خیزش توده ای مردم و اعلان جنگ خامنه ای!

خامنه ای در هیئت ولی فقیه و فرماندهی کل قوا و در واقع سخنگوی حاکمیت نظامیان و حکومت نظامی به مردم اعلان جنگ داد! ایشان ضمن تأیید درستی انتخابات و اعلام اینکه: «جمهوری اسلامی اهل خیانت در آراء مردم نیست» کودتای انتخاباتی و تقلبات سازمانیافته بنفع احمدی نژاد را انکار کرد!خامنه ای حضور مردم در خیابانها را «بدعت های غیر قانونی»  نامید و ضمن تهدید های مکرری از آنها خواست که به این روش ها خاتمه دهند. او به خونین بودن تبعات به خیابان آمدن های مردم اشاره کرد و به نیروهای سرکوب قوت قلب داد تا بی پروا مردم را در خیابان ها به رگبار ببندند و بکشند.ِخامنه ای در طول سخنرانی اش چندین بار مردم را تهدید به کشتن کرد و فرمان قتل و کشتار مردم را در پایان سخنرانی اش در یک بیان احساسی آخوندی مزورانه، مجدداً تکرار کرد. خامنه ای ضمن دلجویی نمایشی از رفسنجانی و «داخل نظام دانستن» نامزدهای رقیب احمدی نژاد، صریحاً احمدی نژاد را بر همه آنها و بطور مشخص بر رفسنجانی ترجیح داد و بر همسویی و همراهی خود با احمدی نژاد تأکید کرد. او با لحنی تهدیدآمیز به مخالفین ”داخل نظام” هشدار داد که با حرکات خیابانی نمی توان اهرم فشار بر ضد نظام بود و اگر کسانی بخواهند همراه شان نشوند و راه دیگری بروند دوباره خواهد آمد و صریحتر حرف خواهد زد!

***
اظهارات خامنه ای در خطبه های نماز جمعه علاوه بر اعلان جنگش به مردم، آب پاکی هم روی دست اصلاح طلبان و آنهایی که امید ابطال انتخابات را در دل داشتند، ریخت. این اظهارات عملاً دست شورای نگهبان را هم برای هر گونه باز بینی جدی نتایج انتخابات، بسته است. مفسران حکومتی اظهارات خامنه ای را ” فصل الخطاب ”  یا به عبارت ساده تری حرف آخر تعبیر کرده اند. اکنون و بعد از حرف آخر رهبر، هیچ روزنه امیدی هم برای تظلم خواهی های نامزدهای بازنده انتخابات باقی نمانده است. یا باید گردن کج کنند و بپذیرند، یا به وعده ای که داده بودند که به کمتر از ابطال انتخابات رضایت نخواهند داد، در صحنه بمانند! کدام راه را بر می گزینند باید دید. اما از این اپوزیسیون ”داخل نظام” بعید بنظر می رسد که در صحنه بمانند و تن به سازش ندهند و اسباب دردسر نظام بشوند.  سوأل جدی این است که تکلیف مردمی که به بهانه نتایج انتخابات با یک خیزش عمومی و سراسری به خیابانها ریخته اند، چه می شود!؟ آیا این مردم هم به خانه هایشان بر میگردند و همه چیز تمام می شود!؟ آیا اعلان جنگ رسمی و علنی خامنه ای علیه مردم، سکوت آنها را به دنبال خواهد داشت!؟قطعاً مردمی که از فقر و فلاکت و خفقان و تبعیض جنسی در رنجند و به تنگ آمده اند، و در اعتراض به همه آنها با پوشش اعتراض به نتایج انتخابات به خیابانها ریخته اند، چاره ای جز ادامه مبارزه ندارند و با تهدید خامنه ای هم دست از مبارزه کردن برنخواهند داشت! این مردم همواره به زندان و شکنجه و مرگ، تهدید شده اند و همواره هم برای رهایی شان و برای مطالبات شان مبارزه کرده اند. بنابراین اعلان جنگ اخیر خامنه ای تهدید بی سابقه ای نیست و خللی در عزم مبارزاتی مردم ایجاد نخواهد کرد! تهدید بسیار تند خامنه ای علیه مردم تنها ممکن است تا حدودی آنها را در اتخاذ تاکتیک های مبارزاتی شان محتاط کند.بطور قطع نه تهدیدهای خامنه ای و نه سازش های احتمالی موسوی و طیف اصلاح طلبان و نه هیچ درجه ای از سرکوب و دیکتاتوری، این مردم جان به لب رسیده را به خانه هایشان بر نمی گرداند. مطمئناً از این پس با حرارت بیشتری شعار: «مرگ بر دیکتاتور»  را سر خواهند داد.