حمایت از دانشجویان زندانی دفاع از آزادی است

مرجان افتخارى : در حال حاضر دو موضوع مهم و اساسی زمینه حرکت ها و اعتراضات کارگران و سایر اقشار اجتماعی است. اول، وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی کارگران و تمامی مزد بگیران، کارمندان، اقشار پائینی جامعه و تهیدستان که در صد عظیمی از مردم کشورمان را تشکیل میدهند.

بیکاری فزاینده، هرج و مرج و افزایش قیمت کالاهای مورد نیاز مردم، ادامه زندگی را برای همه طبقات و اقشار اجتماعی سخت تر کرده است. رکود در کارخانجات تولیدی، تعطیلی کارخانه ها و عدم پرداخت حقوق کارگران به فقر و تهدستی هر چه بیشتر این طبقه می افزاید. در اسفند و اردیبهشت ماه گذشته، اعتصاب و اعتراض معلمان نسبت به میزان حقوق و طرح طبقه بندی عمومی مشاغل به شدیدترین شکلی سرکوب شد. سالها بود که معلمان کشورمان برای این خواسته به حرکتی این چنین گسترده، وسیع و متمرکز دست نزده بودند. ابعاد اعتراض و حرکت آنها در سراسر کشور حتی در شهرهای کوچک نشان از وخامت شرایط زندگی هزاران هزار معلم دارد. مطمعنا، اگر سایر بخشهای کارمندی هم دارای تشکلهائی مانند کانون فرهنگی معلمان بودند، بدون تردید، انها هم نسبت به وضعیت اسفبار حقوقی خود به اعتراض همه جانبه ای دست میزدند. ولی متاسفانه وجود هر نوع تشکل مستقلی حتی از نوع صنفی آن، در این رژیم با سرکوب، زندان وشکنجه همراه است، سندیکای شرکت واحد تعقیب و دستگیری فعالین آن نمونه ای مشخص از این سرکوب است.

 

بطور کوتاه، بیکاری فزاینده کارگران و سایر اقشار مردم، گرانی سرسام آور کالاهای مورد نیاز آنان دو عامل مهم و مشخص وخامت شرایط و بحران غیر قابل کنترل اقتصادی در رژیم اسلامی است. این دو عامل، یعنی بیکاری، یا تهدید به بیکاری و بسته شدن کارخانه و گرانی زمینه اصلی حرکت ها و اعتصابات کارگری در این دوره است.

 

موضوع مهم دوم، که در کنار وضعیت غیر قابل تحمل اقتصادی بطور دائمی و به اشکال مختلف زندگی مردم را مورد تهدید جدی قرار میدهد سرکوب شدید حقوق سیاسی و اجتماعی است، که از ابتدای بقدرت رسیدن این رژیم بعنوان یک اصل سیاسی و ایدئولوژیک بکار برده شده است. به جز دیکتاتوری معمول و کلاسیک در کشورهای جهان سوم، در کشورهای خاورمیانه ای تسلط و نفوذ مذهب اسلام که ایدئولوژی قدرت سیاسی است بطور بنیادین با هر شکل از دمکراسی نا سازگاری و ناهمگونی دارد.

 

اصل آزادی خواهی و برابری طلبی محور دیگر حرکت ها و جنبش های اجتماعی است. بافت جمعیتی جوان( ۶۰% زیر ۲۵ سال)، رشد افکار عمومی و سیاسی در بین آنان دو فاکتور مهم در نارضایتی، مخالفت و در نهایت حرکت های اجتماعی است.

 

تا کنون، دو جنبش اجتماعی بیش از همه مورد حمله، هجوم و سرکوب شدید قرار گرفته اند، جنبش دانشجوئی و زنان. مذهب زن ستیز اسلام و رژیم اسلامی، بارها در مقابل اعتراضات زنان، طرح مطالبات برابری طلبانه و حق طلبانه آنان دست به سرکوب وحشیانه زده است. زد و خوردهای ماموران رژیم با زنان در تابستان گذشته، دستگیری تعدادی از آنان و ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه تنها بیانگر روش ها و سیاست های وحشیانه رژیم نیست، بلکه تصویر دیگری از شکل گرفتن، منسجم شدن و رشد جنبش های اجتماعی، آگاهی سیاسی در دفاع از خواسته ها و مطالبات و حقوق فردی و اجتماعی است.

 

جنبش های اجتماعی در کشور ما، بدلیل شرایط سیاسی، خفقان، دیکتاتوری، فشار و سرکوب مذهبی بر عکس آنچه در کشورهای سرمایه داری پیشرفته شاهد آن هستیم، داری مضمون و محتوائی کاملا سیاسی هستند، که هر دو وجه جمهوری اسلامی یعنی دیکتاتوری و مذهب را مورد هدف قرار می دهند. بطور مشخص مبارزات زنان از ابتدای روی کار آمدن این رژیم تا کنون، برای برابری حقوق، رفع تبعیض ها و سرکوب های جنسی و مذهبی نشان میدهد که برای آنان هیچ قانونی جز آزادی و برابری انسانها محترم و با ارزش نیست. و هیچ قانون شرعی و الهی برای آنان اعتبار و ارزش حقوقی،انسانی و اجتماعی ندارد.

 

در کنار جنبش زنان، جنبش قدیمی و پر سابقه دانشجوئی است که همیشه و در هر شرایطی، حتی در دیکتاتوری مطلق شاه و رژیم عقب مانده و پوسیده اسلامی در پیشبرد مبارزات ضد دیکتاتوری و ضد سرمایه داری نقش مهم خود را بعنوان روشنفکران جامعه بعهده داشته اند. طی چند سال گذشته، جنبش دانشجوئی همراه با تغیرات و تحولات سیاسی در دوره های مختلف تجربه های با ارزش بسیاری بدست آورده است. تجربه انقلاب فرهنگی، دفتر تحکیم وحدت، دوره ریاست جمهوری خاتمی، سرکوب وحشیانه و بی سابقه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بخشی از این تجربه است.

