ورق را بر میگردانیم

جمهورى اسلامى کشتار کرد. جنایت آفرید و مردم متعرض را وحشیانه سرکوب کرد. اما کشتار و جنایت کلمات گویایى براى آنچه که جمهورى اسلامى در ده روز اخیر در ایران و در مقابل مردم معترض خلق کرد، نیست. در این ده روز اخیر ماشین عظیمى از جنون و جنایت کور به مردم حمله ور گشتند. اساس این رژیم همواره بر سرکوب استوار بوده است، اما با اینحال، آمادگى و خونسردى این دستگاه سرکوب خیره کننده بود. در دنیاى ما سرکوبگر و کودتا چى و حکومتهاى متکى به باندهاى سیاه دست راستى بسیار بخود دیده است. اما بیلان جمهورى اسلامى روى همه را سفید کرده است.

 در عرض ده روز سیاهچالهاى اوین شان را به کوچه و خیابان، همه جا گسترش دادند. هر گوشه و کنار جامعه و هر فونکسیون جامعه، از خوابگاه دانشجویى تا بیمارستانها  را به محل تعقیب، شکنجه، سرکوب و کشتار تبدیل نمودند. تار و پود این رژیم، سر تا پا، از رهبر و فرمانده ارتش و سپاه تا  مدیاى رسمى و نوکر آن،  دمکراسى و حقوق انسانى پیشکش، سر سوزنى از انسانیت و رحم و وجدان بویى نبرده اند.  اینها قاتل اند. همگى با هم جنایتکارند.

آمار کشته هاى ده روز اعتراضات خیابانى در ایران ١٧٠ نفر گزارش شده است. آمار دقیقى در دست نیست. چه کسى میداند چند صد نفر دیگر زخمى شده اند، چند هزار نفر دیگر در زندانها اسیر سرنوشت مخوف و نامعلومى گشته اند؟ در این چند روزه زخم عمیقى از سرکوب و نامنى و ترور مردم ایران را مورد حمله قرار داد. به این امید که بترسانند، مرعوب کنند و سرجایشان بنشانند. هیچ کلمه و یا صفت کریه براى بیلان رژیم کفایت نمیکند و هیچ بیان شایسته اى براى بیان کینه و نفرت از بانیان این جنایت را نمیتوان یافت.

جمهورى اسلامى به چهره جامعه خون پاشید، به فریاد و نارضایتى مردم خون پاشید. اما این رژیم کور خوانده است. هرگز و الزاما خونریزى عصیان مردم را منکوب نمیکند. خونریزى الزاما خوف را بدنبال نمیاورد. آتشفشان عصیان و نفرت تلنبار شده سى ساله در دل آن جامعه میتواند به هر سویى بیرون بزند. اما در عین حال آن جامعه آبستن هزار و یک سوال براى چگونگى راحت شدن از عفریت جمهورى اسلامى است. امروز میلیونها انسان پنجه بدیوار میکشند، زمین و زمان و آسمان را نفرین میکنند، بر این سرنوشت لعنت میفرستند و جویاى راهى هستند که از عفریت اسلامى سرمایه داران در ایران راهى به روشنایى و رهایى بیابند. مردم در ایران حداقل بخاطر سالها اعتراض و مبارزه و شجاعت و از جان گذشتگى شایسته دنیاى بهتر و شایسته خلاصى از رژیم اسلامى هستند. اما افسوس که منطق جامعه انسانى باندازه سنگفرش خیابانها سرد و سرسخت است. چاره اى بجز آگاهى و آمادگى نیروى خود  وجود ندارد.

امروز هیچ اندازه از همدردى براى آسیب دیدگان از جنایات جمهورى اسلامى کفایت نمیکند. اما آنها و همه ما  بیش از همدردى به اتحاد، به عزم، به  روشن بینى و به چشم انداز روشن براى بگور سپردن این جانیان نیاز داریم. جمهورى اسلامى باید ببیند، با عزمى جزم تر از همه قدسین او از هر قدم از مبارزه و کشمکش خود آگاه تر میشویم، متحد تر میشویم و خود را براى نابودى کل رژیم آماده میسازیم.

بیاد بیاوریم همین امروز در در چشم جهانیان در  لابلاى  تصاویرى از  آتش و دود ایران نمونه گویاى جامعه اى است که در آن سى سال وحشى ترین حکومتها نتوانست جلودار مردمش گردد. در چشم جهانیان جامعه اى است که در آن یکدم جنب و جوش براى زندگى بهتر خاموش نشده است. ایران جامعه اى است که تلنبارى از باروت و کینه و نفرت و خمیرمایه نابودى جمهورى اسلامى را با خود یدک میکشد.

ورق را برمیگردانیم

***