مصاف‏های رو در روی زنان، در ٨ مارس!

شباهنگ راد : در آستانه‏ی صدمین سال‏گرد ۸ مارس، روز جهانی زن قرار داریم. روز مظهر اراده‏ی میلیون‏ها زن در سرتاسر دنیا؛ روز فریاد خشم و غضب زنانی است‏که در زیر حاکمیت ظالمانانه‏ی سرمایه در سرتاسر جهان مورد تعرض، توهین، تحقیر، تبعیض و ستم مضاعف قرار دارند. دنیا در این روز شاهد به میدان آمدن میلیون‏ها زنِ کارگر و ستم‏دیده‏ای‏ست که حاکمان و زورمداران دارند، حقوق اولیه‏ی‏شانرا بطور وحشیانه لگدمال می‏نمایند.

۸ مارس – روز جهانی زن – روز پیوند و یگانگی همه‏ی ستیزه‏جویان راه آزادی از قید و بندهای اسارت‏بار زنان از اجحاف و ستم‏ است.

 

صد سالی‏ست که از تولّد ۸ مارس می‏گذرد و زنان هم‏چنان تحت حاکمیت نظام‏های گندیده‏ی سرمایه‏داری و ارتجاعیون از امنیت و آسایشِ اولیه‏ی خویش بدور می‏باشند. زنان در دنیای به اصطلاح متمدن و پیشرفته به مانند جنسان مخالف خود بی حقوق‏اند و جسم و روح‏شان توسط نظام‏های حاکم و آن‏هم به شیوه‏ی غیر انسانی و گسترده دارد مورد تعرض بی‏رحمانه می‏گیرد. ستم بر زن، ستم به حقوق اولیه‏ی انسانی‏ست که سرمایه‏داران و منفعت‏طلبان بانی و اصلی آنند. حقیقتاً که ستم و آزار بر زنان در چارچوبه‏ی نظام‏های کنونی حد و مرزی نمی‏شناسد و فرا منطقه‏ای و قاره‏ای‏ست. به عنوان نمونه در آمارها آمده است‏که روزانه در انگلستان بیش از ۳۰ زن و در سوئد بطور سالانه بیش از ۵۰ هزار زن و در افریقای جنوبی بیش از ۱ میلیون زن و کودک در سال مورد تجاوز جنسی قرار می‏گیرند. اگر چه ارائه‏ی آمار و ارقام فوق از جانب دستگاه‏های امپریالیستی بیانگر همه‏ی آن جنایاتی نیست که در حق زنان روا می‏شود؛ امّا بنوبه‏ی خود نشاند‏دهنده‏ی بخش‏هایی هر چند کوچک از حقایقی‏ست که امروزه زنان، در سرتاسر دنیا با آن دست به گریبان‏اند. بی‏تردید در این میان چنان‏چه بخواهیم بر دیگر اذیت و آزارهایی که توسط نظام‏های سرمایه‏داری و دولت‏های وابسته بدانان بر زنان اعمال می‏گردد را اضافه کنیم، آن‏وقت راحت‏تر می‏توانیم به ماهیت واقعی و حقیقی مناسبات فاسد و گندیده‏ی نظام‏های حاکم بر جهان که بدروغ خود را مدافع‏ی حقوق زنان بر می‏شمارند، پی ببُریم.

 