 

در دو سال گذشته، جنبش دانشجوئی با کیفیتی کاملا متفاوت و جدید که در طول تاریخ قدیمی و طولانی این جنبش بی سابقه است پا به میدان گذاشته است. این بار بخشی از آن با هویت مشخص "چپ" با خواسته ها و مطالبات معین و تعریف شده "چپ" و با رنگی که همیشه سنبل جنبش کمونیستی و دیدگاه چپ بوده خود را در صحنه دانشگاههای کشور مطرح کرده است، بدون هیچگونه پنهان کاری در بیان و نمود ظاهری این هویت. این شکل از ابراز موجودیت و طرح سریع و مشخص مطالبات هرگز در جنبش دانشجوئی دیده نشده است. می توان گفت که ابتکار و تجربه ای است نوین که بر آگاهی و بینشی دیگر از جنبش چپ و دانشجوئی استوار است.

 

شاید در شرایطی دیگر، در زمان پیوستگی جنبش های اجتماعی موجودیت چپ دانشجوئی بشکل علنی آن بعنوان مسئله ای عادی مطرح می شد، ولی در حال حاضر با توجه به قد
رت اصول گرایان و دار و دسته مصباح یزدی و احمدی نژاد،اعتراضات دانشجویان قبل از ۱۳ آذر و پس از آن شکل مشخص و نوینی است در مبارزه علیه دیکتاتوری و استبداد. شعارها، مطالبات و خواستهای دانشجوئی در تمامی بیانیه ها، این مضمون را چون یک شاخص همگانی برجسته می کند.

 

تغیر و تحولات در اشکال مبارزاتی کارگران پیوستگی و تداوم آنها بویژه در سطح کارخانه ها، کارگران بیکار، کارگران اخراجی و در کنار آنها اعترضات زنان و جنبش زنان طرح مطالباتی که اساسا بنیان های ایدئولوژیک این رژیم را مورد هدف قرار میدهند و یا جنبش دانشجوئی که مبارزات ضد دیکتاتوری و ضد سرمایه داری را به پیش میبرد همه نشانه هائی از یک دوران اعتلا است. از دو سال گذشته، تشدید مبارزه طبقاتی و تداوم مبارزات اجتماعی مردم بویژه در شهرهای بزرگی که همیشه نقش مهمی در صحنه سیاسی کشور داشته اند مانند آذربایجان و اصفهان این دید را تقویت می کند.

 

شواهد نشان می دهد که تقریبا با یک تداوم از مبارزات مردمی روبرو هستیم. گر چه هنوز نمی توان از "اعتلا" به معنی" گسترده" آن صحبت کرد ولی بدون هیچ تردیدی، نشانه های آنرا می توان مشاهده و احساس کرد. تداوم، تعمیق و گسترش آن به عوامل سیاسی گوناگونی بستگی دارد. عواملی که میتوانند بر آهنگ مبارزه طبقاتی تاثیر گزار باشند. مجموعه ای از تغیرات و تحولات سیاسی داخلی و خارجی از آن جمله: انتخابات جدید، اتنخاباب ریاست جمهوری در ایران و در آمریکا، روی کار آمدن این یا آن جناح، تغیر روشها و سیاستهای هر یک از آنها، نزدیکی آنها و خاتمه دادن به جنگ سرد. تصمیم اتحاد اروپا و هر یک از کشورهای اروپائی در مورد روابط سیاسی و طبیعتا اقتصادی، تغیر و تحولاتی احتمالی در عراق که نشانه های آن را هم اکنون میتوان مشاهده کرد. و یا حوادث و اتفاقات غیر قابل پیش بینی که امکان وقوع آنها در منطقه ای مثل خاورمیانه زیاد دور از ذهن و دور از واقعیت نیست، هر یک از این مجموعه می تواند در روند مبارزه طبقاتی تاثیر گذاشته آنرا کند و یا شدت بخشد.

 

به هر حال، واقعیت این است که مبارزات اقشار و طبقات مردم، کارگران، و سایر اقشار زحمتکش، زنان و دانشجویان علیرغم زندان، سلول انفرادی، شکنجه و حتی فضای رعب و وحشت همچنان ادامه دارد. در مورد دانشجویان دستیگر شده که در سلولهای انفرادی و زیر شکنجه هستند، همه ما که در خارج از کشور زندگی میکنیم وظیفه داریم و مسئولیم از هر امکانی برای آزادی آنان استفاده کنیم. ارتباط با سازمانها، گروه ها و احزاب سیاسی، نمایندگان پارلمانی، اتحادیه های کارگری، سازمانهای و گروه های اجتماعی و بویژه اتحادیه های دانشجوئی در کشورهای اروپائی همه و همه می توانند بعنوان نیروی فشار بر رژیم اسلامی مطرح باشند. از طرف دیگر حرکات عملی، راهپیمائی، میتینگ، و برنامه های اعتراضی دیگر در شهرهای مختلف میتوانند به آزادی دانشجویان زندانی کمک کنند. باید بتوانیم با فشارهای مستمر خواست آزادی بی قید و شرط دانشجویان را به کارزاری علیه دیکتاتوری و استبداد و برای آزادی و رهائی تبدیل کنیم.

 

Eftekhari_marjan@yahoo.com