اعتراف به فساد وجنایت و سکوت رهبر جنایتکاران!

غول عظیم به خیابابنها پا گذاشته است . کارگران و دانشجویان و جوانانی که امروز به خیابانها پا گذاشته اند نیروی  عظیم  و انقلابی ای  هستند که در آینده  نه چندان دور این رژیم و این سیستم پادگانی را در هم خواهند  کوبید  . این نیروی  وسیع انسانی  مدت هاست  که در کمین است  و در پی چنین حرکاتی  و در پی چنین فرصتی است  که علناً به خیابانها کشیده شوند ، تا  اولاً در سطح وسیع همدیگر را بشناسند  و رو  در  رو  با دشمنانشان قرار گیرند.

 ابهامات نسبت به نیروی دشمن در اذهان ریخته شود و بخصوص  در دیدن همراهان خود دل گرم و با اعتماد بنفس  بیشتری در عرصه های مختلف در بطن  این اعتراضات  ظاهر  شوند.  دوماً  این نیرو به هر دلیلی که به خیابانها آمده باشد، به  بهانه دفاع از هر کدام از این کاندیداها  که باشد می تواند حضور قدرتمند خود را با اعتراضش  به آن چیزی که سد راهش است  و به آن چیزی که مانع زندگی شادش است  و مانع  رشد آگاهی و افکارش   است را نشان دهد. سوماً اکثریت این نیروی عظیم با همه جناحها و جناح بندیهای  درون رژیم مخالف هستند و اگر جرقه ای زده شود و تقی به توقی بخورد همین نیروی آماده است  که نه تنها صندوقهای انتخابات را بر سرشان خراب می کنند بلکه سرا پای این حکومت را به آتش می کشند و رهبران رژیم اسلامی  دقیقاً از این می ترسند .  این کابوسی است که بیست چهار ساعته گلوی هر دو جناح را بشدت می فشارد . این غول که به خیابانها آمده است دیگر ساده به عقب  بر نخواهد گشت
جناح اصولگرا چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی رژیم اسلامی را منزوی کرده است  و رژیم اسلامی ایران در جهان از هر لحاظ  تحریم و ایزوله شده است. اقتصاد مملکت افتضاح آوراست "ما به هرکجا می رویم مردم بما اعتراض می کنند که این چه اوضاعی است" (از سخنان آقایان کروبی و موسوی) و جناح رقیب هم روی  این مسائل انگشت گذاشت.
 آری .این قدرت  فشار و اعتراض این مردم  بود  و قدرت جنبش  سرنگونی طلبی  است که در این شوهای تلویزیونی رهبران رژیم  را وادار می کنند  تا هر دو جناح در مقابل هم قرار گیرند و خود انگشت روی این مسائل بگذارند تا به زبان خود به دزدیها و کثافت کاریها و جنایتها یشان علیه مردم  در طول سی سال حاکمیت سیاه اعتراف کنند.(  مثل اسپهای گاری که به سرابالایی می رسند همدیگر را گاز می گیرند.)تا به زبان خود بگویند  پرونده هارا بیرون بکشند و مدارک رو کنند که نظام اسلامی ایران یکی از فاسد ترین  و جنایتکار ترین حکومتها ی جهان معاصر است  این  اقرار خودِ بالاترین رهبران این حکومت است. این آقایان نه در زندان هستند و نه در  زیر شکنجه  قرار گرفتند  امّا  تلاش و فشار مردم آنها را وادار به این اعتراف  کرد . جناب رهبر بعنوان سر دسته  اوباشان و دزد و فاسد  و جنایتکاران، فعلاً سکوت کرده است و دارد چرتکه  می اندازد ، که چکار کند چگونه نظامش را  با این افتضاحاتی که به بارآورده است حفظ کند. آیا می شود در حضور هفتاد میلیون ایرانی این کثافتکاری را پینه کرد یا نه ؟ در هر صورت روند این اوضاع و این گند کاری  که مقامات رژیم و نظام جمهوری اسلامی ببار آورده و هم اکنون در مناظرات بین باندهای اسلامی  انعکاس یافته   به احتمال زیاد  از دست رهبر هم  در برود  وتعرض مردم  به این  بساط جنایت دزدی و رشوه خواری  واقعاً شروع شود و تمام معادلات  توسط این سیل بنیان کن  بهم ریخته شود. بنظر من آقای خامنه ای  دو راه بیشتر در پیش ندارد.   فشار این شرایط  وادارش می کند هر چند نا راضی در این چند روزه  باقی مانده  باید جلسه ها بگیرد و نصیحت بعضی از اطرافیان هر دو جناح  را گوش کند و مجبور شود مهره اصلی او  جناب احمدی نژاد بدست خود رهبر سوخته و کنار گذاشته  شود و با تذکراتی   فدای بقای  نظام گردد. و این مهره سوخته شده حد اقل در این شرایط باید زبانش را گاز بگیرد و گر نه آینده بسیار بدی در انتظار خود و باندش کمین کرده  است ( چون  محمود آقا تهدید کرده است  که اگر مجبور شوم نگفته ها راخواهم گفت!؟  و نا چاراً  جناب رهبر برای حفظ نظام به موسوی  که در میان کاندیدادها  شانس بیشتری دارد آویزان خواهد شد. این یکی از راههای جناب خامنه ای  است
   راه دوّم :  این است که  جناب رهبر  ،  شدید ترین اختلافها  را با ریسک زیاد بجان بخرد و به نیروی مسلحش مانند سپاه پاسداران و بسیج  و لباس شخصی ها  هم چنین به قوه قضایه اش آماده باش بدهد و برای  دوری  دیگر  جناب احمدی نژاد را از صندوق مارگیریش  بیرون  بیاورد  تا برای چهار سال دیگر بر مسند قدرت قرار گیرد . در عین حال خود آقای خامنه ای بخوبی میداند که  چه از نظر داخلی و چه از نظر  خارج  و بین المللی   این حکومت  نا لایق ترین  حکومت  دوران سی ساله رژیم اسلامی ایران می باشد و چند صباحی  هم دوام نخواهد آورد. و مجبور می شود جام زهر را بنوشد. چون رهبران این رژیم آخرین میخ های تابوت حکومت را کوبیدند.
  راه سوم راه سرنگونی است   اوضاع ایران قبل  و بعد از انتخابات  اساساً قابل مقایسه نیست. نیروی سرنگون طلبی قدمها جلو آمده  است و بسیار شفاف مدعی بزیر کشیدن این نظام است.  این است که این غولی که از شیشه بیرون آمده  در هر دو صورت  چه اصولگرایان  و چه اصلاح طلبان  حاکمیت را بدست بگیرند به درون شیشه باز نخواهد گشت .   و  بدون دستاورد نمی توان فرمان عقب نشینی به او صادر کرد و در این شرایط  آنکه پیروز شده است وآنکه پیروز می شود مردم است  با کوچکترین دست آورد  خاک ریز تعرض را خواهند ساخت و حکومت اسلامی را بزیر  خواهد کشید  . هیچ برگ برنده ای در دست حکومت نمانده است و از هر لحاظ خلع سلاح شده است. هم اکنون این نیروی مردم هم چنانکه در بالا اشاره کردم  دارند این کار را می کنند.
٨ ژوئن ٢٠٠٩