با تمام نیرو برای آزادی دانشجویان دربند بکوشیم!

بهرام رحمانی : دانشجویان امسال در حالی به استفبال روز خود رفتند که فشار بر روی فعالین دانشجویی به اوج خود رسیده بود. صدها دانشجو از دانشگاه های سراسر کشور از تحصیل محروم مانده اند؛ پنج ماه از ربودن صباح نصری و هدایت غزالی توسط نیروهای امنیتی در شهرهای کردستان می گذرد و این دو دانشجوی دانشگاه های تهران، ماه هاست که بدون تفهیم اتهام، ملاقات، اطلاع از محل نگهداری و حتی گفتگو با خانواده هایشان، دربندند و هیچ نهادی پاسخ گو نیست و وزارت علوم هم تنها به سلب مسئولیت اکتفا کرده است؛

 در سال جاری ده ها نشریه دانشجویی تعطیل و یا تشکل های آن ها منحل و فعالین شان تحت پیگرد قرار گرفته است؛ تنها به بهانه برگزاری برنامه هایی به مناسبت روز دانشجو، بیش از ۴۰ دانشجو را به عنوان «اخلالگر» و «اقدام علیه امنیت ملی؟» دستگیر و زندانی کرده اند. یاسر گلی، آسو صالح، مسعود کردپور و ده ها دانشجوی دیگر دانشگاه کردستان به زندان محکوم گردیده اند و برای تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه سنندج، احکام سنگین محرومیت از تحصیل تحمیل کرده اند و یا به دانشگاه های شهرهای دوردست تبعید شده اند…
امسال روز دانشجو، در حالی در دانشکده های ارتباطات و روزنامه نگاری برگزار گردید که بیش از ۱۴ روزنامه نگار در زندانند و روزنامه نگار کرد، عدنان حسن پور، به مرگ محکوم شده و روزنامه نگاران دیگر کرد هیوا بوتیمار، اجلال قوامی، محمد صدیق کبودوند و… به دلایل پوچ و بی اساسی در زندان نگاهداری می شوند.
اخیرا گزارشگران بدون مرز، با نتشار بیانیه ای اعلام کرده بود که ایران از جمله کشورهای سرکوبگر در عرصه اینترنت است و در لیست ١٣ کشور «دشمنان اینترنت» در جهان قرار دارد. در این کشور در طی سال گذشته بیش از ١٠ میلیون صفحه اینترنت به بهانه داشتن محتوای «غیرقانونی و مغایر با عفت عمومی» مسدود شده است. مقامات حکومت اسلامی ایران، برای جلوگیری از بارگیری فیلم و موسیقی و اطلاعات مورد نیاز بر روی سایت های کاربران ایرانی را از اینترنت با سرعت بالا محروم کرده اند. با ١۵ روزنامه نگار و وب نگار زندانی، ایران بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران در خاورمیانه است. این نهاد بین المللی، قبلا نیز نوشته بود که سران حکومت اسلامی دشمن درجه یک آزادی بیان هستند.
دانشگاه مرکزی برای اشاعه علم و هنر و سنگر محکمی برای آزادی و برابری و عدالت اجتماعی است؛ به همین دلیل تمام نیروهای خرافی و عقب مانده و در راس همه سران جنایت کار حکومت اسلامی دانشگاه ها را برای قدرت و حاکمیت خود مضر می دانند. اما با وجود این همه وحشی گری نیروهای سرکوبگر حکومت بر علیه جنبش دانشجویی، دانشگاه های ایران، در طول تاریخ مبارزان زیادی را با افکار و آرای برابری طلبانه و سوسیالیستی پرورش داده است. به ویژه در سال های اخیر، بسیاری از فرزندان کارگران و مردم محروم و تحت ستم نیز به دانشگاه ها راه یافته اند که با پوست و گوشت خود ستم و ظلم و استثمار سرمایه داران و حکومت حامی سرمایه را تجربه کرده اند. بیش تر از نیمی از دانشجویان دانشگاه های ایران زن هستند که بر علیه آپارتاید جنسی و برابری واقعی بین زن و مرد مبارزه می کنند. از این رو، آنان آگاهانه برای تغییر نظم موجود با جسارت فوق العاده ای مبارزه می کنند و بهای آن را نیز آگاهانه با تهدید و زندان و شکنجه می پردازند.
از موقعی که پاسدار احمدی نژاد به قدرت رسیده است فشار و توهین و بی حرمتی بر شهروندان در محیط کار و خیابان ها، تهدید و زندان  و شکنجه فعالین جبش کارگری، زنان و دانشجویان، نویسندگان و روزنامه نگاران، به ویژه در دانشگاه ها بیش از پیش تشدید شده است.