به سخنی دیگر پراتیک و واقعیات تا کنونی سرمایه‏داران در سرتاسر جهان نشان داده است‏که آنان از قانونِ معین و روشنی پیروی می‏نمایند که با منافع و قانون انسانیت و بشریت دره‏ی عمیقی فاصله دارد. قانون و فرهنگ جوامع‏ی استثمارگر، قانونِ چپاول، اذیت و آزار، سوءاستفاده و بهره‏برداری از انسان‏ها و به ویژه زنان می‏باشد. واقعیت این است‏که میلیاردها زن در کره‏ی خاکی به مانند جنسان مخالف خود دارند در زیر چرخ دنده‏های نظام‏های سرمایه‏داری له و لورده می‏شوند و در مقابل از کمترین حقوق انسانی – اجتماعی برخوردار نمی‏باشند. قوانین حاکم بر این جوامع، قانون تبعیض و نابرابری‏هاست؛ قانونی‏ست که در جهت منفعت عده‏ای عناصر سودجو تنظیم گردیده است و زنان در آن ذینفع نمی‏باشند. این‏ها از زمره شاخص‏ها و خصیصه‏های سرمایه‏داران مفت‏خوار می‏باشد و به همین اعتبار و به منظور تلنبار نمودن هر چه بیشتر سرمایه‏های‏شان، سرزمین، ملیت، آب و خاک نمی‏شناسند و همه‏ی انسان‏ها را جدا از رنگ پوست و جنسیت‏شان مورد سوءاستفاده و بهره‏برداری‏های گوناگون قرار داده و می‏دهند.

 به واقع زنی که می‏بایست نیروی عظیم و خلاقیت‏اش در مسیر بالندگی و بهسازی جامعه سازمان یابد، دارد توسط منفعت‏طلبان و منادیان سرمایه به هرز کشیده می‏شود و هویت و جایگاهِ واقعی‏‏اش بنادرست به دنیای بیرون عرضه می‏گردد. به عبارتی می‏توان اذعان نمود که در دنیای سرمایه‏داری ارزش‏های واقعی نه تنها زنان بلکه همه و به اشکال متفاوت مورد تعدی و بی‏حرمتی کامل قرار گرفته‏ است و حقوق انسان‏ها دارد روز به روز و آن‏هم به سبوعانه‏ترین شکل ممکنه لگدمال می‏شود.

 

بی‏تردید در این میان زندگی و اوضاع زنان کشورهای تحت سلطه از این قاعده‏ی کلی مستثنی نبوده و بسیار دهشتناک‏تر و وخیم‏تر هم می‏باشد. زنان در این جوامع من‏حیث‏المجموع از ابتدائی‏ترین حقوق خود که همانا انتخاب نوع پوشش و تحصیل می‏باشد، بدوراند. زن در جوامع‏ای هم‏چون ایران به عنوان عنصر "دست دوّم" به حساب آمده و دارد روز به روز توسط سران حکومت و دم و دستگاه‏های رنگارنگ سرکوب‏گرش مورد توهین و اذیت و آزار قرار می‏گیرد. جدا سازی زنان از مردان در اتوبوس‏ها و دانشگاه‏ها، راه‏اندازی تاکسی زنانه، ایجاد پارک زنانه، دخالت در خصوصی‏ترین امور زندگی، ارمغان رژیم جمهوری اسلامی برای بیش از نیمی از نیروی فعال جامعه‏ی‏مان می‏باشد. سران حکومت تا کنون تلاش بسیار زیادی را نموده‏اند تا سیاست‏های ارتجاعی خود را بر زنان تحمیل نمایند و آنانرا از در خواست مطالبات‏ به حق‏شان باز دارند. گسیل گله‏های چماق‏دار و حمله به صفوف زنان، به تازیانه بستن آنان به بهانه‏های واهی‏ای هم‏چون "بد حجابی" و غیره از زمره اعمال کثیف و سرکوب‏گرایانه‏ای‏ست که رژیم جمهوری اسلامی در این مدت در مقابل زنان معترض بکار گرفته است؛ امّا در مقابل زنان علی‏رغم تمامی معضلات رو در رو و قوانین ارتجاعی و سرکوب‏گرایانه‏ی سران حکومت نه تنها یک لحظه عقب نه نشسته‏اند بلکه به اشکال متفاوت رژیم جمهوری اسلامی را به مصاف جدی طلبیده‏اند. وجود هزاران اعتراض و تجمعات بی‏وقفه‏ی زنان در اقصا نقاط ایران بنوبه‏ی خود گواه‏ای‏ بر این مدعاست ‏که سران حکومت علی‏رغم اتخاذ تدابیر شدید امنیتی و متعاقباً تصویبِ قوانین ارتجاعی رنگارنگ نتوانسته‏اند، صدا و خواسته‏های آزادیخواهانه‏ی زنان را در نطفه خفه سازند و آنانرا از بازستانی مطالبات به حق‏شان باز دارند.

