جمع‌بندی از یک اعتصاب غذا

اعتصاب غذای اصغر فتاحی، شهرام بجفی و عباس فرد در مقابل پارلمان هلند ـ‌پس از ۱۵ روز‌ـ در روز جمعه (پنجم یونی، ساعت ۷ شب) با موفقیتی بیش از انتظار به‌پایان رسید.

  این آکسیون که انگیزه‌ی آغازین آن بیش‌تر یک فریاد طبقاتی برخاسته از سرکوب کارگران در اول ماه مه و هم‌چنین واکنشی نسبت به‌بی‌تفاوتی حاکم در روابط پیرامونی اعتصاب‌کنندگان در مقابل سرکوب کارگران بود، در پروسه‌ی ۱۵ روزه‌ی خود ـ‌به‌کمک چند تن از فعالین سیاسی و کارگری در هلند و حمایت اغلب نهادهای کارگری و سیاسی در دیگر کشورها‌ـ به‌شبکه‌ای از روابط فرارویید که ادامه‌ی آن (خصوصاً در هلند) الزامی، کارساز و ناگزیر است. این اعتصاب غذا که در آغاز بیش‌تر جنبه‌ی شخصی‌ـ‌طبقاتی داشت و به‌جز یک گروه ۵ نفره‌ی آماتور (متشکل از بستگان یکی از اعتصاب غذاکنندگان)، پشتیانی چندان قوی‌ای نداشت؛ در ادامه‌ به‌یک ‌آکسیون گروهی و برخوردار از کانال‌های ارتباطی متعدد و تدارک‌‌دهنده‌گان کارآزموده تبدیل گردید که در چند سطح گسترش داشت و به‌‌نتایج ادامه‌داری دست یافت.

  گرچه اعتصاب را دو نفر شروع کردند و نفر سوم هم اعلام کرد که برای هم‌بستگی و فقط به‌مدت ۶ روز اعتصاب غذا خواهد کرد و خواست که از او نامی برده نشود، اما نفر چهارمی هم به‌آن‌ها پیوست و اعتصاب غذا ـ‌عملاً‌ـ به‌یک گروه ۴ نفره تبدیل شد. گذشته از این، اصغر فتاحی و عباس فرد فقط ۴ روز را ‌در مقابل پارلمان‌ تنها بودند و مابقی روزها را در میان جمع‌های متغیری (بین ۶ تا ۲۱ نفر، بدون احتساب خودشان) سرکردند که اعتصاب غذا را ـ‌عملاً‌ـ به‌یک تحصن نسبتاً وسیع تبدیل می‌نمود. برای مثال: داریوش راد بدون این‌که رسماً اعتصاب غذا کرده باشد، حدود ۱۰ روز را ـ‌بدون غذا‌ـ در کنار اعتصابیون گذراند و در همین پروسه‌ی زمانی با امنستی اینترنشنال مشغول سازمان‌دهی کمپین آزادی اسانلو بود و در این زمینه افراد بیش‌تری را دعوت یا جذب می‌کرد. بروز این شرایط نشان از این دارد که (حداقل در هلند) امکانات بسیاری برای کار وسیع‌‌تر و مؤثر وجود دارد که در پرتو تقسیم‌کار تخصصی، منطقه‌ای و خردمندانه‌ و با عبور از بعضی باسمه‌های نظری، ساختارهای بوروکراتیک و خودمحوربینی‌های سیاسی به‌نتایج چشم‌گیری هم خواهد رسید.

  به‌هرروی، ضروری است‌که «خرد» را در معنای عمیق آن (یعنی: آگاهی به‌موضوع، استدلال، تحقیق، نتیجه‌گیری براساس اتفاق یا اکثریت آرا، عمل و سرانجام استدلال و… عمل مجدد) فهمید؛ وگرنه در پشت واژه‌های ظاهراً زیبا پنهان شدن نتیجه‌ای جز پاسیفیزمِ فعال (که تنها در شکل اکتیو است و «منِ» اتمیزه را نمایندگی می‌کند) نخواهد داشت.