حکومتی که چوبه های دار خود را در میادین شهرها برپا کرده است؛ در خیابان ها تحت عنوان «اراذل و اوباش» به زنان و جوانان یورش می برد؛ فعالین جنبش های اجتماعی دستگیر و زندان و شکنجه می کند و برای آن ها پاپوش درست می کند؛ رهبری کارگری بیمار هم چون محمود صالحی را که به درمان فوری نیاز دارد به حالت اغما رها می کند و یا فقط برای چند ساعتی اجازه می دهد در بیمارستان آن هم در حالی که دست و پایش را به تخت بسته اند، تحت معالجه قرار گیرد؛ ابراهیم نوروزی گوهری، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد، محسن حکیمی، از اعضای کمیته هماهنگی، علیرضا عسگری و حسین غلامی را بی دلیل دستگیر و زندانی می کند (۲۳ آذر ۱۳۸۶۹)؛ روناک صفازاده و هانا عبدی، از فعالان زندانی جنبش زنان را دخالت در انفجارهای اخیر سنندج متهم می نماید؛ ابوالفضل عابدینی، روزنامه نگار خوزستانی که اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه را پوشش داده و به همین دلیل دستگیر شده، مهتم به تلاش برای بمب گذاری می کند؛ به کافی نت ها به بهانه وجود مسائل «غیراخلاقی» یورش می برد و ۲۴ کافی نت و کافی شاپ را در سطح شهر تهران یک جا تعطیل می کند؛ و … کلیت چنین حکومتی ضدانسان و ضدآزادی است و باید هر چه زودتر با مبارزه طبقاتی و قدرت انقلاب اجتماعی روانه گورستان تاریخ شود.
دستگاه امنیتی حکومت اسلامی، بی شرمانه در مورد همه دستگیرشدگان مدعی شده است که به دلیل «اقدام علیه امنیت کشور» دستگیر شده اند. در حالی که امنیت ایران و جامعه ایران توسط حکومت اسلامی به خطر افتاده است نه توسط فعالین جنبش های اجتماعی که برای برقراری امنیت و آرامش و رفاه و آزادی و برابری و عدالت اجتماعی در جامعه مبارزه می کنند و با سرکوب و خشونت ارگان های سرکوب حکومت اسلامی روبرو می شوند.
لازم به تاکید است که حمله نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی به فعالین جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، حنبش زنان و مردم محروم و آزادی خواه از سر ترس و وحشتی است که به جان سران حکومت اسلامی افتاده است. آن ها از بالا گرفتن اعتراضات و اعتصابات این جنبش های اجتماعی احساس خطر می کنند. حکومتی که پایه هایش محکم باشد و رهبران آن احساس ترس از دست رفتن قدرت خود نکنند هرگز به این شیوه های وحشیانه برای سرکوب فعالین جنبش های اجتماعی متوسل نمی شوند که سران حکومت اسلامی در پیش گرفته اند. هر چه قدر سران حکومت اسلامی نیروهای سرکو
بگر خود را به جان مردم می اندازند به همان نسبت نیز خشم و نفرت مردم از آن ها چندین برابری می شود. این وضعیت و همه شواهد نشان می دهند که سران حکومت اسلامی بقای حاکمیت خود را فقط در سرکوب و شکنجه و اعدام می بینند. حکومتی که به چنین نقطه ای سقوط کند در واقع با بن بست روبرو شده است نه راه پیش دارد و نه راه پس، بنابراین، محکوم به فروپاشی و اضمحلال است. سران حکومت اسلامی، با سرکوب می توانند قدری عمر حکومت خود را بیش تر کنند اما دیگر حکومتی نفرت انگیز و غیرقابل تحملی است که جامعه برای سرنگونی آن هر لحظه و هر روز فکر می کند. به قول دانشجویان قهرمان: «دیگر توپ و تانک و بسیجی اثر ندارد!»، «سوسیالیسم یا بربریت!»، «مرگ بر دیکتاتور» و… یعنی این حکومت جانی ستم گر و استثمارگر، باید با قدرت مبارزه متحد و مستقل جنبش های اجتماعی و در پیشاپیش همه طبقه کارگر متشکل و آگاه که استراتژی سوسیالیستی را در افق و چشم انداز خود قرار داده است، سرنگون گردد.
همان طور که در بالا تاکید کردیم حکومت اسلامی، به ویژه در سال جاری سیاست سرکوبگرانه ای را با هدف پیگیری از برگزاری روزهای مهم تاریخی، نیروهای سرکوبگر خود را به حال آماده باش درمی آورد و حکومت نظامی اعلام نشده برقرار می کند و ماموران امنیتی خود را مانند خفاشان شب به شکار فعالین جنبش های اجتماعی می فرستد تا به زعم خود با راه انداختن رعب و وحشت جلو حرکت های اعتراضی را بگیرد. اما غافل از این که چنین سیاستی حتی نیروی خفته را هم بیدار می کند و به ضد خود تبدیل می گردد. به طوری که با دستگیری بیش از چهل فعال و سازمانده جنبش دانشجویی، مراسم های این روز نه تنها با قدرت برگزار شد، بلکه حتی در دانشگاهی هم که خبری نبود دانشجویان با شعارهای برابری و آزادی و سوسیالیسم به میدان آمدند و با قدرت خواستار آزادی فوری رفقای دستگیرشده خود شدند.