مسلم است‏که زنان ایران به مانند همه‏ی طبقات و اق
شار ستم‏دیده، مستحق آزادی و حقوق برابراند و هیچ نظام و یا جامعه‏ی انسانی، مدافع‏ی نابرابری‏ها، تبعیض و پایمال نمودن حقوق زنان نمی‏باشد و کاملاً با جوامع و افکار مریض و پلید زورگویان با هر رنگ و لعابی خط فاصل دارد.

 

براستی که در این مدت رژیم جمهوری اسلامی از سرکوب زنان در عرصه‏های متفاوت غافل نمانده‏ است و یکی از وظایف مهم و اساسی‏‏اش فشار و اجحاف به انسان‏هاست. شاهد بوده‏ایم که دولت‏مردان رژیم در این مدت طرح‏های متفاوتی را در سر لوحه‏ی وظایف ضد خلقی خود قرار داده‏اند و ارگان‏های سرکوب‏گر گوناگونی را روانه‏ی خیابان‏ها نموده‏اند تا بزعم خویش "امنیت اجتماعی" را تضمین نمایند!!! بیش از ۴ هزاز زن و دختر "بد حجاب" را فقط در تهران و آن‏هم طی یک‏ماه دستگیر نموده‏اند تا بر حجاب رژیم جمهوری اسلامی خدشه‏ای وارد نگردد!! سعی نموده‏اند تا زنان را از انتخاب دروس تحصیلی و فعالیت‏های اجتماعی باز دارند و آنانرا به کُنج خانه‏های‏شان هدایت نمایند. دخالت در خصوصی‏ترین زندگی انسان‏ها و به ویژه زنان در ایران تمام نا شدنی‏ست. هر لحظه دارند انسان‏ها را به جرم پوشیدن لباس "نا مناسب" و غیره دستگیر می‏نمایند تا "عبرتی" برای دیگران باشد. همین چند روز قبل «رادان» فرمانده پلیس تهران در گفتگو با نشریه رویش در پاسخ به این‏که کجای دنیا شلوار را روی چکمه می‏کنند که ایران دوّمی آن باشد گفت: "ما به دنیا نگاه می‏کنیم یا به خودمان؟ دیگر اینکه کجای دنیا بدون اینکه چکمه لازم باشد، چکمه پا می‏کنند؟ چکمه‏هایی که استفاده می‏شود و زمان استفاده از آن مهم است. از پوشش این چکمه‏ها چی در می‏آید؟ در دنیا وقتی چکمه استفاده می‏شود که گِل و شل باشه و یا کسی که از سرما وحشت دارد. این نوع چکمه‏هایی که به پا می‏رود بعضی‏هایش نه قابلیت جلوگیری از سرما دارد و نه قابلیت جلوگیری از ورود آب".

 

چه سیاست و چه افکاری را دارند مقامات و سران حکومت به زنان و جامعه دیکته می‏نمایند. وقتی‏که در نظام و مناسباتی، تنِ زنان و دختران را در قواره‏های بی‏قواره جای می‏دهند؛ وقتی‏که بزور و چماق، نوع پوشش دلبخواه‏ی خود را به آنان تحمیل می‏نمایند؛ بدون شک دخالت در انتخابِ نوع چکمه و فصل، از جانب سرکردگان نظام نمی‏تواند، امر عجیب و غریبی ‏باشد!!!

