نزاع دو جناح حکومتی با هم و جنگ مشترک آنها با مردم!

نزاع و اختلاف دو جناح جمهوری اسلامی به جائی رسیده است که هیچکدام از دو جناح حکومتی نمی توانند در مقابل هم کوتاه بیایند. کوتاه آمدن جناح اپوزیسیون سرشان را به باد میدهد و عقب نشینی خامنه ای و احمدی نژاد از اعدام و جنایت و شکنجه هجوم گسترده مردم به نهاد های دولتی را بدنبال خواهد داشت. مشکل نظام این است که نه سیاست سرکوب اش کارساز است و قابل تحمل برای مردم و نه جناح اسلام “اصلاح طلب” می تواند مردم را راضی کند. مردم با اصل نظام مشکل دارند و دولت اسلامی نوع خامنه ای و میرحسین موسوی و کروبی را نمی خواهند و این نخواستن را در اعتراضات خیابانی خود بدنیا نشان داده اند. همگان اذعان دارند که مردم از اینها عبور کرده اند. در طی اینمدت اختلافات و چند دستگی و تشتت در نهادهای مختلف دولتی شدت بیشتر یافته و وسیع تر شده است. هم در جناح خامنه ای شکاف ایجاد شده و اختلافات هست و هم در درون جناح اپوزیسیون رسمی و خانوادگی آن. اکنون مسئله عمده جامعه، مسئله دوجناح، مسئله مردم، مسئله بقاء دولت اسلامی  و یا سرنگونی آن است. اعتراضات و نارضایتی مردم و حضور میلیونی آنها در صحنه مبارزه راه پس و پیش رفتن از دولت را گرفته و جناحها و باندهای مختلف درونی رژیم را به جان هم انداخته است.

 

تشخیص بن بست نظام اسلامی و اورژانسی بودن اوضاع بر میزان تقلاهای کروبی و میرحسین موسوی افزوده است. اینها مجبورند خود را مخالف سرکوب، اعدام، دستگیرها و شکنجه بخصوص اگر از جمع وابسته به جناح خودشان باشد نشان دهند. مجبورند خود را بیشتر از مردم مخالف جناح حاکم نشان دهند. متوجه اند مردم در وسط صحنه اند و آنچه را که قبلا هر دو جناح مشترکا در ابعاد بسیار گسترده تر و با شدت بسیار بیشتر از این علیه مردم بکار بردند و زدند و کشتند امروز نه تنها جواب نمی دهد خشم مردم شعله ور تر خواهد کرد. اضافه بر اینها جناح موسوم به اصلاح طلب با ظرفیت های جنایتکارانه و آدمکشی جناح حاکم آشنائی دارد و متوجه معنی و عواقب تهدیدهای انتقام جویانه طرف مقابل از جناح “فتنه” هستند. بدین ترتیب مسئله حفظ نظام اسلامی و بدر بردن آن از زیر ضرب مردم و حفظ مهرهای جناح موسوم به اصلاح طلب از تیغ انتقام اصولگرایان، این جناح را هم چون آن دیگری به یک راه غیر قابل بازگشت سوق داده است. دعوای این دوجناح قابل مصالحه و آشتی با هم نیست.

 

صدور بیانیه های پشت سرهم از طرف میرحسین موسوی و مهدی کروبی و تعداد دیگری از رانده شدگان حکومتی بدنبال وقایع ۶ دیماه ۱۳۸۸ تاکتیکی بود دو لبه از طرف این جناح. یکی برای جلو گیری از رشد رادیکالیسم جنبش اعتراضی و محدودنش در چهار چوب خواستهای مندرج در بیانیه ها، دوم برای نشان دادن خاصیت خود به جناح خامنه ای در مهار کردن جنبش اعتراضی و محدود کردنش به چهارچوب قوانین اسلامی بود. به همین خاطر همزمان با این اقدام جملگی اینها در برابر “امام” سر تعضیم خم کردند و دولت احمدی نژاد را برسمیت شناختند و “ساختار شکنان” و “افراط کاران” را مورد حمله تبلیغاتی خود قرار دادند. هر چه به ۲۲ بهمن نزدیک می شویم شدت و غلظت حملات اپوزیسیون رسمی دولتی، از جمله مهدی کروبی و میرحسین موسوی به مردم بالا میگرد  و همان اراجیف و اتهاماتی را که خامنه ای و احمدی نژاد و وزارت اطلاعات و سران سپاه و بسیج به مردم نسبت میدهند تکرار میکنند. در این روزها دوجناح رژیم در همراهی با سرکوبگریها گسترده جناح حاکم، حملات تبلیغی و روانی علیه مردم را به اوج رسانده اند. وزارت اطلاعت و رسانه های دولتی مردم معترض را به سازمانهای جاسوسی و یا وابسته به خارجیان معرفی میکنند. مهرهای اصلی “اصلاح طلب” هم با همین زبان رو به مردم صحبت میکنند و کرده اند و هر آنکسی را که مطابق میل و فرمایشات آنها نجنبد و مطیع آنها نباشد، شعار رادیکال و انقلابی سر دهد بنام “عوامل نفوذی”، “مشکوک” زیر حمله گرفته اند. بعنوان نمونه مهدی کروبی در بیانیه ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ راجع به ۲۲ چنین نوشته است:

