موسوى “آلنده” نیست! در باره برخى شعارهاى انحرافى

اینروزها در تظاهراتهاى ایرانیان خارج کشور بعضا شعارهائى طرح میشوند که مضمونا انحرافى و راست و از نظر تشابه تاریخى وارونه است. یکى از این شعارها "سید على پینوشه ایران شیلى نمیشه" است که با اصرار عجیبى از جمله توسط "حزب کمونیست کارگرى" تکرار میشود.

این شعار در دوره انقلاب ۵٧ ایران در مقابل بنى صدر به شکل "سپهسالار پینوشه ایران شیلى نمیشه" توسط انقلابیون طرح شد. اما آندوره بنى صدر و حکومت اسلامى علیه چپ یورش آورده بود و مقایسه شرایط ایران و شیلى٬ بویژه در متن تحلیل مسلط انقلابهاى ضد امپریالیستى چپ موجود٬ معنى میداد. در شیلى سالوادور آلنده و چپها را نظامیان به رهبرى پینوشه قتل عام کردند و توانستند یک دیکتاتورى وسیع را بگسترانند. در دوره انقلاب ۵٧ نیز همین اتفاق افتاد و اسلامیون دسته جمعى زیر پرچم خمینى چپ جامعه و هر آزادیخواهى را بخون کشیدند. 

اما تکرار امروز این شعار به چند دلیل اشتباه است؛ 

اولا این شعار در دانشگاههاى تهران ابتدا توسط تحکیم وحدتى ها و از موضعى دو خردادى طرح شد. حتى شعار مرگ بر دیکتاتور که اساسا احمدى نژاد را هدف قرار داده بود نیز از همین جنس بود. ثانیا موسوى هم "آلنده" نیست. کسى که دراین اوضاع فقط سید على را هدف قرار میدهد دارد تلویحا میگوید موسوى نقش "آلنده" را دارد. بعضا مدافعین این شعار استدلال میکنند که "شعار مردم است"! مردم خیلى شعارها میدهند که ضرورتا نه درست است و نه بیانگر آرزوها و آمالشان است. مردم "الله و اکبر" هم میگویند. چرا با همین استدلال شعار "الله و اکبر" را تکرار نمیکنید؟ تردیدى نیست که "حزب کمونیست کارگرى" علیه کل جمهورى است اما این نگرش پوپولیستى است که از همین امروز به خودش و به مردم آدرس عوضى میدهد. 

ثالثا شرایط عوض شده و همه به آن اذعان دارند. چه کسى نمیداند که امروز دوره گستراندن اختناق وسیع نیست و اگر هم بالائى ها چنین هدفى داشته باشند قادر به انجام آن نیستند. و بالاخره چه اختناقى در ایران باید گسترانده شود که بشود با شیلى پینوشه مقایسه کرد؟ کل جمهورى اسلامى به زعامت خمینى و موسوى و خامنه اى و رفسنجانى و دیگران در سال ۶٠ اختناقى بسیار گسترده تر از شیلى را تحمیل کردند. اختناقى که تاکنون ادامه داشته اما دارد وسیعا ترک برمیدارد. 

این شعار٬ نه مناسب وضعیت امروز است و نه خواست واقعى مردم را بیان میکند. این شعارى مخدوش و از نظر سیاسى توده ایستى است که صرفا یک جناح حکومت را در شعار برجسته میکند. این شعار را باید دور انداخت و روشن و صریح علیه کل جمهورى اسلامى حرف زد.  

"تکرار شعار مردم"

استدلال "این شعار مردم است" تنها توسط چپها در توجیه سردادن این شعار تکرار نمیشود. مدافعین و فعالین جنبش ملى اسلامى٬ که از اعتراض انقلابى و رادیکال مردم و کارگران بیشتر از جمهورى اسلامى میترسند٬ هم میگویند؛ "نسخه براى مردم نپیچید"٬ "فقط و فقط شعارهاى مردم را تکرار کنید"! 

براى این جریانات٬ اگر کسى فکر میکند این حرف بیان یک دنباله روى خیرخواهانه پوپولیستى است٬ لابد حسن نظر دارد. من اینطور فکر نمیکنم. قایم شدن پشت "شعار مردم" یک خط سیاسى صریحا دو خردادى- توده ایستى است که آگاهانه میخواهد فضاى خارج کشور علیه جمهورى اسلامى رادیکال نشود. کل جریانات ملى – اسلامى تا قبل از سخنرانى نماز جمعه خامنه اى خط شان اساسا همین بود. اینها یا مردم را به "شرکت در انتخابات" دعوت میکند و یا به تظاهرات علیه "تقلب در انتخابات"! لذا ناچارند شعار و سیاستى را پیش ببرند که فقط یک جناح حکومت را هدف قرار میدهد و اعتراض مردم را به کیسه جناح دیگر میریزد. "فقط تکرار شعار مردم در داخل" بهترین حلقه براى پیشبرد سیاست دست راستى اینهاست. 

تردیدى نیست نباید کمونیستها رابطه روشن و عملى شان را با توده مردم معترض و انقلابى قطع کنند و همواره باید براى گسترش و تحکیم این رابطه آگاهانه تلاش کنند. اما یک نکته مهم را باید توجه داشت؛ مردم در داخل کشور حرفشان را در چهارچوب تناسب قوا میزنند. اینطور نیست که آنچه که میخواهند همان است که امروز میتوانند بگویند! این اختناق است که دامنه ابراز وجود و شعار دادن و تعرض به رژیم را محدود میکند. هر زمان پرده اختناق ور افتد و یا حتى در مقیاسى عقب رود٬ مردم ده قدم جلو مى آیند و حرف دلشان را میزنند. وظیفه ایرانیان در خارج کشور و مشخصا سوسیالیستها و آزادیخواهان این نیست که عینا شعار مردم تحت اختناق را تکرار کنند. وظیفه ما اینست که آنچه را که آنها زیر فشار اختناق نمیتوانند بگویند فریاد زنیم و تصویر واقعى جامعه را منعکس و نمایندگى کنیم. *