آیا رژیم حرکت و تظاهرات اعلام شده امروز را سرکوب خواهد کرد؟

Nawid_akhgar@hotmail.com 
آنچه در روز های اخیر و پس از اعلام نتایج انتصابات ولی فقیه در پهنه خیابانها از طرف مردم برای گرفتن حقوق حقه شان مشاهده کردیم با شدید ترین نوع سرکوب از طرف رژیم توام بود.

این سرکوب به فجیع ترین نوع ممکن میتواند ادامه یابد و با دستگیری و حبس خانگی و غیر خانگی سران جناح مقابل در بالا و دستگیری و شکنجه و کشتار در سطح خیابانها و به انفعال کشیدن مردم که با دست خالی به مصاف پاسداران و کشتارگران تا دندان مسلح و کارکشته رژیم برخاسته اند میتواند نطفه خیزش را در بطن خویش نابود کند.

در این سناریو از کشاندن رفسنجانی به مواضع منتظری گرفته تا دستگیری و کشتار و حبس و تعزیر سران جناح مقابل همه در تقدیر است، صحبت های عفت رفسنجانی همسر آیت الله رفسنجانی در اینکه مردم به خیابانها بریزند نشان از عمق تضاد جناحهای رژیم میدهد که برای اولین بار بصورت علنی اظهار میگردد.

البته پر کردن جای هاشمی رفسنجانی بعنوان رئیس تشخیص مصلحت نظام کار آسانی برای خامنه ای نخواهد بود و افتادن رفسنجانی افتادن آیت الله های گردن کلفت دیگر نظام را نیز به همراه خواهد داشت، سئوال در این است که در صورت شکستن کمر تشخیص مصلحت نظام که صدای حرکات استخوانهای آن تا عمق جامعه به گوش میرسد تا چه اندازه میتواند به ریزش کل نظام فقاهتی کمک کند؟ به کلامی دیگر شقه در تشخیص مصلحت نظام یعنی فرو ریختن بخشی از حاکمیت فقاهتی است و اگر این تئوری به منصه ظهور بپیوندد این شقه در راس حاکمیت به کدامین ارگانهای زیرین سرایت خواهد کرد؟

در تئوری انقلاب گفته شده همیشه انقلاب از جائی شروع میشود که دستگاه حاکمه در جائی از استروکتور حاکمیت خویش ترک برداشته است و امکان ورود نیروی اجتماعی را به صحنه سیاسی جامعه ناخداگاه فراهم آورده است ، ورود نیروی اجتماعی به صحنه سیاسی جامعه مسلمن چون با مطالبات روز افزون مواجه است بر شدن شکاف ها و ترک ها میافزاید تا جائی که ترک درون دستگاه حاکمه چنان گسترده گردد تا اینکه مولود عظیم الجثه انقلاب بتواند از آن کانال خارج شده و چهرهء بر مردم بنمایاند.

سئوال در این است که آیا گسترش و ابعاد تضاد های جناحی رژیم که منجر به این شکاف شود اینقدر گسترده هست که نیروی اجتماعی بتواند از آن کانال وارد صحنه سیاسی جامعه شود؟ و یا گسترش خیزش اجتماعی در چنان ابعادی هست که بتواند غول حاکمیت را جابجا کند؟

جواب آری است زیرا تضاد های جناحی در منتها الیه راس حکومت در حال عمل کردن است و اگر حتی بخواهیم سرکوبگری رژیم را در تضاد با باند رفسنجانی آنچنان در تحلیل خود بگنجانیم که فضای کنار گذاشتن آیت الله منتظری را برایمان متصور کند و سناریو را به نفع رژیم و سرکوبش بچرخاند باید بگویم که چه در موقعیت زمانی و چه مکانی و چه به لحاظ بین المللی به بیراهه رفته ایم زیرا بهای تک پایه شدن کل نظام با ساختار پاسداری آنهم با کوله باری از مخاطرات اتمی و تروریستی در سطح بین المللی با کنار گذاشتن یک عنصر مذهبی بنام منتظری کاملا متفاوت است، یعنی اینکه اگر رژیم بهای حذف منتظری را با ریختن ۱۰ خون میپرداخت بهای تک پایه شدنش را در حذف باند رفسنجانی میبایستی با بهای ملیونی بپردازد، آیا رژیم گنجایش چنین تحرکی را دارد؟ جواب مثبت نیست،البته جای هیچ تردید نیست که این حاکمیت خونخوار برای نگاه داشتن خویش بر سر قدرت حاضر است کل ایران را هم به حمام خون بدل کند ولی به این سئوال نیز بایستی پاسخ بدهد ، آیا پس از  اینگونه سرکوب تا چه زمانی میتواند فضای جامعه را که بطرف رادیکالیزم مردمی و قهر روز افزون به پیش میرود تحمل کند و جامعه بین المللی هم همچون امروز خفقان گرفته و لام تا کام حرفی نزند؟ و ثبات کل منطقه خاور میانه را که بند نافش به انواع مختلف به ایران وصل است فدای پراگماتیسمی بنماید که رئیس جمهور سوئیس برای خرید نفت ارزان آنرا نمایندگی میکند.

آگاهان سیاسی معتقدند که رژیم سرکوبگر ولی فقیه بر خلاف دیکتاتوریهای نظامی کلاسیک  از جمله رژیمهائی است که برای نگه داشتن خویش بر سر قدرت از هر آلت قتاله ای بر علیه مردم استفاده خواهد کرد و حرکات و فعالیت های مدنی را با شدید ترین فرم سرکوب میکند و چون تمامی راه ها برای ابراز هر نظری بسته است و کانال برخورداری مردم از روزنامه و اینترنت و یا حتی تلفن و موبایل بسته است مشروعیت مسلح شدن مردم برای دفاع از حرمت انسانی در مقابل پاسداران تباهی و مذهب به یک الزام تبدیل میگردد و نیروهای سیاسی صحنه اجتماع نبایستی پشت مردم را خالی کرده و آنان را دست خالی در جلو کفتار های هار رژیم رها کنند، خبر برخورد های قهری در نقاطی از ایران پس از اعلام نتایج انتصابات فقاهتی بگوش رسیده است ابعاد و گسترش آن به سرکوب رژیم و همت عالی نیروهائی گره میخورد که از پاسفیسم،رفرندام، و تحرکات بی خاصیت مدنی در مقابل حاکمیت کشتار گر فاصله گرفته اند.

حمله مردم در تظاهرات های اخیر به نیروهای سرکوبگر رژیم و رهانیدن یکی از تظاهر کنندگان از دست پاسداران سرکوبگر اگر به سلاح مسلح شود ساختار نظامی رژیم استبداد مذهبی را در حداقل زمان در هم خواهد شکست و به نیروهای اجتماعی توان خواهد بخشید و از قدرت پاسفیسم و یاس که در اثر سرکوب بیرحمانه حاصل میشود جلو خواهد گرفت.

بعضا تحلیل گران سیاسی معتقدند که تظاهرات امروز دوشنبه را رژیم با شدت سرکوب خواهد کرد،  هنوز ۳ یا ۴ ساعت به شروع تظاهرات مانده است باید از خود پرسید اگر رژیم این تظاهرات را سرکوب نکند باید از خویش بپرسد که دامنه و کشاله این آتش گرفته بر دامان جامعه را چگونه در آینده خاموش خواهد