نگاهی به شعار “حکومت انسانی” از زاویه ای دیگر

جایگاه علم در نزد مارکس

مارکس بر این باور بود که علم تأثیر عمیقی در شکل دادن به جوامع و تئوریهایی که آنها را تشریح میکنند دارد. بر همین اساس، و با به کارگیری و استفاده از علوم، او به نقد علمی سرمایه داری پرداخت و سوسیالیسمِ علمی را بنیاد نهاد. مارکس آنقدر بر پیشرفتهای علمی تأکید میگذاشت که بطور مثال در سخنرانی خود در سالگرد نشریۀ مردم، در سال ۱۸۵۶، به مناسبت گرامیداشت انقلاب ۱۸۴۸، گفت که نقش انقلابی ماشین بخار و برق، بسیار خطرناک تر از رهبران آن انقلاب بود. در این سخنرانی، او همچنین به این نکته اشاره میکند که کارگران همانند ماشین آلات محصول عصر خود هستند. آنتاگونیسم بین علم و صنعت جدید و فقر و بی حقوقی مدرن، حقیقی و واقعی ست. برخی میخواهند برای خلاصی از این تضاد، از علم و هنر مدرن دوری بجویند. اما کارگران که خود فرزندان علم و صنعت مدرن هستند، با استفاده از آن، به برپایی یک انقلاب اجتماعی کمک میکنند. *

ضرورت بهره گیری کمونیست ها از علم مدرنِ ارتباط مؤثر 

یکی از ویژگیهای انسان پویا و موفق، مهارت و توانایی برقراری ارتباط مؤثر و سازنده با دیگران است. برخورداری از  این ویژگیِ ارتباط موثر وسازنده با مخاطبان خود، برای جریانات سیاسی جنبۀ بسیار حیاتی دارد. کمونیستها در این میان، در شرایطی نابرابر، در میان بمباران تبلیغاتی شدید سرمایه داری وشرکا، برای رساندن پیام خود چاره ای بجز کسب و بکار گیری این مهارت مهم و ضروری در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی خود ندارند.

ده (۱۰) مشخصۀ ارتباط موثر

۱- از کلمات ساده استفاده کنید. مؤثرترین کلمات، کلماتی هستند که شک وشبهه ایجاد نکنند و در عوض ابهامات را برطرف کنند. هرچه کامات ساده تر باشند قابل فهم تر و با اعتبار ترند.

برای اکثریت مردم در ایران، انقلاب انسانی و حکومت انسانی شعارهای ملموس و قابل رجوع هستند.

۲- کوتاه مؤثرتر از طولانی. در بسیاری از مواقع، تاثیر یک کلمه از تاثیر یک کتاب بیشتر است. ما میتوانیم  کتابهای بسیاری در مورد سوسیالیسم بنویسیم و بیشتر از آنکه متقائد کند، شک و شبهه ایجاد کند. شعار “جامعۀ انسانی” میتواند مؤثرتر از کتابهای متعدد، پیام را به کارگران، زنان و جوانان برساند.

 ۳- کلمات باید از اعتبار برخوردار باشند. اعتبار کلماتی که بکار گرفته میشوند به همان اندازه مهم است که فلسفه و هدف پیام. مخاطب باید چیزی را که ما میگوییم باور کند قبل از اینکه آن را قبول کند. در این صورت گوینده یا نویسندۀ کلمات، خودِ کلمات میشود و کلمات میشوند خودِ شخص. پس از آن، گوینده یا نویسنده را با آن کلمات می شناسند.  ما باید تلاش کنیم که جامعۀ انسانی تنها با سوسیالیسم و کمونیسم تداعی شود.

۴- پیگیری و ثبات در پیام از طریق تکرار مداوم.