  از طرف دیگر، تجربه‌ی گروهی و جمعیِ این اعتصاب غذا نشان داد که چه ظرفیت حمایت‌گرانه‌ی وسیعی در ابعاد گوناگون جامعه‌ی هلند وجود دارد که می‌توان در پرتو خردورزی پراتیک، طبقاتی و کارگری به‌ریشه‌ی همه‌ی آن‌ها دست یافت و در همین جامعه هم به‌طور مثبت اثرگذار بود. از همه‌ی این‌ها مهم‌تر، طی همین پروسه‌ی کوتاه مدت معلوم شد که هرگاه منافع محدود گروهی جایگزین نیازها و خواست‌های طبقاتی گردد، هم‌گرایی ـ‌به‌مثابه‌ی نتیجه‌ی پراتیک روشن‌ و طبقاتی‌ـ از هرسو تابیدن می‌گیرد و «منِ» فریادگر را در گرمای جان‌بخش «ما»یی که موجودیت هرفردی را به‌رسمیت می‌شناسد، به‌«منِ» خردورز تبدیل می‌کند؛ و گام‌های افرادِ به‌رسمیت شناخته شده،  در هم‌سویی با هم، به‌ستیز پاسداران شبِ سرد سرمایه می‌رود. اینْ نخستین مرحله‌ی سازمان‌یابی کارگری و سوسیالیستی است.

  *****

  

  گرچه در ۵ گزارشی که قبلاً از اعتصاب غذا ارانه گردید، به‌دست‌آوردهای آن اشاراتی شده است؛ اما در این‌جا سعی خواهد شد که آن اشارات، به‌طور سیستماتیک و پیوسته ارائه گردد تا ضمن ایجاد امکانِ پیگیریِ روابط نوبنیاد، به‌نقش مثبت افراد و گروه‌های گوناگون نیز بیش‌تر بپردازیم تا با بیان ارزش‌ها و حقایق، سپاس‌گزارش تلاش‌‌گرانی باشیم که اعتصاب غذاکنندگان را در این امر طبقاتی هم‌راهی کردند و به‌نتیجه‌ا‌ی فراتر از مطلوب رساندند. حقیقت این است‌که اگر این تلاش‌گران نبودند و اعتصاب غذاکنندگان در محدوده‌ی امکانات خود می‌ماندند، همانند شعله‌ی شمعی جان‌فدا‌ تنها شعاع بسیار کوچکی را گرما می‌بخشیدند و آب می‌شدند و می‌مردند.

  ۱ـ نهادهای دولتی و رسمی در هلند:

  ـ پارلمان هلند، با سؤالاتی که حزب سوسیالیست پارلمانی به‌طرفداری از آکسیون اعتصاب غذا و مسائل مربوط به‌جنبش کارگری در ایران در مقابل وزیر امور خارجه قرار داد و هم‌چنین نامه‌هایی‌که از طرف اعتصاب کنندگان مستقیماً به‌پارلمان ارسال گردید، پذیرفت که مسئله‌ی سرکوب کارگران در ایران را مورد بحث و گفتگو قرار دهد. زمینه‌ی این بحث و گفتگو به‌کنوانسیون‌هایی برمی‌گردد که مورد قبول هردو کشور است؛ و نتیجه‌ی آن به‌جز مسئله‌ی اساسیِ مناسبات اقتصادی و سیاسی دو دولت ایران و هلند، به‌چگونگی ادامه‌ی آکسیون نیز بستگی دارد.