 

” …. طرح مباحث دیگر به جز خواسته بحق و قانونی، انحراف از مسیر است و این خواست مخالفان این جنبش و در مواردی ساخته و پرداخته آنان یا عوامل نفوذی می باشد.” خط تاکید از من است.

 

میرحسین موسوی در گفتگو با سایت کلمه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ تحت عنوان “پیرامون مسائل مهم کشور” چنین گفته است”:

“ولی اینکه وسط معرکه بحث هایی به میان کشیده شود که با اعتقادات و دین و ایمان مردم ناسازگاری دارد، مشکوک است.” خط تاکید از من است.

 

این آقایان عمری را در بنیاد نهادن جمهوری اسلامی صرف کرده اند و از جمله سران دست اول نظام در جریان قتل عام زندانیان سیاسی و سنگسار زنان بوده اند. محاکمه سران این رژیم و از جمله این دو نفر یکی از اقداماتی است که بدنبال سرنگونی این دولت باید در دستور مردم و دادگاهای عادلانه آنها قرار بگیرد. مردم انتقامجو نیستند، اما این آقایان باید از مردم متشکر باشند، نمک شناس باشند که در سایه مبارزات آنها تا به امروز از انتقام طرف مقابل مصون مانده اند. مردم حق دارند از شکافی که به قیمت فداکاریهای فراوان  و ریختن خون هزاران نفر از انسانهای مبارز و در نتیجه اعتراضات خیابانی ایندوره در میان سران رژیم انداخته اند بنفع پیش برد مبارزات خود بهره گیرند. اگر مردم فشار نمی آوردند و نظام را به “خطر” نمی انداختند این دو جناح ۳۰ دیگر با هم می ساختند و ماشین جنایت شان کار می کرد.  اختلاف بین جناحها حاصل مبارزات مردم است. عظمت و شکوهمندی مبارزات مردم در “ساختار شکنی”، آن در “افراط کاری” آن، در ضدیت آن با اسلام سیاسی، در زیر پا نهادن قوانین متحجر اسلامی و در شور و هیجان انقلابی و افق آن برای بزیر کشیدن آدمکشان اسلامی و نظام مستبد مذهبی آنها است.  

 

دعوای این دو جناح و موقیعت فعلی آنها موقعیتی تحمیل شده بر آنها است. هر دوی این جناحها راهی بجز پا فشاری و اصرار بر راه حلهای خود برای نجات جمهوری اسلامی ندارند. راههائی که از موضع جناحی آنها درست اند، اما هیچکدام نمی تواند مشکل بقاء جمهوری اسلامی را حل کند. نه طریقه سرکوب خامنه ای و احمدی نژاد و نه طریقه تعدیل نظام اسلامی و رنگ و روغن کردن آن قادر به نجات این دولت جنایتکار است. مشکل  اصلی نظام دعوای این دو جناح با هم نیست، مشکل کلیت نظام و دو جناح خانوادگی اش جنبش اعتراضی مردم برای  سرنگونی آن است. فشار مردم در دولت اسلامی شکاف انداخته و توان سرکوب آن را پائین آورده و بخشی را در مقابل بخش دیگرش قرار داده است. جناح میرحسین موسوی و مهدی کروبی میخواهند جنبش اعتراضی مردم را مهار کنند و نگذارند پا را از چهارچوب اصول و موازین اسلامی و قانون اسلامی بیرون بگذارد. موقعیت ضعیف و ضربه پذیر این جناح در برابر با جناح رقیب، برخورد فعلا احتیاط آمیز آنها به جنبش اعتراضی مردم را توضیح میدهد. اما بهر میزانی که رادیکالیسم جنبش اعتراضی بالاتر برود لحن و گفتار واقعی سران این جناح نمایان تر خواهد شد.

 

دو روز به ۲۲ بهمن مانده است. ۲۲ بهمن امسال، روز تلاقی و زور آزمائی چند نیرو در برابر هم است. نزاع دو جناح حکومتی با هم و تقابل جبهه مردم با کلیت نظام اسلامی.

مجید حسینی

۹ فوریه ۲۰۱۰