اصلاحات،یک گام به پس

سیرتکوینی و رو به رشد سرمایه در ایران در دو دوره ی هشتم و نهم ریاست جمهوری دچاربحران وعقبگرد بالقوه گردیده از انجایی که در دوره ی هشتم با انتخاب دوباره خاتمی از طرف حاکمیت ولایت فقیه ونگرفتن جواب واینکه سرمایه داری ایران رو به زوال می رفت در دوره ی نهم به دنبال راهکاری جدید گزینه احمدی نژاد و دولت اصولگرا را به عنوان تنها آلترناتیو موجود در باز خرید عمر برای اسلام سیاسی برگزیدند دولت اصولگرا که با سازماندهی ورویکردی جدید در اعمال سرکوب گرایانه در همه زمینه ها طراحی شده بود وبه نحوه شاهد بودیم برنامه های سرکوب گرایانه حاکمیت ولایت فقیه در این دوره به نتیجه ای مختوم نشد و برعکس باعث گردید اعتراضات رو به رشدتروجنبش ها ونیروهای اعتراضی جدیدی از اندرون طبقه کارگر در دانشگا ها و جامعه بر علیه وضع موجود بار دیگر سر برآورده ودولت در سرکوب آنهاعاجز ماند وتبدیل به یکی از خطرناک ترین چالشها برای حاکمیت شد

واین عاملی شد که در دور جدید مضحکه انتخابات، حاکمیت با استفاده از تاکتیک و مکانیزم هایی جدید به دنبال مشروعیت بخشیدن به انتخابات ساختگی باشد و همانند دوره های پیشین گلچینی از جیره خوران رده بالا را عرضه نموده که در میانشان گزینه مورد قبول حاکمیت قرار گرفته که گزینه های دیگر مهره هایی سوخته که برای بالا بردن تب وتاب انتخابات ساختگی و باشکوه جلوه دادن آن به کار گرفته شده اند که در این بین با روشهایی چون اشاره کردن کردن به جنایات سرکوب گرایانه ،فسادهای مالی،رسوایی های سوابق گذشته و مواردی دیگرکه این روش همانطور که اشاره نمودیم تاکتیکی جدید برای جلب مشارکت مردمی می باشد در میان کاندیدهای دور جدید با نگاهی به سوابق وکارنامه درخشانشان که هر کدام به نحوی در سازماندهی خفقان ۳۰ ساله نقش بسزایی داشته اند میتوان نقش میر حسین موسوی را بارزتر از بقیه دانست موسوی با داشتن توانایی های بالقوه در سرکوب وخنثی سازی خطرات موجود در داخل کشور که همان اعتراضات توده ای برای رهایی از قید سرمایه که به عنوان خطرناک ترین گزینه تهدید کننده برای حاکمیت محسوب میگردد در دهه ی شصت در پست نخست وزیری توانست اعتراضات آن دهه را سرکوب وخنثی کند و حاکمیت ولایت فقیه را از سرازیری سقوط بیرون کشد و خریدار عمری جدید برای حاکمیت گردد
ولی فرق این دوره با دهه ی شصت،که یک امتیاز مهم تلقی میشود کم تر شدن خطرات بین المللی به علت منجلاب بحران اقتصادی جهانی که بیشتر دامن ابرقدرت سرمایه داری وهم پیمانانش را دربرگرفته باعث گشته که این خطر تا حد زیادی بر طرف شود ولی به موازات نبود خطر خارجی اعتراضات جنبش های کارگری علی رغم سرکوب های سازمان یافته به صورت سیکل مثبت رو به فوران صعود می کند
برای طبقه کارگر ایران روشن شده که برای رهایی از قید سرمایه راهی جز مبارزه مستقیم با حاکمیت ارتجاعی وجود ندارد چون در این بین به روشنی دریافته که هم پیمانان واقعی شان چه کسانی هستند
در این بین بسیاری از گروه های دست راستی و نِِئوتوده ای به خاطر داشتن توهم به جمهوری اسلامی و رسیدن به منافع شان که در گرو ماندگاری سرمایه داری ایران است سعی در سمت و سو دادن و سوق دادن طبقه کارگر به سوی حاکمیت و انتخاباتش می باشند
در شرایط موجود با روی کار امدن موسوی ویا به احتمال کمتر گزینه های دیگر، نوید بخش خفقانی گسترده تر از گذشته با اصولی وکارکردی جدید برای سرکوب نیروهای اعتراضی کارگری و بسته تر کردن فضای مبارزاتی خواهیم بود
در این بین با حمایت نیروهای رادیکال چپ و انقلابی از طبقه کارگر باعث گشته که ماهیت کلی نظام برای اکثیت روشن شود و باهویدا کردن این موضوع که انتخابات ساختگی بوده و تغییری در وضعیت موجود ایجاد نخواهد شد طبقه کارگر تنها آلترناتیو موجود را مبنی بر تحریم انتخابات و مبارزه بر علیه وضع موجود اعلام نموده است