  ـ گرچه هنوز اتحادیه‌های کارگری هلند هیچ عکس‌العملی نشان نداده‌اند، اما ازآن‌جاکه از جوانب مختلف زیر فشار قرار گرفته‌اند، در آینده‌ای نه چندان دور مجبور به‌واکنش خواهند بود. به‌جز تلفن‌های مکرر و حدود ۳۰ نامه‌ای که به‌همه‌ی واحدهای FNV ارسال شده است، چند‌ین نفر از عناصر مترقی و کارگری نیز به‌این اتحادیه فشار وارد آورده‌اند که در رابطه با سرکوب کارگران در ایران واک
نش داشته باشد. دو نفر از این افراد در بدنه‌ی FNV (این بزرگ‌ترین، کارگری‌ترین و غیرمذهبی‌ترین اتحادیه کارگری در هلند) نفوذ قابل توجه دارند و با مواضع اعتصاب غذاکنندگان نیز هم‌سو هستند.

  ۲ـ تشکل‌های غیردولتی و رسمی در هلند:

  ـ تشکل‌های مربوط به‌کارگران مهاجر (ترک و عمدتاً مراکشی) نیز از خواست‌های اعتصاب غذاکنندگان حمایت کردند و قول داده‌اند که حمایت خودرا تا آن‌جا گسترش دهند که اتحادیه‌های ترکیه [برای مثال: «دیسک»] و مراکش فعالانه از تشکل مستقل کارگری در ایران حمایت کنند. این رابطه که با کمک تعیین‌کننده‌ی احمد پوری برقرار شده است، قابلیت گسترش فراوانی دارد که به‌چگونگی ادامه‌ی آکسیون و سازمان‌دهیِ حمایت از جنبش کارگری ایران در هلند بستگی دارد. در این زمینه از «فدراسیون کارگران ترک در هلند»، «کنفدراسیون کارگران ترک در اروپا» و «مرکز توسعه و همکاری مهاجرین اروپا و حوزه‌ی مدیترانه» ـ‌که عمدتاً دربرگیرنده‌ی کارگران مهاجر مراکشی، تونسی و الجزایری در اروپاست‌ـ می‌توان نام برد.

  ۳ـ تشکل‌های اپوزیسیون غیررسمی و غیردولتی در هلند:

  ـ پلاتفرم ۱۴ تشکل چپ و رادیکال ترک در اروپا نیز از خواست‌های اعتصاب غذاکنندگان حمایت کرد. این پلاتفرم ضمنِ این‌که از طرف نشریه «دونوشوم» مصاحبه‌ی مفصلی با دو نفر از اعتصابیون داشت، نامه‌ی سرگشاده‌ی آن‌ها را نیز از هلندی به‌ترکی ترجمه کرد و برای سایت‌های چپ ترکیه و تمام اتحادیه‌های داخل ترکیه فرستاد. این رابطه نیز با کمک احمد پوری برقرار شد و قابلت گسترش فراوانی دارد که به‌نحوه‌ی سازمان‌دهیِ حمایت از جنبش کارگری ایران مشروط است.

  ـ حزب کمونیست هلند (NCPN) از مطالبات مطرح در آکسیون اعتصاب غذا حمایت کرد و قرار است‌که پنج‌شنبه آتی نیز روزنامه مانیفست مصاحبه‌ای با آن‌ها داشته باشد. این حزب که در دهه‌ی ۸۰ نیروی قابل توجهی در اختیار داشت و در عرصه‌ی سیاست وزنه‌ی مهمی محسوب می‌شد، اینک به‌یک جریان کوچک (اما به‌طور کمی در حال رشد) تبدیل شده است. این رابطه نیز با کمک احمد پوری برقرار گردید.

  ـ گروه اُفنسیو در هلند ـ‌که در ایرلند، انگلیس و کشورهای اسکاندیناوی حضور گسترده‌تر و مؤثرتری دارد‌ـ ضمن انتشار نامه‌ی سرگشاده‌ی اعتصاب غذاکنندگان، مصاحبه‌ای هم با آن‌ها داشت که در سایت خویش منتشر کرد. قرار است‌که این مصاحبه به‌زبان انگلیسی ترجمه شود تا در دیگر کشورها نیز قابل دریافت باشد. چنین به‌نظر می‌رسد که این گروه ضمن محدودیت کمّی، از تحرک و شور اکسیونیستی نسبتاً بالایی برخوردار است. به‌هرروی، طی مصاحبه‌ی طولانی با یکی از فعالین آن‌ها، مصاحبه‌کننده (امیل) قول داد که در تظاهرات ۱۲ یونی (در مقابل سفارت رژیم) شرکت خواهند کرد. به‌نظر ما رابطه‌ی مستمر با این گروه می‌تواند بخشی از این ادعاها را به‌واقعیت تبدیل کند[۱].