به یاد داریم که قبل از ۱۱ اردیبهشت سال جاری، در مقطع روز جهانی کارگر، ماموران امنیتی حکومت اسلامی، محمود صالحی، این رهبر جنبش کارگری ایران را از محل کارش در شهر سقز به بهانه این که فرماندار قصد دارد با وی در مورد مراسم اول ماه مه گفتگو کند با خود بردند که حداقل ۲۴ ساعت خانواده اش خبری از او نداشتند و بعد معلوم شد که ماموران امنیتی حکومت اسلامی رسما او را ربوده و به زندان سنندج انتقال داده اند. هدف شان این بود که از فعالین کارگری زهر چشم بگیرند تا به فکر برگزاری روز جهانی کارگر نباشند. دیدیم که فعالین و تشکل های مستقل کارگری مرعوب این وضعیت نشدند و مراسم اول ماه مه خود را هر چه با شکوتر برگزار کردند.
اخیرا نیز ماموران حکومت اسلامی، در مقطع ۱۶ آذر، روز دانشجو، با همین هدف به منازل فعالین آزادی خواه و چپ و سوسیالیست جنبش دانشجویی یورش بردند و با ضرب و شتم آن ها را دستگیر کردند. تعداد دیگری را نیز در خیابان ها و دانشگاه ربودند و هنوز کسی به درستی نمی داند که آن ها را در کدام زندان نگاهداری می کنند. حتی وکلای آن ها نیز از وضعیت دستگیرشدگان بی خبرند. اما با همه دیدیم که دانشجویان با چه جسارت و شهامت فوق العاده ای مراسم با شکوه خود را در روز دانشجو برگزار کردند. دانشجویان آزادی خواه و چپ و سوسیالیست، در این مراسم ها با شعارهایشان، سخنرانی هایشان و قطعنامه هایشان حکومت اسلامی را به محاکمه کشیدند و محکم و با اعتماد به نفس بیش تری از حکومت اسلامی خواستند که فوری و بدون قید و شرط رفقای دربندشان را آزاد کنند و گرنه دست از اعتراض و اعتصاب نخواهند کشید. ۱۶ آذر امسال حتی در دانشگاه هایی که چنین مراسمی هایی سابقه نداشت برای نخستین بار دانشجویان آزادی خواه، برابری طلب و سوسیالیست دست به اعتراض و راهپیمایی زدند.
این بار موجی از حمایت و پشتیبانی تشکل ها و گروه های مستقل کارگری و مردم آزادی خواه در داخل کشور از مبارزه دانشجویان در جریان است. در خارج کشور نیز کمپین وسیعی توسط نیروهای آزادی خواه و چپ و سوسیالیست و همبستگی بین المللی با مبارزه دانشجویان راه افتاده است که تاکنون بی سابقه بوده است.
مراسم های ۱۶ آذر امسال با سکوت رسانه های بین المللی فارسی زبان مانند بی بی سی و رسانه های راست، به ویژه طیف سلطنت طلبان روبرو شده است. چرا که همه می دانند اکنون رهبری جنبش دانشجویی ایران در دست دانشجویان آزادی خواه و چپ و سوسیالیست است و شعارهای آن ها هم چون «لغو آپارتاید جنسی»، «سوسیالیسم یا بربریت»، «جنبش دانشجویی متحد جنبش کارگری است»، «محمود صالحی آزاد باید گردد!»، «منصور اسانلو آزاد باید گردد!»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد!» از جمله شعارهایی بودند که دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور فریاد زدند. روشن است که این شعارها به مذاق نیروهای طرفدار سرمایه خوش نمی آید. چرا که شعارهای برابری طلبانه و سوسیالیستی هستند.
بدین ترتیب، هر چند که ارگان های سرکوبگر حکومت اسلامی، تعدادی از فعالین جنبش دانشجویی، جنبش کارگری و جنبش زنان را دستگیر و زندانی کرده اند اما هدفی که سران حکومت و تئوریسین های آن ها در مقابل خود قرار داده بودند و آن هم جلوگیری از برگزاری اول ماه مه و اکنون مراسم ۱۶ آذر، کاملا شکست خورده است. زیرا هم اول ماه مه سال جاری در ایران با شکوه تر برگزار شد و هم مبارزه برای آزادی محمود صالحی و دفاع از جنبش کارگری، به یک امر بی وقفه در داخل و خارج تبدیل گردید. و اکنون نیز ۱۶ آذر، اعتراض دانشجویان داخل کشور و خانواده دستگیرشدگان با حمایت و پشتیبانی کارگران و تشکل های مستقل آن ه