«انتخابات»، مردم…(۲) گفتگو با حسین باقرزاده

www.goftogoo.net

ایران آبستن حوادثی بس عظیم است. کمتر انسان با وجدانی ظرف روزهای گذشته از مشاهده اخبار و تصاویر ایران در دل خون گریه نکرده است. با دیدن این تصاویر بارقه های امید در دل نسلی زده می شود که بخشی از یاران و همراهانش را گروه- گروه بر سینه دیوار گذاشتند و در گورهای بی نام و نشان جای دادند.

این نسل اما اشتباهات بی شماری نیز مرتکب شده است: «ما» در سیمای دایناسوری متعلق هزاره ی پیشین آمال و آرزوی فروخورده چند نسل سوخته را جستجو می کردیم. ما خیره سرانه این کار را کردیم و بهای اش را پرداختیم. آیا نسل جدید از این تجربه جانفرسا اطلاعی دارد؟  

اما اگر بپنداریم، تمام مردم ایران مثل«ما» می اندیشند، سخت در اشتباهیم. واقعیتی است که کانال های مختلف، ظرف سی سال گذشته مردم را مهندسی افکار کرده اند. تنها راه حل منطقی، آشنا شدن با نگاه ها و نحله های فکری موجود در جامعه است. پاک کردن صورت مسئله ی باورهای مردم مشکل را دو چندان می کند. اخلاقی کردن بحث ها و تحلیل های سیاسی در شرایط فعلی نیز تحلیلگر را بیش از گذشته از بطن جامعه ایران دور می کند و به آسمان پرتاب می کند. حرف را با حرف و فکر را باید با تفکر پاسخ داد. سالها این کار را در خارج کشور نکردیم و در عوض فرهنگ ریا و روضه و شعار  را در میان خود پروار کردیم.

*    *    *

پیش از این گفتگو، مصاحبه ی دیگری در میانه راه متوقف گشت. مقدمه زیر برای آن گفتگو نوشته شده است:

تا روز جمعه ۱۲ ژوئن دنیا به کام«اصلاح طلبان» بود. آنان حساب همه چیز را کرده بودند، الا…

پنج ماه پیش تصور افکار عمومی از تعداد شرکت مردم در«انتخابات»ریاست جمهوری در پایین ترین نقطه ی حیات سی ساله ی رژیم اسلامی ایران بود. جناح حاکم و رهبری رژیم اسلامی با درک این واقعیت، طرح«انتخاب» مجدد احمدی نژاد را می ریزد، مضاف بر آن قرار است به همراه اعلان نهایی نتیجه«انتخابات» زمینه انتقال«رهبری» از خامنه ای بیمار به فرزند وی مجتبی در چند فاز به مرحله اجرا در آید. شکستن شاخ هاشمی رفسنجانی و همراهان او فاز دوم این طرح را تشکیل می دهد.

اما«اصلاح طلبان» داخل و خارج سودای دیگری در سر دارند.

با رسوایی«دوم خرداد» پیش از هر چیز یافتن چهره ای«کاریزما»، آن هم در جامعه ای که فساد سیاسی و اجتماعی جزء لاینفک آن شده است، برای این طیف دردسر ساز می شود. «سیّد» آنقدر پرش ریخته که حتا نمی تواند اطرافیان نزدیک اش را به خود جلب کند. زمان می گذرد؛ مذاکراتی می شود تا بالاخره شال سبز«اصلاحات» را همان سیّد بی آبرو بر گردن نخست وزیر«قتل عام زندانیان سیاسی» می آویزد. از این دوره توپخانه «اصلاح طلبان» در داخل و خارج شروع به شلیک می کند.

این طیف در گذشته نیز نشان داده که قدرت سازماندهی بالایی دارد، امکانات اش بی نهایت است و از کمک های بی شماری در خارج برخوردار است. با این حال رمز موفقیت اصلاح طلبان در نفوذ گسترده ایشان در سه رسانه ی پر مخاطب خارج کشور ونیز تعداد بی شماری از رسانه های کم اقبال است. واضح است که اینان از حق قانونی و طبیعی خود برای منافع سیاسی خویش بهره می برند. در صورتی که جبهه ناهمگون سرنگونی طلبان ایرانی تاریخاً تمام امکانات محدود رسانه ای خود را برای ضربه زدن به رقیب سیاسی مورد استفاده قرار داده است.

باری، اصلاح طلبان ظرف چهار ماه از شخصیتی فراموش شده، رهبری کاریزما می سازند و او را مسئله بخش بزرگی از جامعه شهری ایران می کنند. این بار میرحسین موسوی قرار است تا کباده«اصلاحات» را بر دوش کشد. در این دوره بخش اعظم اپوزسیون ایران کماکان دارد همان حرفهای سابق را تکرار می کند. بخشی هنوز در رویای «شبح لنین» در ایران خیالاتی می شوند و به هذیان گویی دچار می شوند.

یک ماه مانده به«انتخابات» ریاست جمهوری طیفی از اصلاح طلبان که پیروزی را حتمی می بینند، آخرین مرحله پروژه خود را عملی می سازند. اینان که تا کنون بر اپوزسیون بودن خویش در خارج پافشاری می کردند، این بار با ظاهر شدن بر صفحه تلویزیون از رفت و آمد اعضای خود به ایران پرده برمی دارند.

در روز ۱۲ ژوئن امسال(روز رأی گیری) صفحه آخر این دفتر نوشته می شود. رهبران«پروژه اصلاحات» در شهرهای مختلف اروپا شعبه هایی را برای رأی دادن انتخاب می کنند که در قًرق رسانه های خودی و غیر خودی است. در لندن مسعود بهنود، عطاالله مهاجرانی، فرخ نگهدار و … از پنج شعبه رأی گیری، سفارت رژیم اسلامی را انتخاب می کنند تا در بخشی از فیلم های تهیه شده، اقدام تاریخی آنان ثبت شود.

اینان حساب همه چیز را کرده بودند، الا… 

اما در کشورهایی نظیر ایران دیدن صورتهای تراژدی تاریخ وقت زیادی نمی خواهد. روز جمعه که بخشی از رأی دهندگان در مقابل سفارت رژیم اسلامی در لندن پاسپورت های ایرانی خود را بلند کرده و با شعار[…] معترضان رژیم اسلامی را هدف قرار می دادند، در روز شنبه در همان جایی برای تظاهرات می ایستند که روز گذشته بر علیه ساکنان آن شعار می دادند.

روزهای یکشنبه و دوشنبه در مجموع به اصلاح طلبان داخل و خارج تعلق دارد. اما سه شنبه ورق برمی گردد. موسوی از مردم می خواهد که در آن روز به خیابانها نیایند. اما مردم می آیند. در این روز هم تظاهرات مردم به خون آغشته می شود. شعارها در برخی مناطق آرام-آرام تغییر می کند و کلیت نظام را نشانه می گیرد. با این حال موسوی هنوز تنها رهبر اعتراضات مردم در ایران است. این که آیا او خواست قشر جوان ایران را نمایندگی می کند، آینده بسیار نزدیک به آن پاسخ خواهد داد.

خبرهای رسیده نگران کننده تر می شود. شهرستانها، از جمله شهرهای شمالی کشور پوشش خبری بایسته ای ندارند. چند تماس با شه