اعتصابات کارگری فرانسه و نقش «عالیجناب سارکوزی»

احمد بخردطبع : در روند اعتصابات ۹ روزه کارگران حمل و نقل و EDF-GDF (الکتریک ، گاز و انرژی) فرانسه ، رویدادهایی نهفته بود که طرح آن علاوه بر کسب تجربیات ، شناخت ما را در مورد بخشی از کارگردانان آن افزایش میدهد و سبب میشود که صداقت ، پیگیری و استواری را در چارچوب پیشبرد خواستها و مطالبات اجتماعی به داوری کشانیم و از طرف دیگر نقش دولتمردان را بررسی نمائیم.

 بویژه به باور من با بقدرت رسیدن «عالیجناب سارکوزی» به ریاست جمهوری فرانسه ، دیگر نمیتوان از دولت مدرن بورژوایی که مفاهیم خاص خود را دارد ، صحبتی بمیان آورد. زیرا بناپارتیستی که در تمام نقش ظاهر میشود و عملن به تقسیم کار اجتماعی اهمیتی نداده و خود را در همه نهادها و برنامه ها و نیز مناقشات درگیر اجتماعی نفوذ میدهد ، قانون جامعه را بیش از پیش خدشه دار نموده و به مسخ میکشاند. زیرا وی به قانون دولت مدرن بورژوائی نیازی ندارد. قانون ، قانون «عالیجناب» است و از همین روست که در فقدان نظم مدرن یادشده ، سیستم توطئه و پلیسی حاکم میشود. درست مانند دوره ی حاکمیت محمدرضا شاه پهلوی که شخصن با تمام ادارات و وزارت خانه ها ارتباط داشت و بدلیل ترس و زبونی در رابطه با استمرار جهت اقتدار سلطنت ، ایده و نظرات شخصی خود را در همه نهادهای دولتی و خصوصی حقنه می نمود و به مرحله اجرا میگذاشت. البته تمامی دیکتاتورهای از متد و حربه یاد شده همواره بهره می جویند. بویژه «ماکس وبر» در کتاب خود بنام «اقتصاد و جامعه» بروشنی از چنین اعمالی پرده برمیدارد و علل اساسی آنرا بعنوان سیستم دیکتاتوری برمیشمارد.
   در چنین بستری «عالیجناب» ما با فرهنگ نظام پادشاهی شرقی ، دیکتاتوری را انکشاف میدهد.
از این رو قابل به تذکر است و باید بدان تأکید نمود که فقط نیروهایی که در چارچوب سیستم فکری فوق بررسی میشوند ، به قوانین موجود اهمیتی نداده و لذا در رابطه با پیشبرد هر برنامه و یا اصلاحات اجتماعی ، به سیاست تفرقه و توطئه روی میآورند. او با توسل به روش های غیر مشروع توانست افکار خود را حتا قبل از رسیدن به ریاست جمهوری به «برنارد تیبو» (Bernard Thibault) دبیر اول سندیکای «س.ژ.ت» (c.j.t.) نزدیک سازد و در یک کلام تا حدودی وی را به تصرف آورد.
   سارکوزی مرد بحث و دیالوگ نیست ، ولی با ابزارهای دیگری موفق میشود که اهداف را به نفع خویش در خدمت گیرد. و این خصلت بارز همه دیکتاتورهاست.
   «برنارد تیبو» یکی از رهبران اعتصابات کارگران راه آهن فرانسه در سال ۱۹۹۵ بود. وی با نقش پیگیرانه ای که در اعتصاب طولانی فوق ایفا نمود ، دولت وقت «آلن ژوپه» را تضعیف ساخت و در همان اوان جوانی موفقیت و شخصیت ارزنده ای در جامعه بدست آورد و با محبوبیت نزد کارگران ، سریعن بعنوان دبیر اول سندیکای «س.ژ.ت.» انتخاب گردید. وی در این مدت چندین اعتصاب کوتاه مدت را رهبری نمود.