عجب قانون و نظامی‏ست که دارند در دنیای امروزی پیاده می‏نمایند. این روزها در نظام جمهوری اسلامی پوشیدن چکمه هم به عنوان "جرم" نا بخشنودنی تلقی گشته و زنان و دختران می‏بایست تأوان آنرا باز پس دهند!!! عجب سیاست و قانونی از مغز مریض و علیل سران و مقامات حکومتی به بیرون می‏آید؛ قانون و معیارهایی که با جامعه‏ی بشریت بیگانه می‏باشد و فاقد کمترین ارزش‏های انسانی‏ست. در پرتو چنین قانون ارتجاعی و دخالت‏گری‏های غیر انسانی‏ست ‏که سرکوب‏گران و اوباشان رژیم جمهوری اسلامی در میدان ولی‏عصر تهران دختر ۱۶ الی ۱۷ ساله را به جرم پوشیدن چکمه دستگیر و روانه‏ی میادین "ارشاد، تنبیه و مجازات" نموده‏اند. بدون شک ترجمان واقعی چنین سیاستی چیزی جز تشدید سرکوب خواسته‏های اولیه‏ی زنان نمی‏باشد و این روزها رژیم قصد دارد تا در مرحله‏ی سوّم "طرح امنیت اجتماعی"، زنان و دخترانی را که مبادرت به پوشیدن چکمه‏هایی که "قابلیت جلوگیری از ورود آب و سرما" را ندارد، دستگیر و مورد بازخواست و پیگرد "قانونی" خود قرار دهند!!!

 

این سیمای واقعی جامعه‏ای‏ست که رژیم جمهوری اسلامی برای زنان ساخته است. این‏ها مصاف‏هایی‏ست که زنان و دختران ایران در زیر حاکمیت رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی با آن دست به گریبان‏اند. رژیم جمهوری اسلامی رسالتی به غیر از سرکوب زنان بر عهده ندارد. در هیچ دوره و مقطعی سران حکومت حقوق اولیه‏ی زنان را برسمیت نه شناخته‏اند. جمهوری اسلامی نیآمده است تا از حقوق و مطالبات زنان دفاع نماید؛ سران حکومت آمده‏اند تا زنان و دختران را در بند و اسارت هر چه بیشتری قرار دهند و جامعه را در مسیر دلبخواه‏ی سرمایه‏داران سمت‏و‏سو دهند. منطق و خواسته‏ی امروزی سران حکومت در ایران حکم می‏نماید تا زن  به انقیاد هر چه بیشتری کشیده شود؛ چرا که حافظ منافع‏ی طبقات بالادست‏اند؛ طبقاتی که مولّد هزاران بلایا و مصائب و ناهنجاری‏های اجتماعی در درون جامعه می‏باشد. بی دلیل نیست که هر روزه با طرح‏ها و ترفندهای جدیدی به میدان می‏آیند تا سیاست‏های غیر انسانی و ارتجاعی خویش را عملی نمایند.

 

بنابراین تا مادامی‏که رژیم جمهوری اسلامی بر سر کار است، فشار بر زنان ابعاد گسترده‏تری به خود خواهد گرفت. در حقیقت امر، نسیم آزادی و انتخاب دلبخواه‏ی پوشش و کسب حقوق اجتماعی – سیاسی، زمانی به مشام بیش از نیمی از نیروی فعال جامعه خواهد رسید که دم و دستگاه‏های رژیم جمهوری اسلامی با قدرت و نیروی کارگران و زحمت‏کشان خّرد شوند؛ چماق سرکوب و قوانین ارتجاعی زمانی از شانه‏ی زنان و دختران بر زمین خواهد افتاد که سران حکومت با تمامی اعوان و انصارشان به جایگاه واقعی‏شان پرتاب گردنند.

در یک کلام می‏توان گفت که خواسته‏ها و مطالبات اولیه‏ی زنان در قطع کامل سلطه‏ی نظام سرمایه‏داری وابسته‏ی ایران نهفته می‏باشد و در عمل به اثبات رسیده است‏که سران حکومت تحت