گلوله ای که آن چنان به سینه « ندا » نشست
دل مرا چنان شکست
که کوچه ها شبانه گریه می کنند
و قطره های اشک ما / من و شما
در امتداد خاک تیر خورده سیل می شود
صدای قلب ما و غرش مهیب سیل ما
« عمود خیمه » پلید و گزمه های خیمه را به زیر می کشد
« ندا »ی ما صدای ماست
« ندا »ی ما در این زمانه رهنمای ماست
گلوله ای که قلب این صدای پاک را نشانه رفت
به قدرت ندای ما به سینه نحیف تو هجوم می برد
و انقلاب خلق را به جان خویش می خرد
نگاه کن حکومت همیشه اهرمن !
صدای من ، « ندا » ی من
رسیده در سراسر وطن که آی اهرمن !
زمان خیزش و قیام ما
فرا رسیده است
چه باک اگر سپاه تو
زمین خسته را به خاک و خون کشیده است
گلوله ای که آن چنان به سینه « ندا » نشست
« عمود خمیه » تو را چنین زبیخ و بن شکست .
اول تیرماه ۱۳۸۸