   آغاز اعتصابات کارگری حمل و نقل و EDF-GDF (الکتریک ، گاز و انرژی) ، همانند سال ۱۹۹۵ ولی اینبار وی را نه در نقش کارگر اعتصابی ، بلکه در مقام دبیر اول سندیکا به میدان راند. ولی وی در مسیر مبارزات اعتصابی به سازشهایی روی میآورد که موجب تضاد در بخشی از جنبش کارگری میشود. از این روست که جنبش اعتصابی با آگاهی ، رهبری را به شیوه ی دیگری بدست میگیرد و تا حدود زیادی در مقابل سازش می ایستد. در چنین راستایی اگر بخواهیم سیر و دلایل آنرا تعقیب نمائیم به «عالیجناب سارکوزی» خواهیم رسید. لذا به تفسیر حادثات میپردازیم.
   در سال ۲۰۰۴ ، زمانیکه نیکلا سارکوزی  وزیر اقتصاد و امور مالی بود، تصمیم میگیرد EDF-GDF را در چشم انداز برنامه های خود ، خصوصی سازد. او با این عمل وارد سه مسئله حساس میشود که میتواند موجب طغیان و اعتراض گسترده ای در سطح کشور گردد ، که عبارتند از انرژی ، برنامه هسته ای و موقعیت کارگران و کارمندان این شرکت بزرگ. او در تحقیقات خود به ضعف هایی در چارچوب صندوق مالی سندیکای س.ژ.ت از طرف برنارد تیبو میرسد و همین مسئله باعث میشود که برای تحقق برنامه های خود ، از ابزارهای غیر مشروع یاری جوید.
   سارکوزی موفق میشود در این زمینه با «فردریک آمبرشت» (Frédéric Imbrecht) ، مسئول معادن و انرژی سندیکای س.ژ.ت در EDF-GDF ، تماس بگیرد و او را بخود نزدیک سازد. او در این آزمایش و رویارویی به این نکته میرسد که با تمام رشته هایی که س.ژ.ت را به حزب کمونیست متصل میسازد ، میتوان از راههایی بهره جست و نظریه خود را به سندیکا تحمیل نمود.
   پس از اعلام خصوصی سازی EDF-GDF ، سندیکای س.ژ.ت وارد آکسیون اعتراضی میگردد. سارکوزی به مسئول اول سندیکا پیامی میدهد که در صورت بالا گرفتن اعتراضات ، میتواند پخش و توزیع غیر مجاز پول را از صندوق اجتماعی به کمیته هایی خاص و شرکت های کوچک تجاری علنی نماید و از همه مسائل پرده بردارد ، که در این مسیر مسئولیت مستقیم آن بعهده «برنارد تیبو» و نیز «فردریک آمبرشت» خواهد بود. بنابراین تیبو و آمبرشت مشترکن در سرنوشت بد و تهدیدآمیزی قرار میگیرند و سارکوزی مانور خود را توسعه می بخشد. وی بدین ترتیب موفق میشود که شرکت یاد شده را خصوصی سازد و سرمایه دولت را به حداقل ممکن پائین آورد.
   در چنین رابطه ای تیبو و آمبرشت بطور غیر مشروع با سارکوزی به سازش میرسند. سازش مذکور بمثابه پشت نمودن به منافع اجتماعی کارگران  و کارمندان شرکت مذکور میگردد و بر عکس سارکوزی را در وضعیت و موضع برتری قرار میدهد. او در تبلیغات انتخاباتی برای ریاست جمهوری همواره و سرمست از این پیروزی صحبت می نمود و بعنوان مردی پراگماتیک و با اراده بدان افتخار میکرد.
   زمانیکه به ریاست جمهوری میرسد ، در مورد رفرم بازنشستگی کارکنان حمل و نقل و EDF-GDF بدون پیشبرد دیالوگ و بحث همه جانبه با شاغلین این بخش اجتماعی ، لایحه ای را آماده میسازد که مطابق با آن سابقه سی و هفت سال و نیم به چهل سال افزایش مییابد. لذا اعتراضات و اعتصابات بر ضد تصمیمات یاد شده آغاز میگردد. ولی سارک