خیزش روزهای اخیر مردم به بهانه تقلب در انتخابات و تداوم آن در هر بعد و مقیاسی، در واقع نقطه جوش و انفجار سی سال نفرت انباشته شده در دل این مردم علیه کلیت این رژیم است. این خشم فرو خورده ای که روزهای اخیر در خیابانها جاری بود و کنترل و رهبری اش تا حدود زیادی در دست جناحی از حاکمیت علیه جناح دیگر بود، تنها خشمی علیه یک تقلب انتخاباتی و رأی های مصادره شده و علیه یک دیکتاتور نبود و نیست. خشمی است علیه کلیت نظامی که بدون دیکتاتوری نمی تواند حکم براند. این خشم علیه کل سیستم، علیه ولایت فقیه، علیه شورای نگهبان، علیه قوه قضائیه، علیه مجلس اسلامی و مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت، علیه نیروهای انتظامی و بسیج و لباس شخصی ها و علیه کل ارکان حکومتی است. این خشم علیه کل این نظام و کل این حاکمیت  است! خیزش ها و اعتراضات مردم، ادامه همان مبارزاتی است که در شکل جنبش های اجتماعی کارگران، زنان، دانشجویان، معلمان، پرستاران و اقشار تهیدست جامعه، با شعار سرنگونی رژیم و فریاد زدن مطالبات خود، کلیت این رژیم و این نظام را به چالش می کشیدند.مردم در جریان مناظره های تلویزیونی کاندیداتورهای پالوده ی قیف شورای نگهبان شب و روز در خیابانها حضور داشتند، شعار دادند و مطالباتشان را مطرح کردند. تظاهرات این روزهای مردم، تداوم اعتراضات آن روزها و اقدامی است علیه دیکتاتوری و تقلب و فساد و تحقیر و بی حرمتی به آنها، و گامی است بسوی سرنگونی این رژیم!این پتانسیل انقلابی که جاری شده است نباید با رهنمود ها و سمت و سو دادن های بخشی از همین نظام و در راستای تأمین منافع بخشی و جناحی از این حکومت بکار افتد!این انسان های معترض نباید روزی با شعار های: الله اکبر و موسوی موسوی و کروبی کروبی، مظلوم نمایی کنند، و روز دیگر با دهانی بسته و بیصدا سرشان را پائین بیندازند و از جانشان مایه بگذارند و به سیاهی لشکر جناحی علیه جناح دیگر تبدیل شوند! مردم معترض با لبانی دوخته و زبانی در کام چگونه خواهند توانست مطالباتشان را بیان کنند!؟ اگر چه جمهوری اسلامی از همین مردم ساکت که به توصیه اصلاح طلبان مهر سکوت به لب زده اند، به هراس افتاده است و ” فرمانده کل قوا ” هم در آخرین فرمانش خونشان را حلال کرده است، اما این شکل از اعتراض سنت مردم مبارز و حق طلب نیست. بزرگترین ایراد این شکل از اعتراض این است که صف وسیع آزادیخواهان و برابری طلبان و سرنگونی طلبان با حامیان و پشتیبانان موسوی و جناحی از حاکمیت، یکی شده است و معلوم نمی شود که چند صد هزار نفر از این صفوف میلیونی، شعار: سرنگون باد جمهوری اسلامی و مرگ بر دیکتاتور نوک زبانشان است، اما لب فرو بسته اند.این شگرد و این تاکتیکی که توسط اصلاح طلبان به صف میلیونی مردم بپاخاسته تحمیل می شود، خواست کارگران ضد سرمایه، خواست زنان ضد آپارتاید جنسی، خواست جوانان سوسیالیست و برابری طلب، خواست معلم و پرستار و بازنشسته، خواست آزادی زندانیان سیاسی، خواست لغو اعدام و سنگسار، خواست آزادی بیان و قلم را در فضای سکوت گم می کند.تاکتیک سکوت تاکتیک ساکت کردن کمونیست ها، تاکتیک ساکت کردن سرنگون طلبان، و تاکتیک کسانی است که نمی خواهند اسلام شان، جمهوری اسلامی شان، ولایت فقیه شان، قانون اساسی و قوانین بر گرفته از شریعت شان، خدشه دار شود.س