“آزادی ، برابری ” جنبش آزادیخواهی وبرابری طلبی مردم ایران را نمایندگی می کند !

آزاد زمانی : آزادی وبرابری فریاد توده دانشجویان معترضی است که ازتبعیض واستبداد به تنگ آمده اند. فریاد کارگران برای نان،دستمزد ، تامین معاش ولغو بردگی مزدی است. دادخواست زنان علیه تبعیض وزن ستیزی است. علیه بهره کشی از کودکان ونوجوانان است .صدای مردم بجان آمده از فقروفلاکت است.

 آزادی وبرابری پرچم جنبش اجتماعی انسان معترض علیه وضع موجود است. جنبش دانشجویان آزادی خواه وبرابری طلب، بخشی ازرهبری ،سازماندهی ،تحرک وشادابی این جنبش را درجامعه منعکس میکند.

دانشجویان" آزادیخواه وبرابری طلب" پیشتاز آزادایخواهی ودیکتاتورستیزی اند، همین دانشجویان بودند که مرزهای ممنوعه را پشت سرگذاشتند. سپاه پاسداران ولشکریان مزدبگیر خامنه ای وشرکایش خاتمی چی ها را دستپاچه کردند، خامنه ای را به گریه انداختند، خاتمی را هو کردند، احمدی نژداد را با لنگه کفش زدند وعکسش را به آتش کشیدند. حلقه های امنیتی وحراستی را مختل کردند. فضای سرکوب واختناق را عقب راندند.

آزادی برابری ! مرگ بردیکتاتور! رمزهمبستگی و مبارزه جمعی دانشجویان درسالهای اخیر بویژه بعد از تظاهرات ۱۸ تیر ۸۷  تا به امروزبوده است.

 تظاهرات دانشجویان درهجده تیر ۷۸ لرزه براندام جمهوری اسلامی انداخت. برآمد دانشجویی هجده تیر پیام سرنگونی خواهی مردم ایران را به سران جمهوری اسلامی مخابره کرد. تظاهرات هجده تیر هرگونه توهم به جناحهای حکومتی را به چالش کشید، آرایش سیاسی، درجبهه خاتمی چی ها متزلزل شد. مردم ودانشجویان کلیت جمهوری اسلامی را هدف گرفتند.

بعدازتحرکات ۱۸ تیر و یک کاسه شدن حاکمیت جمهوری اسلامی،شعار" سرنگونی جمهوری اسلامی" علی العموم روی میز اپوزسیون قرار گرفت. جریانات مختلف سیاسی با گرایشهای فکری درپرانتزها و مجموعه های کوچک وبزرگ حول این شعار متفق ومتحد شدند.

امروزدیگرائتلافها و تحرکات درقاموس جنبش سرنگونی خواهی به شدت و حدت آن دوره درمیان نیست، نسخه سرنگونی تحت تاثیر عوامل بین المللی وداخلی تا هم اکنون دستخوش تغییرات مهمی شده است. برخی از جریانات درمواضع خود بازبینی کرده اند، برخی تغییر ریل داده اند وبرخی از هرگونه ضرب وچنگ با جمهوری اسلامی دست شسته اند. اما مردم وجنبش آزادی خواهی وبرابری طلبی درمصاف با جمهوری اسلامی گامهای بزرگی را برداشته اند.

آزادی خواهی وبرابری طلبی درجامعه ودرافکارعمومی نهادینه شده اشت، سازمان وتشکل اجتماعی دارد،حضور اجتماعی دارد،متشکل از رهبران عملی وسیاسی است،مبارزه رادیکال سیاسی واجتماعی جامعه را نمایندگی میکند، مردم به این جنبش چشم امید دوخته اند.

اوضاع واحوال حاکم بردنیا وجامعه ایران ، فضای استیصال و سرخوردگی را به جامعه ومبارزات مردم تحمیل کرده است. جنگ درافغانستان وعراق ، عروج اسلام سیاسی درمنطقه ، شکست سیاستهای امریکا ودرماندگی واستیصال نیروها ائتلاف درعراق،سیاست اقتدارگرایی ناسیونالیستی دولت احمدی نژاد و بی افقی نیروهای اپوزسیون درمقابله با جمهوری اسلامی مهمترین مولفه های هستند که برهرعقب نشینی ، جهت گیری و پیشروی  اپوزسیون ومردم تاثیر گذاشته اند.

