انقلاب مردم، توده ایها و ماجرای شتر و روباه

با مشاهده تحرکات توده ای ـ اکثریتی ها در تقابل با اعتراضات این دوره به جمهوری اسلامی، یاد مثل شتر و روباه، که اخیرا دوستی برایم تعریف کرد، افتادم. می گویند روباهی به شتری گفت که یه روز می خورمت. شتر هم بهش خندید که تو روباه فکسنی، چطور میتونی مرا بخوری. تا اینکه روزی شتر خودش را به مردن می زند و روباه سر رسید و شتر را مرده می بیند. ابتدا برای مطمئن شدن چند بار شتر را گاز می گیرد.

 وقتی که "مطمئن" شد که شتر مرده است، اول محاسبه کرد که چکار کند. با خودش فکر کرد که اگر اینجا بخورمش، گرگ سر می رسد و نمی گذارد بخورم؛ پس بهتر است به سوراخم ببرم. روباه دم شتر را محکم به دم خودش می بند و شروع می کند به زور زدن که "لاشه" شتر را به سوراخش ببرد. چند بار که زور می زند و شتر هم که مطمئن می شود دمشان محکم به هم گره خورده است، بلند می شود و روباه را با خود می کشد. در همین حین گرگ سر می رسد و از روباه می پرسد که کجا می رود؟ روباه هم در جوابش می گوید که فعلا هر جا شتر برد او هم هست.

این اما ماجرای توده ای ـ اکثریتی های خط امامی است. هر جائی که رهبران خط امام اینها را ببرند، اینها هم به آنجا می روند. خط امامشان حتی اگر امروز هم نیافتند، چند صباحی بیشتر به افتادنشان نمانده است.

واقعا چه کسانی وقیح تر از توده ایها هستند که در اعتراضات میلیونی به جمهوری اسلامی، این چنین تلاش برای سر پا نگه داشتن آن را دارند؟! ترسشان را ما متوجه هستیم که اگر رژیم اسلامی بیافتد، پرونده دست داشتن توده ای ـ اکثریتی ها در کشت و کشتار مردم به دست جامعه خواهد افتاد. فعلا دارند زیر شنل احمدی نژاد ـ رادان ناخونهای پر از چرکشان را می جوند. تضمین می کنیم که این خاکریز دفاع از جمهوری اسلامی را نیز از سر راه برداریم.

٢٧ ژوئن ٢٠٠٩