مردم آزادیخواه کردستان نباید به جنبش ارتجاعی “سبزها” بپیوندند!

نباید به فراخوان فرصت طلبان چون عبدالله مهتدی پاسخ مثبت داد!

در شرایطی که همفکران و هم جنبشی های مهتدی، حزب دمکرات کردستان-ایران،  جبهه متحد کرد و نمایندگان خود گمارده کرد در مجلس و غیره در رکاب کروبی و موسوی و به عنوان بخشی از پروژه جمهوری اسلامی تمام توان خود را بکار گرفتند که فریب کاری کنند و مردم کردستان را به پای  نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی بکشانند، از آنجا که سازمان مهتدی میدانست مردم متنفر از این رژیم در کردستان به دام این عوامفریبی نخواهند افتاد، در راستا آرزو دیرینه خود  با حزب دمکرات کردستان ایران عکس مشترک گرفت و بیانیه مشترکی مبنی بر "تحریم انتخابات" صادر کرد. 

 از سر مصلحت و فرصت طلبی و "سیاست بازی" که ویژه چنین جریانات و رهبران بی پرنسیبی است برای منزوی نشدن در کردستان به سیاست "تحریم" روی آورد.  اما پیام  اخیر عبه مهتدی به مردم کردستان در عین حال که باز از سر فریبکاری و سیاست بازی ایشان نشاط میگیرد اما در عین حال دوباره او را به  بستر اصلی خود و همان آرمان و اهدافی که به خاطر آن سالها پیش از کومله  جدا شد باز میگرداند.  به همان دوره خاتمی و پروژه " فرهنگی" در کردستان . بخاطر همین فرصت طلبی و روئیا "رهبری جنبش قومی کرد" در فاصله کمتر از چند هفته از فراخوان مشترکشان به "تحریم" به سیاست حمایت از همان پروژه  ورشکسته دو خورداد ، امروز بیست و دوخرداد ،باز گسته است و در یک چرخش عملا با موسوی و کروبی  "اصلاح طلبان" هم صدا شده  است. به اسم "مردم کردستان"، "زندانی کرد"، "حق ملی" ،"جوان کرد" در این راستا  شروع به عوامفریبی و خود بزرگ نمائی کرده است. آقای مهتدی اندر باب "کودتا احمدی نژاد و "ولی فقیه" و اینکه در این انتخابات "تقلب" شده است  برای مردم کردستان، که در این نمایش به حق شراکت نداشتند"روشنگری" میکنند و مردم را به اعتراض فراخوانده است! معلوم نیست مردمی که با عدم شرکت خود در این نمایش مشروعیت جمهوری اسلامی را نپذیرفتند حالا چرا بنا به فرخوان این جناب باید بروند و بر علیه "کودتا" یا "تقلب در انتخابات" و غیره با موسوی همراه شوند.  در این فراخوان نیز درست مانند موسوی و خاتمی مودب و غمخوار و مواظب  است که نکند مردم خشمگین بیرون بریزند و کل دستگاه سرکوب را برچینند. میفرمایند آرام و مدنی اعتراض کنیم!.

مردم کردستان اگر سر سوزنی به آرمان و خواست  های بر حق و انقلابی خود پایبند باشند و به آزادی و رهائی واقعی و خلاصی از دست حکومت جنایتکار اسلامی فکر کنند هرگز به حرف و فراخوان چنین احزاب و "رهبران" خود گمارده ای گوش شنو نخواهند دشت. تمام تاریخ مبارزه مردم کردستان مملو از به بیراه بردن و فروختن خواست حق طلبانه شان بوده  از جانب چنین جریانات و سران ناسیونالیست  بورژوا و فریبکار کرد.