۵- تازگی و نوظهوری. برای ارتباط مؤثر میبایست از کلمات جدید برای بیان ایده ها و اهداف دیرینه و همیشه گی خود استفاده کرد. باید به مخاطب خود یک نگاه جدید در مورد اهداف و مواضع خود بدهیم. متاسفانه ما کمونیستها امروزه در موقعیتی قرار گرفته ایم که تلاش صد چندان را در مبارزه علیه سرمایه داری از ما طلب میکند. از یک سو رژیمهای سرمایه داری دولتی برای دهه ها با تبلیغات وسیع، دیکتاتوری، فقر و بی حقوقی موجود در جوامع خود را سوسیالیسم نامیدند و در سوی دیگر، سرمایه داری بازار آزاد، همزمان و از طریق دستگاه عظیم تبلیغاتی خود، آن فجایع را عین سوسیالیسم نامیدند و همچنان به آنگونه سم پراکنی ادامه میدهند. علی رغم تلاشهای بی وقفۀ بسیاری از کمونیستها در مبارزه با این تبلیغات، متاسفانه برای مردم، این تنها تصویر تجربی و قابل رجوع از سوسیالیسم است. بکار بردن کلمات و شعارهای جدید، از جمله “حکومت انسانی”، میتواند به جایگزینی تصویری دیگر از سوسیالیسم در اذهان مردم کمک کند.

۶- استفاده از کلمات امید بخش و پیروزی طلب. کلمات وشعارها باید پیامی را الغاء کنند که مخاطب دوست دارد بشنود. در اینجا کلیدِ رمزِ کلمات امیدبخش و پیروزی طلب، در انسانی و شخصی کردن پیام و ایده هاست که به مخاطب اجازۀ یادآوریِ احساسی از گوینده و اهدافش میدهد. مخاطب ممکن است کلمات و گفته ها را فراموش کند ولی هیچوقت آن احساسی را که از گوینده و حرف های او گرفته فراموش نخواهدکرد. “حکومت انسانی” و “جامعۀ انسانی” تصویری از یک دنیای بهتر و انسانی را که کارگران، زنان و جوانان آرزویش را دارند الغاء می کند. دنیایی که ممکن است از نظر آنها دور از دسترس بنظر برسد ولی گوینده میخواهد کمکشان کند که به آن برسند.

کارگران، زنان و جوانان هر روزه با تبعیضات، بی حقوقی، و فجایع سرمایداری دست و پنجه نرم می کنند، تجاوزات رژیم به حقوقشان را به عینه تجربه میکنند، جناح بازی ها و دغل کاری های آنها را میبینند و میشناسند ولی در عین حال انتظار دارند که نیرویی بیاید در میدان و بجای نشان دادن تصویری شوم و خطرناک از آینده، دست آنها را بگیرد و از این وظعیت به نقطۀ روشنی هدایت کند. نیروی سیاسی یی که بخواهد فقط به گوشزد کردن وضعیت بدی که کارگران، زنان و جوانان در آن قرار گرفته اند و دامی که برای آنها چیده شده بپردازد، فقط ضعف و بی لیاقتی خود را به نمایش میگذارد. به کارگران، زنان و جوانان این استنباط را میدهد که این جریان توانایی وارد شدن به این میدان و جلوی ایستادن در مقابل دشمنان آنها را ندارد و برای رسیدن به آرزوهایشان تلاشی درخور نمی کنند و میدان را به دشمنانشان میسپارند تا هر چه میخواهند با آنها بکنند. نیروی سیاسی یی که نتواند کارگران، زنان و جوانان را از آن وضعیت خطرناکی که خود ارزیابی میکنند با کمترین زیان به آینده ای روشنتر هدایت کند، لیاقت لقب رهبری را ندارد. چرا که کارگران، زنان و جوانان تنها به رهبری مؤثر و کارا اعتمادمیکنند تا مطمئن شوند که می تواند بعد از به قدرت رسیدن نیز انها را از میان تلاطمات بسی سهمگین تر و خطرناکتر با موقیت عبور دهد وثمرۀ مبارزات و جانفشانیهای خود را ببینند.

۷- از کلمات موزون وهمبافت استفاده کنید. بطور مثال: نه ملی، نه مذهبی، حکومت انسانی و یا: جمهوری شورایی، حکومت انسانی.

۸- کلمات باید مخاطب را به تصوٌر وادارند. کارگران، زنان و جوانان باید بتوانند به راحتی پیام ما را در ذهن خود به تصویر بکشند و خود را در آن تصویر مجسم کنند و آن را احساس کنند. تصور یک “جامعۀ انسانی“، از سنین کودکی با انسانها همراه بوده است.

