چند کلمه در دفاع از خیزش انقلابی مردم ایران در مقابل رهبری حزب حکمتیست!

وقتی منصور حکمت تصمیم گرفت زبان لایق و شایسته یک انقلاب سرکوب شده و خفه شده در خون برپا دارندگانش بشود، این انقلاب سالها بود شکست خورده بود. به قول خودش خیلی سخت بود آدم بتواند حتی از یک تلاش شکست خورده مردم هم روزنه ایی برای دفاع پیدا کند. وقتی منصور حکمت با صدای بلند از زیر همهمه شکست خوردگان سیاسی، زبان آن انقلاب عدالتخواهانه و ضد سلطنتی شد، رژیم جمهوری اسلامی سالها بود این ادعا را تثبیت کرده بود که برآمده و نتیجه آن انقلاب است.

حتی سجلد انقلاب را هم به اسم اسلام گرفته بودند. انقلاب اسلامی صدایش میزدند. منصور حکمت حتی از چنین انقلابی به دفاع برخاست. انقلابی که به شعائرش رنگ مذهبی زده بودند، انقلابی که آیین اسلامی را حتی به رفتار و سکنات قیام کنندگانش نیزتحمیل کرده بودند. درست در چنین اوضاعی بلند شد و فریاد زد نه! نمیپذیرم! این انقلاب اسلامی نبود! مردم برای اسلام بپا نخاسته بودند. اسلام را به مردم تحمیل کردند. در مقابل کل ارتجاع داخلی و بین المللی اعلام کرد نه! مردم ایران اسلامی نیستند. مساجد را جلوش گذاشتند! نپذیرفت. نمازهای جمعه را نشانش دادند! نپذیرفت. گفت نه! این جامعه اسلامی نیست. رای گیری میلیونی جمهوری اسلامی را به شهادت گرفتند. نپذیرفت. اعلام کرد جمهوری اسلامی در آن رفراندوم متولد نشد، تاریخ تولد این رژیم سرکوب خونین ۳۰ خرداد ۶۰ بود. همین نه گفتن بدل به سنگری برای کل جبهه عدالتخواهی و انسانیت در آن مملکت شد. اگر الان کسی به خود جرئت نمیدهد حتی به همین انقلاب شکست داده شده نفرین کند، جرئت نمیکند در حالی که فرار میکند دشنام بدهد، انقلابیگری و انقلاب طلبی حرمت دارد، محصول ایستادگی این کمونیسم سازش ناپذیر زمانه ماست.
بار دیگر درست در مقطع دوم خرداد ۷۶ زمانی که کل احزاب سیاسی و جریانات اپوزیسیون بیست میلیون رای خاتمی را نشان مردم میدادند، عده ایی حتی در صف حزب کمونیست کارگری آب از لب و لوچه شان سرازیر و عزم کردند دور و بر دوم خرداد بپلکند، ادعا میکردند که شرکت مردم در رای و انتخاب خاتمی به معنی پایان شوق سرنگونی طلبی آنهاست، دیگر انقلاب و قیامی در کار نخواهد بود. یک رهبری با یک صف قاطع جلوشان ایستاد. باز هم نه گفت! حکمت قدرت تئوریک و سیاسی خود را پشت سر حقانیت مردم ایران گذاشت. برای اثبات حقانیت مردم، تئوری پیدا کرد، تز کشف کرد. الان کسی یادش نمی آید اما تز اینکه مردم به خاتمی به خاطر خودش رای ندادند، میخواستند ناطق نوری را از میدان بدر کنند تولید مستقیم و محصول فکری مقاومت کمونیسم انقلابی منصور حکمت بود. الان دیگر نوریزاده و سازگارا هم آن را قرقره میکنند. منصور حکمت اولین بار این تئوری و این تحلیل را دست حزب کمونیست کارگری داد تا با آن و در پناه آن برای مردم بجنگد. اگر موسوی ادعا میکند ۱۶ میلیون رای دارد، رای خاتمی که مورد توافق همگیشان بود ۲۲ میلیون بود. اما منصور حکمت به تن مردم با استناد به مضحکه همان انتخابات لباس دوم خرداد نکرد. ضمن دفاع از مبارزه مردم، بیشترین تلاشها را در رسوایی و تحمیل شکست به دوم خرداد انجام داد. نوشت، کمپین کرد، روزنامه منتشر کرد، رادیو راه اندازی کرد. با رهبری الیت انقلابی رهبران وقت حزب کمونیست کارگری در کنفرانس برلین حماسه آفرید. کمر دوم خرداد و رژیم را شکست. مردم را در پناه حمایت خود گرفت، دشمنان مردم را رسوا کرد. همه آن دفاعیات از مردم را انجام داد، همه این تلاشها را هم بر علیه دشمن و همزمان با آن سازمان داد.
