اختلاف منتظری با خمینی درباره اعدامهای ۶۷ تنها در جزئیات اعدامها و نه در اصل آن بود

بارها و بارها از زبان میدیای اصلاح طلب داخل و خارج کشور درباره موضع منتظری در قبال اعدامهای سال ۶۷ شنیده ایم و اینکه ایشان با این اعدامها مخالف بوده است. آیا واقعا یکی از بنیانگزاران جمهوری اسلامی و تئوریسین ولایت فقیه می توانسته است از نظر فکری با اصل اعدام زندانیان در سال ۶۷ مخالف بوده باشد یا این مخالفت منتظری با اعدام چند هزار نفر در چند هفته تنها در جزئیات این اعدامها و زمان انتخابی آن و ترس از اثر سوء آن بوده باشد. سعی من در اینجا این است که با استفاده از نامه های خود منتظری این دید را به خواننده این مطلب منتقل کنم که اختلاف منتظری با این اعدامها تنها در جزئیات آن و نه در اصل این تراژدی تاریخی بوده است.

 

در کشتار مخفیانه یا اعدام های جمعی زندانیان سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی در تابستان و پاییز ۱۳۶۷، چندین هزار تن زندانی که پایان دوران محکومیت اعلام شده خود را می گذراندند و برخی از آنان مدت محکومیتشان روزها و ماه ها قبل به پایان رسیده بود، در زندانهای جمهوری اسلامی اعدام شدند. دستاویز خمینی برای اجرای این اعدامها عملیات نظامی فروغ جاویدان بود که در اواخر مردادماه سال ۱۳۶۷، توسط مجاهدین خلق انجام شده بود. در این عملیات حداقل ۲۵۰ نفر از اعضای مجاهدین خلق توسط نیروهای جمهوری اسلامی دستگیر شده و صدها نفر دیگر نیز کشته شدند. (۱)

 

خمینی در نامه ای دستور قتل و عام زندانیان سیاسی و حتی آنهائیکه دوران محکومیت خود را گذرانده بودند را می دهد. جانشین خمینی در آن زمان، منتظری، در نامه ای به خمینی در قبال اعدامهای سال ۶۷ موضع می گیرد و در مورخه ۶۷/۵/۹ اینچنین می نویسد:

 

“بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

پس از عرض سلام و تحیت، به عرض میرساند راجع به دستور اخیر حضرتعالی مبنی بر اعدام منافقین موجود در زندانها، اعدام بازداشت شدگان حادثه اخیر را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهرا اثر سوئی ندارد ولی اعدام موجودین از سابق در زندانها اولا در شرایط فعلی حمل بر کینه توزی و انتقام جوئی میشود و ثانیا خانواده های بسیاری را که نوعا متدین و انقلابی میباشند ناراحت و داغدار میکند و آنان جدا زده میشوند

 

و ثالثا بسیاری از آنان سرموضع نیستند ولی بعضی از مسئولین تند با آنان معامله سرموضع میکنند.

 

و رابعا در شرایط فعلی که با فشارها و حملات اخیر صدام و منافقین، ما در دنیا چهره مظلوم به خود گرفته ایم و بسیاری از رسانه ها و شخصیتها از ما دفاع میکنند، صلاح نظام و حضرتعالی نیست که یکدفعه تبلیغات علیه ما شروع شود. و خامسا افرادی که به وسیله دادگاهها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شده اند اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازه ای بی اعتنائی به همه موازین قضایی و احکام قضات است و عکس العمل خوب ندارد”. (۲)

 

در این نامه منتظری تاکید می کند که اعدام بازداشت شدگان عملات فروع جاویدان مجاهدین “را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهرا اثر سوئی ندارد”. همانطور که ذکر شد و طبق منابع خود جمهوری اسلامی، در این عملیات نظامی بالغ بر ۲۵۰ نفر از اعضای مجاهدین خلق دستگیر شده بودند (۱) و منتظری صراحتا در نامه خود به خمینی موافقت خود را با اعدام ۲۵۰ نفر اعلام می کند. تا اینجا از استقبال ملت و جامعه از اعدام ۲۵۰ نفر می گوید و هیچگونه مخالفتی با قتل ۲۵۰ نفر ندارد.