  ـ به‌جز دو گروه بالا، گروه‌ها و جریانات رادیکال دیگری هم از مطالبات اعتصاب غذاکنندگان حمایت کرده‌اند؛ اما ازآن‌جا که این حمایت‌ها شفاهی بوده است، نمی‌توان از آن‌ها نام برد. این می‌ماند تا دریافت حمایت مکتوب و عملی.

  ۴ـ واکنش حمایت‌گرانه‌ی افراد مردم نسبت به‌آکسیون:

  ـ طی ۱۵ روزی‌که اعتصابیون در مقابل پارلمان نشسته بودند، واکنش‌های گوناگونی را از هلندی‌ها و ایرانی و غیره دیدند که از عنادورزی پرخاش‌جویانه تا جانبداری فعال متفاوت بود. برای مثال: یک زن و مرد هلندی از اعتصابیون سؤال کردند که آیا شما سوسیالیست هستید؟ هنگامی‌که با پاسخ مثبت مواجه شدند، خواستند که لیست حمایتی را امضا کنند؛ و وقتی‌که به‌آن‌ها گفته شد که اول نامه‌ی سرگشاده را بخوانند تا به‌موضوع آگاه شوند، با تندی جواب دادند که وقتی سوسیالیست و ایرانی هستید، نیازی به‌اطلاعات بیش‌تر نیست. یک مثال دیگر (که صددرصد برعکس نمونه‌ی بالاست): یک نفر ایرانی سلانه سلانه به‌اعتصابیون نزدیک می‌شود و سؤال می‌کند که چرا این‌جا نشسته‌اید؟ در جواب به‌او گفته می‌شود که از جنبش کارگری در ایران حمایت می‌کنیم. سرانجامِ این گفتگو به‌آن‌جا رسید که این آقای ایرانی خودرا طرفدار دست راستی‌ترین حزب هلند (که عملاً یک حزب فاشیستی است) معرفی کرد و هرچه از فحاشی یاد گرفته بود، نثار دو نفر اعتصاب‌کننده (که در آن لحظه تنها بودند) کرد و به‌بهانه‌ی این‌که می‌رود تا با دوستانش برگردد و بساط اعتصابیون را به‌هم بریزد، از صحنه گریخت. اما این دو نمونه تنها جنبه‌های افراطی حقیقت را نشان می‌دهد. حقیقت این است‌که از هر ۱۰۰ ره‌گذر، به‌تقریب ۵ نفر به‌اعتصابیون توجه می‌کردند و اگر این ۵ نفر مخاطب قرار می‌گرفتند، ۲ نفرشان واکنش مثبت و جانبدارانه نشان می‌دادند. بنابراین، اگر طی این ۱۵ روز دو نفر جوان مسلط به‌زبان هلندی در کنار اعتصابیون قرار می‌گرفتند و برای علاقمندان توضیح می‌دادند که داستان اعتصاب غذا از چه قرار است، به‌سادگی این امکان وجود داشت که ۳۰۰۰ امضای حمایتی از مردم عادی گرفت. اما چنین امکانی وجود نداشت و اعتصابیون تنها توانستند ۳۰۰ امضای حمایتی جمع کنند. نکته‌ی جالب این‌که از میان گروه‌های سنی مختلف، جوان‌های بین ۱۴ تا ۲۰ و افراد بالای ۵۵ بیش‌ترین توجه و سمپاتی را به‌مسئله‌ی اعتصاب غذا نشان می‌دادند.

  ـ مجموعه‌ی ارتباط‌ها و مشاهد