معنی به اصطلاح اصلاح طلبان را هم فهمیدم!

عکس از تظاهرات روز جمعه ١۲ ژوئن (بیست و دوم خرداد) مقابل کنسولگری درلندن

 

پخش مناظره‏هایی که از قبل نوشته و تنظیم شده بود، با افشاگری‏های به موقع از یکدیگر، کاندیداها سعی در کشیدن مردم به پای صندوق‏های رای برای تداوم رژیم دیکتاتور و مستبد جمهوری اسلامی داشتند و مردم ایران که تجربه ۴ سال رییس جمهوری احمدی‏نژاد را داشتند، از او به ستوه آمده بودند. سال ۱٣٧۶ دروغ‏ها و وعده‏های خاتمی (سید خندان) را فراموش کرده بودند، به حمایت از اصلاح طلبان از جمله موسوی و کروبی به پای صندوق‏های رای کشیده شدند.

مردم سرزمینم بدون این‏که لحظه‏ای اندیشه و تامل نمایند به این نکات:

۱ـ چرا کروبی حالا به یاد زهرا بنی یعقوب و زهرا کاظمی افتاده است؟ چرا نزدیک‏های انتخابات افشا می کند؟ چرا آن زمان صدایی از او شنیده نمی‏شد؟

۲ ـ  چرا احمدی نژاد به یاد پول خوری کروبی در این زمان می‏افتد و او را رسوا می‏کند؟

۳ ـ   چرا رژیم مهره‏ای را در پشت همسرش پنهان می‏کند و او را به مردم معرفی می‏کند؟

۴ ـ چگونه می‏تواند کاندیدای به اصطلاح اصلاح طلب به وعده‏هایش عمل کند؟ طی دوران نخست‏وزیری‏اش هزاران زندانی سیاسی از زن ومرد، پیر و جوان در دهه‏ی شصت در زیر شدیدترین شکنجه‏ها قرار گرفته و اعدام شدند.

۵ ـ چرا کاندیداهای اصلاح طلب این همه مهربان شده‏اند و ملت دوست؟ چه اتفاقی در نهان پیش آمده است؟

۶ ـ و هزاران مورد دیگر در مناظره ها مشخص بود تا مردم کمی بیشتر هواس‏شان را جمع می‏کردند.

کاندیداها با ایفای نقش‏های خود به خوبی در رسانه ملی ایران مردم را شیفته قول و قرار‏هایشان کردند! آری جمعه ۲۲خرداد را می‏گویم من در صف تظاهرکنندگان در لندن مقابل کنسولگری ایران ایستاده بودم و به عنوان یک زن شعار مرگ بر این رژیم زن‏ستیز را سر ‏دادم.  با رای ‏دهندگان به گفتگو پرداختم و مردم برایم می‏گفتند: ما احمدی‏نژاد را نمی خواهیم! رای ما احمدی‏نژاد نیست! آمده‏ایم رای بدهیم، تا احمدی‏نژاد رای نیاورد. من به آنها می گفتم: اگر اصلاح طلبان هم برسر کار بیایند، رهبری اختیاری به آنها نمی‏دهد، فریب نخورید، هوشیار باشید و صفوف رای‏گیری را برای‏شان پرجمعیت نکنید و به جمهوری اسلامی رژیم کشتار و شکنجه مشروعیت نبخشید. به صف معترضین بپیوندید. مردم ساده‏دل باورم نکردند. با تبلیغات کاندیداها فریب بزرگی خورده بودند. باورشان شده بود که در ایران دموکراسی هست! و اگر سکوت کنند  راه را برای احمدی‏نژاد فراهم کرده‏اند! دموکراسی چه شد ؟! حیله‏ای بسیار زیبا را پذیرفتید!

سخنم با آنانی‏ست که رفتند و رای دادند چه شد رای‏‏‏هایتان! چه شد حمایت‏تان از به اصطلاح اصلاحات! چه شد اثر انگشت‏هایتان! چه شد آن همه شور و هیجان‏تان برای اصلاحات! چرا رای‏هایتان را شمارش نکردند!

خانمی به حالت اعتراض به صف تظاهرکنندگان  تمامی انگشتانش را مهر زده بود و به حالت افتخارآمیزی به ما نشان ‏داد. به او می‏گفتیم تو شریک جنایتات جمهوری اسلامی شده‏ای! تو به ادامه‏ی جمهوری اسلامی کمک نمودی! تو باعث ادامه فقر و بیکاری و فحشا شده‏ای! تو ادامه دهنده اعدام‏ها و سنگسارها هستی! و تو به جمهوری اسلامی مهر تایید زدی!

رای‏هایتان را با وقاحت و بی شرمی تمام به حساب نیاوردند. از حضور شما استفاده به نفع خود کردند. حال فهمیده‏اید دیگر وقت سکوت نیست. وقت اعتراض است. وقت به پا خاستن است. ما حرف‏مان را زدیم و گفتیم اما شما باورمان نکردید…

آری مردم ایران، ای کسانی که رای داده‏اید اگر این بار سکوت کنید خفت و خواری بیشتری را پذیرفته‏اید.

خبرهای رسیده از ایران نشان دهنده این‏ست که مردم از شرکت در انتخابات پشیمانند و خواستار پس گرفتن رای‏هایشان هستند! دیر شده است. دیر متوجه شده‏اید. انتخاباتی در کار نبود. با وعده‏ی اصلاحات شما را به پای صندوق‏های رای کشاندند، به جای شما تصمیم گرفتند. رای شما در اداره‏ی امورمملکت هیچ نقش تعیین کننده‏ای نداشته است. بلکه این رهبری نظام ددمنش جمهوری اسلامی‏ست که تعیین می‏کند هر زمان به چه مهره‏ای نیاز دارد! وقت آن‏ست که به پا خیزید و مبارزات و تظاهرات‏تان را ادامه دهید. اما نه به امید روی کار آمدن میرحسین موسوی به اصطلاح اصلاح طلب، بلکه با هدف سرنگونی این نظام جنایت و کشتار و سر لوحه قراردادن شعارهایی هم‏چون سرنگونی جمهوری اسلامی، سرنگونی رژیم زن‏ستیز، سرنگونی رژیم ضد کارگر و سرنگونی رژیم سرکوب را خواستار شوید.

در لندن روز دوشنبه ١۵ ژوئن و سه شنبه ١۶ ژوئن به اصطلاح اصلاح طلبان تظاهرات کردند و رای‏های‏شان را می‏خواستند. من نیز به عنوان یک جوان ایرانی که همواره با نظام دیکتاتوردرگیر بوده‏ام، خود را به حمایت از آنان در صف اعتراضی جوانان و دانشجویان مقیم لندن رساندم، و شعار انتخاب ما: سرنگونی نظام زن ستیز جمهوری اسلامی را با خود به همراه داشتم. شرکت‏کنندگان با تمام مسائل امنیتی که برایشان مهیا شده بود گفتند: ما اینجایم و فقط می خواهیم رای‏هایمان را پس بگیریم همین! با نگاهی متعجب گفتم: اما در ایران شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‏دهند! حتی شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» سر می‏دهند. و تو اینجا از چه می‏ترسی؟ مدتی در کنار صف‏شان ایستادم ومتوجه شدم که سرکردگی این اعتراضات در لندن مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران مردمی نیست و توس