 

منتظری در ادامه نامه نگاریها به خمینی و احمد خمینی اینچنین می نویسد:

 

“بالاخره این مطالب را من برایشان خواندم بعد یک نسخه از آن را هم به آنها دادم و شفاهی به آنها گفتم : “الان دهه محرم است، یک مقدار دست نگه دارید”، بعد به آنها گفتم : “اگر امام هم اصرار دارند شما یک عده از آنها را که در زندان شیطنت میکنند و تبلیغ و فعالیت دارند مجددا با روش صحیح بازجویی کنید و آنها را درست محاکمه کنید و پس از محاکمه اگر محکوم به اعدام شدند اعدامشان کنید، در این صورت لااقل کسی نمی گوید کسی را که به پنج سال زندان محکوم شده است جمهوری اسلامی اعدام کرده است.” (۳)

 

منتظری در نامه خود به خمینی پیشنهاد می کند که اگر بر اعدام دستجمعی زندانیان اصرار دارد “یک عده از آنها را با روش صحیح بازجویی کند” و “پس از محاکمه اگر محکوم به اعدام شدند اعدامشان کنید”. در کدام سیستم قضایی در دنیا زندانی را که دوران محکومیت خویش را می گذراند را دوباره بازجویی می کنند؟ و کیست که نداند منظور از بازجویی در دهه ۶۰ تنها کابل زدن و تحقیر و تجاوز در زندان بوده است. منتظری اما هیچ مخالفتی با شیوه های بازجویی در دهه ۶۰ نداشته است، خمینی را به بازجویی دوباره از زندانیان محکوم ترغیب می کند و پیشنهاد می کند زندانیان را پس از دادگاهی اگر محکوم شدند اعدام کنند. یعنی اگر خمینی چند هزار نفر انسان را دادگاهی و محکوم به اعدام می کرد از نظر منتظری هیچ عیب و ایرادی نداشته است، همچنان که اعدام اسرای عملیات فروغ جاویدان خمینی از نظر ایشان “اثر سوئی” ندارد. محاکماتی چند دقیقه ای بدون هیئت منصفه و وکیل انتخابی، با حضور قاضی که طبعا بیطرف نبوده است. منتظری مشکلی با این نوع دادگاهی کردن و با بازجویی ها نداشته است و تنها نگران آثار سوء این اعدامها است، از نظر ایشان اگر چند هزار نفر در دادگاههای نمایشی جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شوند اشکالی ندارد!

 

و بالاخره میدیایی که دارد حقیقت را وارونه بخورد عموم می دهد هیچوقت به این نکات اشاره ای نمی کند که:

 

۱٫ تاریخ جمهوری اسلامی از سال ۵۷ شروع شده است و منتظری در بین سالهای ۵۷ تا ۶۷ بخشی از رهبری جمهوری اسلامی بوده است، رژیمی که در این ۱۰ سال هزاران نفر را اعدام و زندانی کرده است، رژیمی که حجاب را اجباری و سرکوب زنان و تجاوز به کودکان را قانونی و شرعی کرد.

 

۲٫ منتظری از نظر فکری هم نمی توانسته است که با اعدام مخالفتی داشته باشد، بهترین مدرک برای اثبات این ادعا نوشته ایشان در توضیح المسایل خود می باشد. منتظری در مسئله ۳۲۰۴ صفحه ۵۷۹ در توضیح المسایل خود می گوید که: کیفر محارب برابر آیات قرآن کریم و احادیث “کشتن” یا “به دار آویختن” یا “بریدن دست راست و پای چپ” و یا “تبعید از شهر محل سکونت” است، و احتیاط مخصوصا در زنان این است که کیفر افراد مناسب با جرم آنان تعیین شود. بنابراین اگر با سلاح یورش آورده و کسی را کشته باشد او را بکشند، و اگر فقط م…ال مردم را غارت کرده مال را از او پس بگیرند و دست راست و پای چپ او را قطع کنند، و اگر کسی را مجروح کرده پس از قصاص تبعیدش کنند، و اگر هم مال مردم را غارت کرده و هم کسی را کشته، پس از گرفتن مال دست و پای او را قطع کنند و سپس او را قصاص نموده و به دار آویزند، و اگر یورش آورده ولی موفق به کاری نشده فقط تبعیدش کنند، و اگر خواست به بلاد کفر فرارکند جلوی او را بگیرند”.

 

شخصی که برای محارب “کشتن” یا “به دار آویختن” یا “بریدن دست راست و پای چپ” و یا “تبعید از شهر محل سکونت” را تجویز می کند چگونه می تواند از نظر فکری مخالف اعدام محارب در جمهوری اسلامی بوده باشد؟

 

بهزاد جواهری

Behzad1978uk@yahoo.com

 

مراجع:

 

۱٫http://www.hayat.ir/?lang=fa&page=showbody_news&key=&row_id=29674&style=no

۲٫ http://www.amontazeri.com/farsi/khaterat/html/0565.htm

۳٫ http://www.amontazeri.com/farsi/khaterat/html/0574.htm