آزادی خواهی و برابری طلبی ، الگوی تمامی جنبش ها

مزدک طوسی نژاد : در تب و تاب فضای جنگی در چند ماه گذشته و فرو کش کردن لحظه ای آن و همچنین کش و قوس ها و فشار های بین المللی ، جمهوری اسلامی به ناچار باز هم توحش خود را به رخ همگان کشید. از موج دستگیری های گسترده که فعالین دانشجویی چپ را در بر گرفت تا دستگیری و احکام سنگین برای فعالین اجتماعی دیگر که در این چند ماه اخیر صادر گردید ،

همه بر این نکته صحه گذاشتند که حکومت ایران ، نه تنها هیچ پایگاه قوی و گسترده اجتماعی ندارد ، بلکه بنا به ماهیت ارتجاعی خود تمامی پایگاه های اجتماعی خود را از دست داده و از سر ضعف ناچار است تا بار دیگر بواسطه دسته جات اوباش اطلاعاتی و امنیتی خود ، حاکمیت خود را بر پا نگه دارد.

خطر جنگ که تا چندی پیش فضای ایران را در می نوردید و هم اکنون نیز پس لرزه های آن وجود دارد ، مسبب آن شد که جمهوری اسلامی تلاش کند تا دست کم جنبش های اجتماعی داخل ایران را سرکوب کند و فضای داخل را به نفع خود در سکوت فرو برد.
مهم ترین تلاش حکومت در این دوره زمانی برای سرکوب ، تلاش برای به زانو در آوردن جنبش چپ دانشجویی در دانشگاه های ایران بود که با دستگیری گسترده فعالین این جنبش همراه بوده است.دستگاه سرکوب و نهاد های امنیتی و اطلاعاتی تمام توان خود را به کار گرفتند تا این حرکت را که چند سالی است در دانشگاه های ایران و به خصوص در دانشگاه تهران شکل گرفته  و نماد آزادی خواهی و برابری طلبی است ، سرکوب کرده و از ریشه نابود کنند. این روند اخیر ، یعنی زندانی کردن دانشجویان و کشاندن آنها به دادگاه ها  ، دستگیری فعالین کارگری و عدم توجه به وضعیت دو فعال کارگری  یعنی محمود صالحی و منصور اسانلو و همچنین دستگیری های متعدد و حتی احکام سنگینی مانند اعدام در این چند ماه اخیر ، همه و همه خبر از یک دور جدید در سیاستهای جمهوری اسلامی می دهد. متد سیاسی ای که پایه آن بواسطه ی قلدری های آمریکا در منطقه و خطراتی که جمهوری اسلامی در منطقه تحت نفوذ خود احساس می کند ، شکل گرفته است و نتیجه عمل و عکس العمل هر دو می باشد. این سرکوب راه به کجا خواهد برد؟
آنچه مشخص است این است که آرزوی حکومت ایران مبنی بر این که جامعه ای پذیرای دیکتاتوری و اسلام سیاسی و همچنین خالی از کنش های اجتماعی و سیاسی داشته باشد ، آرزویی است که متحقق نخواهد شد. این روند سرکوب برای از میان برداشتن جنبش های اجتماعی پیشرو نه تنها راه به جایی نخواهد برد بلکه بیش از پیش با روشن ساختن چهره واقعی این نظام ، اعتراضات بیشتری را در پی خواهد داشت.
اما آنچه بیش از پیش دراین میان اهمیت یافته است و امروز نمایان گردیده است ، این است که جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی که هدف سرکوب مستقیم جمهوری اسلامی بوده و شده است ، اکنون بواسطه ی شکل پیگیرانه خود در رسیدن به هدف و توده ای بودن و مقاومت گسترده اش ، می تواند به عنوان پیشرو ترین سنت مبارزاتی در سی سال گذشته شناخته شود. جنبشی که بر پایه مطالعات دقیق سنتهای نسل پیش و نقد از آنها شکل گرفته و بدون هیچ گونه  وابستگی در تاریخ چند ساله مبارزاتش ، توانسته است حرکت و جنبشی رادیکال و خالی از هرگونه سازش را به پیش برد. آنچیزی که بیش از همه به این جریان اهمیت بخشیده و آن را می تواند در صدر مهم ترین جریان ها و جنبش های سی سال گذشته قرار دهد ، همانا حفظ سلامت در وابستگی به هر دستگاه یا سازمان داخلی یا خارجی و مطرح نمودن خواست های حقیقی و پایه ای دانشجویان و مردم و همچنین نگاه موازی به تمامی جنبش های مستقل حاضر در جامعه همانند جنبش زنان و کارگران است که این نگاه را می توان ناشی از درایت و توان مندی تئوریک  رهبران آن و همچنین اتخاذ مواضع دقیق و روشن و باز هم خالی از هرگونه سازش دانست.
براستی تمامی مسیر حرکت آزادی خواهی و برابری طلبی الگویی است برای تمامی جنبش های مدرن که درک درستی از مفاهیم آزادی و برابری و تمامی زیرساخت ها و رو ساخت های حکومت هایشان داشته باشند و همچنین بدانند که مسیر مبارزات شان را چگونه رهبری کنند. الگویی است تا بدانند که بدون وابستگی و سازش ، می توان تیز بینانه ترین مواضع را اتخاذ نمود و سر پیکان تمام مطالبات را ، مطالبات محروم ترین اقشار جامعه و مردم گذاشت. الگویی است برای تمامی کسانی که مدعیان واقعی رسیدن به آزادی و برابری در معنای حقیقی آن هستند و متدی است برای شناخت تحرکاتی که تنها با حیله و فریب می خواهند بار دیگر بر سر مردم خود را خراب کنند.
اگر چه سرکوب گسترده جمهوری اسلامی فعالین این جنبش و رهبران آن را تا مدتی به زندان افکند ، اما نه تنها نتوانست ذره ای از عمق این حرکت در بطن جامعه بکاهد بلکه حرکت آن را مستقیم تر کرده و بر همگان ثابت کرد که خطری عظیم تر و بنیاد بر افکن تر از آزادی خواهی و برابری طلبی برای حیات حکومت های بورژوایی و دیکتاتوری های اسلامی وجود ندارد و شعار آزادی و برابری تنها شعاری است که توانسته است در تاریخ مبارزات ایران ، به صورت پیگیر لرزه بر اندام حکومت و تمامی سازش کاران بیافکند.
رادیکالیزم موجود در بطن این جنبش نیازمند این بود تا حکومت تمام توان خود را برای سرکوب بکار برد و توان مندی بالای رهبران آن نیازمند این شده تا این چنین وثیقه های سنگینی برای آزادی شان تعیین گردد.
تا امروز و با توجه به تمام حوادث که در این ماه های اخیر گذشت ، یک حرکت نوین و پیشرو و ده ها تن از افراد با لیاقت و نمایندگان واقعی دانشجویان شناخته شدند. یک نیرو و در صف اول آن چهره هایی از آبدیده ترین افراد از درون جامعه بیرون آمدند که راهشان تنها همان بود که شعارشان بود و دنباله رو هیچ سیاستی به جز خواست واقعی خودشان و مردم ایران نبودند و تلاش شان رسیدن به دنیایی آزاد وبرابر بود.
با تاکید بر تمام اینها ، شکی نیست که این جنبش ،همچنان که در گذشته با توان بالای خود هدفش را پیگیرانه دنبال نمود، در آینده نیز این حرکت ،
مسیر خود را ادامه خواهد داد و همچنان راه گشای تمامی نیروهای مترقی در جامعه خواهد بود.
زنده باد آزادی و برابری