مردم کردستان نباید به فرواخوان موسوی و زیر پرچم  کثیف سبز "اصلاح طلبان" و یا پرچم جنایتکارانه سیاه احمدی نژاد پاسخ دهند و خود را سهیم کنند. هردو این جریانات مربوط به کلیت ارتجاع حکومت اسلامی میباشند و قبل از احمدی نژاد  موسوی و کروبی و جریان موسوم  به اصلاح طلبان بودند که زیر رهبری خمینی جنایتکار در سالهای ۶۰ و ۶۷ دها هزار را اعدام کردند، حمله ۲۸ مرداد سال ۵۸ را به کردستان را سازمان دادند، ۵۹ نفر را در مهاباد اعدام کردند خلخالی را به خیابانها فرستادند  و سر آنجام جمهوری اسلامی را در ایران  و کردستان با عبور از روی جان بیش از یکصد هزار انسان شریف حاکم کردند. این جریان و سرانشان ابتدا باید به جرم جنایت محاکمه و مجازات شوند نه مدال "اصلاح طلبی" دریافت کنند!هیچ گوشه ای از پلاتفرم موسوی و مخالفان درون نظام به نفع مردم کارگر وزحمتکش و زنان و آزادیخواهان که سی سال است برای سرنگونی جمهوری اسلامی،از جمله برای نابودی خود همین "اصلاح طلبان" مبارزه میکنند ربطی ندارد. آنهای که فکر کردند  با شرکت درنمایش انتخاباتی میتوانند به اهداف خود و به آزادی و یا قدمی به طرف سرنگونی رژیم بردارند صد در صد اشتباه کردند. بعداز دوره خاتمی تکرار این اشتباه  در محور موسوی و کروبی فاجعه ای بود که بایستی صوت پایان کامل این توهم مردم و بازی آنان در میدان های باشد که عناصر و جناحهای رنگارنگ خود جمهوری اسلامی تعیین کرده اند! نتایج این نوع توهم تاسف انگیز است که افاضات خامنه ای  مبنی بر " حضور ۴۰ میلیون در انتخابات تائید  مجدد مشروعیت نظام بود" را میشنویم. ما کمونیستها گفتیم این شرکت کردنها به نفع رژیم تمام میشود و اینطور هم شد. موسوی با پرچم ارتجاعی سبز و الا اکبر و اینکه رسما گفته به ولایت فقیه، به قانون اساسی و کلیت نظام و غیره متعهد است میبایست پایان توهم  کامل به چنین افراد و پروژه های باشد. واقعیت این است حرکت اعتراضی که راه افتاده علیرغم هر تنفری که مردم از رژیم دارند مادام زیر کنترل و رهبری موسوی و کروبی و یارانش است نمیتواند به نفع جنبش آزادیخواهانه و خواست سرنگونی طلبانه وسیع مردم تمام شود. بر عکس، این جنبشها و خواسته ها را محار و تضعیف میکنند. مردم کردستان در این بستر و زیر این پرچم ها نباید بیرون بیایند و راهپیمائی کنند و به آن ملحق شوند. مردم چنانچه به غیراز خواست و شعار آزادی و برابری طلبانه خود به خیابانها بیایند در این شرایط بعنوان حامی بخشی از جمهوری اسلامی، موسوی ،تداعی خواهند شد که این شایسته مردم آزادیخواه نیست!  این بدتر از شرکت در خود نمایش انتخابات است. نباید به بازیچه  دست جنایتکاران و دشمنان طبقاتی خود تبدیل شد. ما باید جنبش دیگری، جنبش نه ارتجاع سبز موسوی و نه ارتجاع سیاه احمدی نژاد، زنده باد آزادی زنده باد برابری،  و مرگ برجمهوری اسلامی را سازمان بدهیم و با این اهداف و پرچم  ها بیرون بیائیم و خیابانها را مال خود کنیم. آنهای که ما را از این اهداف دور نگاه میدارند و به "تغییرات از درون"، و "جنگ درون جناحهای خود رژیم" امید بسته اند حامیان سرمایه و ضد سرنگونی انقلابی و ضدجنبش آزادیخواهانه مردمند.

 

کمونیستها وکارگران و انسانهای
آزادیخواه و متنفر از جمهوری اسلامی نباید زیر پرچم هیچکدام از این دو جناح و جنگ خانوادگی آنها بروند. باید  با شعار مرگ بر هر دو جناح و مرگ بر جمهوری اسلامی و زنده باد آزادی و برابری به میدان آمد و بدین ترتیب صف و افق خود را از بازی جناحهای جمهوری اسلامی کاملا جدا کرد.