حال من از جبهه شکست خورده رهبری حزب حکمتیست میپرسم چه بلایی به سر شما آمده است که  به یک تاریخ ننوشته دشنام میدهید؟ به یک خیزش انقلابی به فرجام نرسیده، هنوز در خیابان ایستاده، پشت میکنید. به آن خرده میگیرید، لباس دروغین به تنش میکنید، آن را جنگ غریبه قلمداد میکنید و در حالی که جوانان این خیزش، خیابان به خیابان در حال جنگند، دست به سنگ میبرند، کلانتری خلع سلاح میکنند. شعار میدهند. عقبشان میرانند، برمیگردند، دست به یقه میشوند. به این جنبش قیافه ترش میکنید. جرئت نمیکنید، از ما میترسید والا بعید نبود حتی رسما با آن دشمنی کنید. ترمزتان را کشیده ایم که تازه ادعا میکنید این جنگ شما نیست. به جای اینکه از مردم دفاع کنید و تا میتوانید نظام را با همه جناحهای آن بکوبید، همان نظامی که البته قرار بود متعارف باشد و از بخت بد شما مردم نامتعارف بودنش را جلو شما و اوباما و آیت الله بی بی سی و جهان گذاشتند. به جای آنکه مدافع پرشور مردمی شوید که دارند تازه با قدمهای خود یک کتاب ننوشته را ورق میزنند، تظاهرات سازمان بدهید، تلویزیونتان را در اختیارشان بگذارید، صدایشان را پخش کنید، حمایتشان کنید و…با سیاست اشرافیت شکست خوردگان سیاسی در باره تلاش و مبارزه شان صحبت میکنید. شما که از "انقلاب سبز" میترسید، نگران هستید، چند اعتراض و آکسیون سرخ در همین خارج در حمایت از حقانیت مبارزه مردم برپا کردید؟ هیچ! صفر! چون فعال حزب شما با این موضع گیری فقط میتواند رو به قبله شود، از خفت وجود چنین نارهبرانی از خانه بیرون نیاید مبادا مردم وی را لعن و نفرین کنند. این شد موضع گیری سیاسی؟ همین دیشب کیهان شریعتمداری نوشته بود "آشوبگران" حجاب برگرفتند، خیابانها را کنترل و از وجود حجاب پاک کردند. آنوقت شما همزبان با بی بی سی، صدای آمریکا و کل جبهه دوم خرداد آن را به کیسه موسوی و ضد انقلاب سبز میریزید؟ جدا خجالت نمیکشید. شرم نمی کنید؟ تنها حزب سیاسی ایران هستید که دارد مردمی را که گلوله میخورند به جای دشمن مزمت میکند. تنها جریان سیاسی هستید که به جای دفاع از قیام مردم، بدوا و قبل از هر گونه تحلیل و ارزیابی، این مبارزه را محتوم به شکست جلوه میدهید. مردم ایران خود فریاد میزنند که انتخابات بهانه است، آزادی و عدالت مشکل این جامعه است. شما میخواهید به ما و مردم بیندازید که مشکل این مردم تقلب در رای است؟  خجالت نمیکشید در گرماگرم یک جدال خونین، زور زورکی آن را به جیب جناحهای حکومت میریزید؟ هم الان در همه مما