۹- از کلماتِ مؤثر استفاده کنید. کلمات مؤثر و موفق آنهایی هستند که به خاطرۀ مخاطب وارد میشوند و هرگز خارج نمی شوند. این کلمات نه تنها ارتباط برقرار میکنند، ایده ها ونظر ها را بیان میکنند، روشنگری میکنند، تعلیم میدهند، بلکه مخاطب را به حرکت و انجام عمل وامیدارد. شعارهای “حکومت انسانی” و “جامعۀ انسانی” میتوانند بعنوان کاتالیزوری عمل کنند که جامعه را برای رسیدن به آنها به دخالت و فعالیت عملی وادارند.

۱۰- آنچه که مخاطب میشنود بسیار مهمتر از آنست که ما میگوییم.  ما میتوانیم بهترین مضمون و پیام را در حرفها و شعارهای خود داشته باشیم، ولی مخاطب پیام ما را در چارچوب احساسات، مفاهیم، اعتقادات و ارزشهای موجود خود درک و استنباط میکند. این کافی نیست که ما درست میگوییم، حق با ماست و منطقی صحبت میکنیم. برای مخاطب، آنچه که او از کلمات ما درک میکند بسیار بیشتر از آنچه که ما میگوییم و از حرفهای خود درک میکنیم، به عنوان واقعیت عینی جلوه میکند. کلید ارتباط موفق با مخاطب خود این است که خود را بجای او قرار دهیم و بفهمیم که او چه فکری میکند و چه احساسی دارد. این به کوتاه کردن فاصلۀ بین آنچه که ما میخواهیم به مخاطب القاء کنیم و آنچه که مخاطب از کلمات ما استنباط میکند کمک میکند.  در اینجا وظیفۀ مهم اینست که ما از استنباطات خود فراتر رفته و به پیرامون خود از نگاه مخاطب خود نگاه کنیم. ما با تمرکز کردن بر اهمیت آنچه که مخاطب میشنود به جای تمرکز کردن بر چه باید بگوییم، نه تنها نظر مخاطب را بخود جلب میکنیم بلکه میتوانیم آن نظر را با خود همراه کنیم.

بطور مثال، زمینۀ ذهنی و روانی جامعه، به سبب تجربۀ بلوک شرق و تبلیغات وسیع سرمایداری جهانی، سدیست که باید شکسته شود تا بتوان توجه جامعه را به خود جلب کرد. باید برای غلبه به این ذهنیت، به شک و شبهه ها و نگرانی های موجود پاسخ داده شود و بهترین موقعیت برای پاسخگویی، شرایط بحرانی و انقلابیست.

سکوت و بی عملیِ یک جریان سیاسی به عنوان ضعف و اعتراف به گناه محسوب میشود. همۀ ارتباطات مؤثر و موفق در یک نکته مشترک هستند: درگیر شدن و دخالت فعال و پیشقدم.

بودند کسانی که شعار “برابری” را ضد سوسیالیستی قلمداد میکردند و هزار و یک کُد و  دلیل ردیف میکردند تا ثابت کنند که جامعۀ سوسیالیستی جامعه ای نابرابر است. امروز اما، به یمن تلاش بیدریغ کمونیستها، در میان کارگران، زنان و جوانان، برابری با سوسیالیسم تداعی میشود. بگذارید اینبار هم هزاران دلیل را به رخ ما بکشند تا بخواهند ثابت کنند که جامعۀ سوسیالستی یک جامعۀ انسانی نیست. اما اینبار هم نهایت تلاش خود را خواهیم کرد تا انسانیت و جامعۀ انسانی فقط با سوسیالیسمِ تداعی شود.

پیروز باشید،

 

آزادی، برابری، حکومت انسانی

نه ملی، نه مذهبی، حکومت انسانی

جمهوری شورایی حکومت انسانی

 

سروش حریری

sorooshh@hotmail.com
*http://74.125.93.132/search?q=cache:GyGPj3UD0AgJ:www.marxists.org/archive/marx/works/1856/04/14.htm+steam,+electricity,+and+the+self-acting+mule&cd=2&hl=en&ct=clnk