سینه سرخ!

این چند خط را تقدیم به پیکار جویان تهران، شیراز، مشهد و سراسر ایران  می کنم. البته  این نه شعر است و نه نثر، زیرا که نه من شاعرم و نه نویسنده بلکه آه دل زجر کشیدگانی چون خودم، خشم در گلو مانده جان فشانان است. این چند خط را در نخست برای اینکه کمی آرام بگیرم،نوشتم ولی شاید شما عزیزان را نیز به کار آید. کرم شبتاب گفت: گرچه نور من ضعیف است، ولی بالاخره  شاید که بچه آهوئی در حال گذر باشد.

عکس روزنامه ی مبارزه مردم خیابان

***

!سینۀ سرخ

ای که بر سینه ات تیر دژخیمان نشست

وخون سرخت سنگفرش خیابان را گلگون کرد

ونعره یی شد در گلوی همه زحمتکشان و مزدوران جهان

جرأت شد، حرکت شد

با نگهبانان سرمایه درآویخت

آری آری

خونت پرچمی در دست میلونها انسان

افشاء گر سبز و سفیدانِ حیله گر و شارلاتان

سرخی خونت، آری ! سرخی خونت ،

ای دوست ای رفیق نا شناختۀ من!

از دل شب سیاه خواهد گذشت

تیره گی ها را خواهد شکافت

به فردای روشن

فردای رهایی انسان خواهد پیوست

شما پلیدان حریص و طماع،

شما ای زالو صفتان!

شما کرنش کنندگان بر بارگاه سرمایه!

بنگرید، با چشمان دریدۀ تان

بشنوید، با گوش های نا شنوای تان

که چه سان خروش در گلومانده اش،

فریاد میلیون

ها مبارز میدان شد

در شهر و روستا پیچان،

بشارت دهنده ی پیروزی فردا ی به فلاکت افتاده گان

لبخند شد و بر روی کودکان کارو کودکان خیابان شگفت

هراس عمامه به سران وحشت سرمایه داران شد

ای که پیکر به خون کشیده ات رمز مبارزه یی پایدار

تا نابودی، آری نابودی ستم و اشتثمار

تا رهایی، رهایی کارگر از کارمُزدی

ای که نام نا نوشته ات ماندگار در روزگاران

فریادآگنده با خون از حلق جهیده ات

تشکل کارگر، برابری زن و مرد

قیام مسلحانۀ فردای

روشن

رهایی از جهل، رهایی از ستم حاکمان

هان هان!

تو اکنون

به من بگو به من بگو

آیا قاتلانت جرأت نگاه کردن بر روی کودکانت را دارند؟

می دانم می دانم که خشم بروز نداده ات

آتشی خروشان خواهد شد

بساط ظلم را خواهد سوخت

نوید جهانی نو را به آیندگان خواهد داد

مسلسلی در دستان پینه بسته از کارِ

صدها سالۀ کارگران خواهد شد

اطمیان داشته باش، اطمینان دارم

که فردا، نام تو در گذرگاه های هر کوی و برزن

جاری خواهد شد، سدهاومرزها را خواهد شکست

پیروزی را به خانه های زخم خورده گان،

این بی چیزان روزگار خواهد برد

.

نام نا نوشته ات ماندگار در روزگاران

فریادآکنده با خون ازسینه جهیده ات

بیرق سرخ پیکارهای امروز و فردا ها

حزب کارگران، شادی کودکان نا شاد روزگاران

مسلسل قیام توده

های رنج و کار، درفرداهای روشن

++++++++

حمید قربانی

۲۹/۳/۱۳۸۸