از جنبش اجتماعی تا انقلاب به رهبری بورژوا لیبرالیسم جهانی ؟ …

از جنبش اجتماعی تا انقلاب به رهبری بورژوا لیبرالیسم جهانی ؟ بارکشی دوباره برای غارت توسط شیفته شدگان خط نئولیبرال برای تحول در ایران، رویاهای شیرین یک انقلاب ؟ /ن .هدایت

جنبش مردم ایران یک جنبش اجتماعی است ویا یک انقلاب ؟ اگر انقلاب به معنی رفتن طبقات بالایی ها باشد و قدرت گرفتن طبقات زحمتکش باشد باید گفت که این یک انقلاب نیست چرا که سرخط وسیر این تحولات نه در دست طبقه زحمتکش بلکه در دست طبقات بورژازی وخرده بورژوازی مرفه شهری است که میدانی برای آزادی نئولیبرالیسم ورشد ایدئولژیک خود را درمقابل یک ایدئولژی سنتی بسته ولی وابسته به بورژازی جهانی میطلبد.

 درواقع باید گفت این یک  انقلاب ایدئولژی نئولیبرالیسم بورژوایی است که درمقابل طبقه رقیب خود با ایدئولژی سنتی بر سرغارت توده ها میخواهد هدایت تحولات را در ایران مهار کند. در واقع نبایستی که از این تحولات یک سیر تحول به سود انقلاب برای طبقات زحمتکش داشت زیرا که در پشت پرده  درواقع رقابتهای بورژوازی جهانی وداخلی نهفته است که پرچم «آزادی » را دردست توده ها داده است ولی خود در پشت پرده پرچم واقعی را در دست میخواهد بگیردوآنرا به سود منافع امپریالیستی  و غارت بخشی دیگر از طبقه بورژوا درایران بدنبال خود میکشد . مردم در حال کشش از یک جنبش اجتماعی به سوی یک انقلاب به مفهمو م دگرگونی در سیستم  میباشند ولی بخاطر عدم یک رهبری درونی ویا بیرونی پرچم را جناحهای بورژوازی داخلی وجهانی دردست گرفته اند وبی جهت نیست که جناحهای متفاوت امپریالیستی از این جنبش ها حمایت میکنند. کسانی که از نیروهای چپ نیز که به خیال «انقلاب سوسیالیستی » میدوند باید چشمان خود را باز کنند ودریابند که این جنبش دوباره با همان شعار های بورژوای وحتی عقب افتاده مانند «الله اکبر» درجریان است .شاید باز گفته شود که این جنبش ها در سیر تحولات خود «رادیکالیزه » میشوند ولی واقعیت این است که زمانی که جنبش ها خود هادی رادیکال را با خود ندارند  این دیگران میباشند که سیر تحولات را مشخص میکنند و نه توده های بی سر که بدنبال جناحهای مختلف بورژوازی راه افتاده اند وصف مستقلی هم تشکیل نداده اند. رادیکالیزه شدن هم به معنی آتش زدن بسیج و مراکز نظامی وکتشه دادن وخون نیست بلکه به معنی رشد خواسته ها ورشد مکانیزمهای دورنی یک جریان متحول از جنبش ا جتماعی به انقلاب توده ای با سمت گیری ضد امپریالیستی  و ضد استثماری است وتازمانی که تنها «آزادی » به معنی ومفهوم نئولیبرالی آن بررویش تاکید میشود وماهیت آنرا دارد هرچند که از طرف تود ه ها با خون نوشته شود در هدف تغییری ایجاد نمیکند. وآنهایی که  دراننظار این  که این جنبش ها در مدت کوتاهی رهبران خود را بیرون دهد، بسر میبرند ؟ در یک رویای شیرین بسر میباشند و  واقعیت این است که تود ها بدنبال بورژوازی و نئولیبرالها جنبششان و حرکتشان دوباره از هم اکنون به سرقت رفته است وا زهم اکنون حاکمیت بورژازی بر گرده زحمتکشان در صورت تحولات آتی در درون حکومت ویا حتی با سقوط رژیم از پیش برنامه ریزی شده است علتش هم غفلت تاریخی است که انجام شده است و نیروها ی اپوزیسیون چپ که در خود و روزانگی غرق شده بودند امروز باید هزینه هایش را مردم بدهند وباز انقلابی هم اگر باشد این  بورژوازی است که سوار است وتوده ها را هدایت میکند همچون زمان خمینی و قیام ضد سلطنتی که بورژوازی جهانی با خمینی درواقع از رشد وسیر عمیق حرکت توده ها  جلوگیری کرد ودر نهایت تا به امروز به سرکوب آنها مشغول بودوامروز این حکومت وماهیتش در برنامه های آتی بورژوازی جهانی قرار ندارد وباید برود ویا تحول به سود جناحهای مدرن تر بورژوازی در درون ایران تغییر کند ودر همین روایت است که جنگ های درونی رژیم بر سرقدرت وجنگ درون طبقاتی بورژوازی در ایران با حمایت جناحهای مختلف امپریالیستی با شرکت تود ه ها د رجریان است و همه با شعف به آن مینگرند وبه هشدارها گوش نمیدهند ودیده نمیگشایند برای آنها صف مشخص زحمتکشان معنی ندارد و میخواهند زحمتکشان ونیروهای برابری خواه را به بارکشی بورژوازی جهانی ببرند تا دوباره برنامه ها و طرحهای امپریالیستها در جنگها برسر منافع وغارت مردم مانند سال پنجاه وهفت وقیام ضد سلطنتی ادامه یابد واین بار یکی از جریانها بورژوازی ویا گروهی از آنها حاکم گردند وروز ی از نو !
ن. هدایت