خارج از دایره زد وبندهای سیاسی ، جنگ وجدل های بین المللی ، منطقه ای وفرقه ای ، استیصال و سردرگمی برخی از جریانات سیاسی ، مبارزات مردم ایران برای تغییر وضع موجود باهمه فرازونشیب هایش ادامه دارد. یک فاکتور بسیارمهم شکل گیری قطب، جنبش آزادیخواهی وبرابری طلبی درمتن این مبارزات است. این جنبش قابلیت وظرفیت تاثیر گذاری برهرتحول سیاسی واجتماعی را درآینده جامعه ایران دارد. ماتریان پیشرویی این جنبش به لحاظ سیاسی واجتماعی فراهم است. نقطه قوت این جنبش تکیه برنیروی طبقاتی خویش، طبقه کارگراست، این جنبش سمت وسوی طبقاتی دارد. ازهمین زاویه می توانیم کارکرد تاکنونی این جنبش را با همه ابعادش تجزیه وتحلیل کنیم ملزومات وراهکارهای پیشروی جنبش را فراهم ومهیا سازیم.

وجود گرایشات سیاسی وصف بندی های سیاسی یکی از ویژه گیهای این دوره جنبش دانشجویی ایران است. گرایشات سیاسی با خواستگاه اجتماعی طبقاتی درمحیط دانشگاهها عرض اندام کرده اند. راست وچپ دانشگاه امروز راست وچپ جامعه را نمایندگی می کند،نه راست وچپ درون جناحهای حکومتی. توازن سیاسی میان نیروهای دست راستی وچپ به شدت تغییر کرده است. جنبش دانشجویی درارتباط با مسایل سیاسی جامعه رشد و تکامل یافته است. جنبش آزادی خواهی وبرابری طلبی دردانشگاهها سراسر کشور قد علم کرده است،رهبران این جنبش مبارزات هرروزه ومراسم های مختلف دانشجویی را رهبری وهدایت می کنند. مطالبات دانشجویی نسبت به دوره های گذشته رادیکالتر وسیاسی ترشده است.

تحرکات اجتماعی دانشجویان آزادیخواه وبرابری طلب از یک قطبی کردن  ومنجمد کردن فضای دانشگاه به نفع جناحهای حکومتی ممانعت کرد.رهبران این جنبش با تلاش وتحرک مبارزاتی شان میدان را برجنهاحهای حکومتی تنگ کردند. همین دانشجویان با نقد اگاهانه ومدیریت سیاسی اجتماعی خود تریبون های دانشگاه را به  صدای جبهه مردم آزادیخواه دربرابربازیهای سیاسی وجناج بندی های حکومتی تبدیل کرده اند. بعد از بیست وهشت سال حاکمیت رژیم اسلامی ، امروزمردم دردانشگاهها نماینده وصدایی دارند. پژواک صدای آزادی وبرابری از دانشگاه به گوش جامعه ودنی
ا میرسد.

دانشجویان آزادیخواه وبرابری طلب آلترناتیو پایان دادن به حلقه معیوب مسامحه وسازش با ارتجاع و حاکمیت درمبارزات دانشجویی هستند. آلترناتیوی که به لحاظ آرمانی آمال وآرزوهای اکثریت جامعه را نمایندگی می کند وافق مبارزاتی وسیاسی روشنی را پیش روی جنبش دانشجویی قرارمی دهد.

رویارویی سیاسی واجتماعی هفت هشت سال اخیربهترین درسها و تجارب را دراختیار رهبران وفعالین دانشجویی  برای دخالت ورهبری همه سطوح مبارزات سیاسی اجتماعی قرارمیدهد.

پرتوان باد جنبش آزادی خواهی وبرابری طلبی !

دیماه ۱۳۸۶