مردم در کردستان همانند مردم سراسر ایران میتوانند از این شکاف دشمن استفاده کنند. این به معنی حل شدن در آن وبه رنگ آن تبدیل شدن نیست! درست برعکس، بایستی مستقل از آنها خود را متحد کرد و به میدان آمد . خواست آزادی همه زندانیان سیاسی، آزادی بی قید و شرط فعالیت سیاسی، نشر و تشکل، برابری زن و مرد، بیمه بیکاری ، پایان دادن به نظامی کردن محیط زندگی خود ، نه اسلامی نه قومی زنده باد ازادی و برابری و  غیره را میتوان طرح و بدست  گرفت و با این اهداف و پلاتفرم ها به میدان آمد و حول این خواستهای  همیشگی خود متحد شد. مردم باید یک جنبش دیگری خارج از فراخوان و کنترل و هدایت موسوی و کروبی و خامنه ای و احمدی نژاد و همپالگی های کرد آنها سازمان دهند و براه اندازند.  آنهای که فکر میکنند در دل جنبش سبز ها" انقلاب" و راه سرنگونی رژیم را هموار میکنند خود فریبی محض میکنند. عملا در این اوضاع چنین القا میکنند انقلاب و سرنگونی را  میتوان از راه جنبشهای درونی خود رژیم، یا جنبش" همه باهم" دنبال کرد یا با آنسو برد! بعد آنها هم تشریف فرما شوند و انقلاب سواری کنند و رهبر شوند! این نگرش اتفاقا پدیده انقلاب و خواست سرنگونی واقعی  جامعه و به ویژه کارگران را تیره و تار و تحریف و مسخ میکند.

مردم!

کارگران!

کسانی که با رنگ سبز و شعار الااکبر حول موسوی سازمان یابند اگر به ده میلیون هم در خیابانهای تهران برسند  ارتجاعی است. همانطوری که سال ۵۷ استقبال میلیونی از خمینی ارتجاعی بود.  چنین حرکتی تنها با " مرگ بر دیکتاتور" گفتن نمیتواند چهره آزادیخواهی بخود بگیرد. دیکتاتورها و آدمکشان حرفه ای تر  همانهای هستند که امروز در راس و صفوف سبزها و اصلاح طلبان گرد هم آمده اند و ادا "ازادیخواهی" در می آورند!.

با هر درجه بالائی که از تنفر به رژیم وجلوهای از آزادیخواهی در وجود انسانهای زیادی در این حرکت باشد، بی تردید هست، مادام که صدا  محوری آن، رهبر، صف و اهداف و مطالبه و شعارو پرچم و افق جدا از آنچه که امروز بر آن حاکم است شکل نگیرد وسازمان نیابد این پدیده در نهایت میتواند به نفع جمهوری اسلامی تمام شود. موسوی از احمدی نژاد بیشتر جمهوری اسلامی تر است!

مردم به فراخوان موسوی و کروبی و احمدی نژاد و خامنه ای نباید پاسخ مثبت دهند. در هیچ شرایط و با هیچ بهانه ای نباید پاسخشان داد. به  امثال  عبه مهتدی ، نیز که فرصت طلبانه مردم کردستان را "فراخوان" داده  است به "مبارزات مردم ایران بپیوندند"، در واقع منظورش پیوستن به "اصلاح طلبان" هم جنبشی خود او ملحق شدن میباشد، نباید از جانب مردم  کردستان پاسخ بگیرد!  همه این "رهبران" و "شخصیت ها " سرو ته یک کرباسند، اجزا مشترک یک جنبش و طبقه اند ، دشمن طبقه کارگر و کمونیسم و دشمن  آزادی واقعی مردم و خواسته ها و مطالبات آزادیخواهانه اند در ایران و کردستان.

دنبال هیچ کدام از اینها نباید رفت!

نه سبز موسوی نه سیاه احمدی نژاد!

زنده باد آزادی زنده باد برابری!

نه اسلامی نه قومی!

مرگ بر جمهوری اسلامی !

سلام زیجی

S_zijjiyahoo.se

۲۰۰۹-۰۶-۱۹