خاطره یک اعتراض کارگری در مریوان

خاطره یک اعتراض کارگری در مریوان
مطلب زیر را چند سال قبل بعنوان برگی از تاریخ اعتراضات کارگری در سال های رونق سرمایه داری در فاصله سالهای ۱۳۵۲تا ۱۳۵۶ نوشتم. اکنون سال ۱۳۸۸ سیما شهر مریوان که در آن سالها این اعتراضات کارگری در آن شکل گرفت٬ عوض شده. شهر مریوان بزرگ شده و تعداد کارگران مزدی بیشتر شده٬ در چند سال گذشته در این شهر اعتراضات کارگری در شکل اعتصاب و تظاهرات و تحصن انجام شده. طیف وسیعی از رهبران و سازماندهندگان از نسل جوان طبقه کارگر در صحنه سیاسی و جنبش کارگری نیز ابراز وجود کرده اند. فعالین جنبش کارگری در چند سال گذشته همواره به تجارب اعتراضات کارگری تکیه کرده اند٬ با علم به این که انتقال تجارب کارگری در این شرایط میتواند برای نسل جوان از جنبش کارگری مفید واقع گردد٬ و با توجه به اینکه تاریخ اعتراضات کارگری باید در زمان و شرایط مختلف بعنوان سند یک پیشرفت طبقاتی مورد مرور و بازخوانی قرار گیرد٬ و اینکه بر خلاف فکر و روش سیاسی احزاب ناسیونالیستی که جامعه کردستان را خالی از هر نوع جنبش اعتراضی کارگری در گذشته به تصویر کشیده اند٬ در این شماره نشریه مبارزان کمونیست٬ برگی از تاریخ٬ خاطرات اعتراض کارگری در شرکت “مام سنگر” را منتشر میکنم.
اسد نودینیان خرداد ۱۳۸۸
دهه ۵۰ در مریوان دوران ورنق شهر سازی و گسترش شهر مریوان بود.در این سالها شرکتهای ساختمانی زیادی به منظور ساختن دوایر دولتی و ساختمان سازی برای ماموران دولتی و تاسیس بلوارها و مناطق تفریحی در مریوان فعالیت داشتند. یکی از تاسیاست بزرگ ، احداث صدها خانه سازمانی در پادگان شهر مریوان بود. شرکت مام سنگر کنتراکت این ساختمان سازی را بعهده داشت . این شرکت که بیش از ۵۰۰ کارگر و بنا و کارگران فنی را در بر می گرفت خود احداث بخشهای مختلف را به شرکتهای کوچکتری تحت نظارت وکنترل خود واگذار نموده بود. حمل و نقل و برخی قوانین کار در تمامی این شرکتها عمومی بود. خارج از کارگران ماهر که عمدتا از شهرهای دیگر به اینجا آورده شده بودند بقیه کارگران ، کارگران روستایی و بخشی کارگران فصلی بود که از شهر به این محل برای کار می آمدند. هیچ قوانین کاری در این شرکتها وجود نداشت . سرویس ایاب و ذهاب این کارگران تراکتورهاو یا ماشینها بار بری بودند.که غروبها بعد از اتمام کار کارگران را به شهر و روستا ها بر میگردانند. به هنگام اتمام کار اینها دهها کارگر را بدون هیچ حفاظت امنیتی سوار می کردند.
به هنگام استراحت نهار شرکت هیچ جایی را برای کارگران نداشت اکثریت کارگران مجبور بودند در هوای گرم تابستان استراحت خود را زیر تنها درختی که در محوطه کار بود جمع شده و استراحت نمایند. برای پیدا کردن اب اشامیدنی نیز باید به روستای نزدیک می رفتیم . اما شرکت برای کارگران ماهر و متخصصین سیروسهای ایاب ذهاب را حتی برای استراحت نهار آنها تامین نموده بود.
این درخت محل تجمع کارگران شده بود در این محل صدهها کارگر در گروهای مختلف چای پخته و نهارشان را با هم صرف می نمودند. ساعات استراحت نهار یک ساعت بود و این برای آنهای که به شهر برمی گشتند کافی نبود. آنهای که به شهر برمی گشتند خواستار افزایش ساعت استراحت نهار شده بودند که با کارفرما به توافق رسیده بودند که کارفرما ساعت استراحت نهار را به یک ساعت و نیم افزایش دهد و در عوض غروبها نیم ساعت دیرتر دست از کار بکشیم. این تصمیم کارفرما بدون توجه به شرایط بیش از ۴۰۰ کارگری بود که مجبور بودند استراحت نهار خود را در آن شرایط سخت بسربرند. با اطلاع از این تصمیم کارفرما ما هم به تلاش برای سازمان دادن اعتراضی علیه این تصمیم بر آمدیم. در محلی که ظهرها برای استراحت جمع می شدیم معمولا من با جمع زیادی که از روستاهای اطراف شهر آمده بودند دور هم جمع می شدیم. جمع بزرگی بودیم که نشستن در این محل ما را به هم نزدیک کرده بود از همان روزهای اول تلاش کردیم که هرآنچه را برای نهار با خود آورده ایم رو هم بریزیم و با هم نهار را صرف کنیم این خود نزدیکی و رابطه ویژه ای را میان ما ایجاد کرده بود. با اطلاع از تصمیم کارفرما شروع به بحث حول این تصمیم نمودیم. تقریبا اکثریت آنها که در این محل بودند از آنجا که از روستاهای اطراف می آمدند با خواستی که من طرح کردم توافق داشتن ما گفتیم اگر قرار است این نیم ساعت را بخاطر استراحت اضافه کنند باید سرویس ایاب و ذهاب برای ما هم تامین کنند که به خانه های خود برگشته و یا اینکه محل مناسبی را برای اینکه ما هم بتوانیم استرحت کنیم را برای ما در اینجا تامین و گرنه ما با این مخالفیم. برای ابراز مخالفت خود تصمیم گرفتیم بعد از یک ساعت استراحت نهار به سر کارها خود برگردیم و عصر نیز در همان ساعت قبلی ۶ بعداز ظهر دست از کار بکشیم. ما می دانستیم که آن روز بدلیل عدم حضور متخصصین و فنی کارها و بناها با بازگشتمان در بعد از یک ساعت استراحت ظهر کار انجام نخواهد شد و این اقدام ما با اعتراض کارفرما و متخصصین و بناها روبرو خواهد شد اما مصمم بودیم که این چنین عمل کرده و ساعت ۶ بعد از ظهر علارغم مخالفت آنها دست از کار بکشیم . این خواست با استقبال وسیع روبرو شد و اکثریت کارگران با این خواست موافقت نموده و همان روز عملا ساعت یک بعدازظهر سر کار رفتیم عملا کار انجام نگرفت اما ما با حضور خود تصمیم خود به مخالفت با تصمیم کارفرما را اعلام نمودیم.ساعت ۶ در حالیکه هنوز بناها و کارفرما از ما می خواستند کار را ادامه دهیم و تهدید می کردند که اخراجمان خواهند کرد همگی دست از کار کشیده . و به محل تجمع که هر روز برای امضا کارتهاریمان می رفیتیم، رفتیم. در اینجا یکی از معماران ( معمار ستار) در حالیکه خیلی عصبی بود و کف می چراند با تهدید کردن ما جلو آمد و گفت اعتراضمان غیر قانونی است و گفت که اخراجمان خواهد کرد و حاضر نخواهد شد کارتهایما ن ر ا امضا کند در میان تجمع بزرگ کارگران بعد از این تهدیدات معمار ستار سکوتی حکم فرما شد . جلو رفتم و خطاب به معمار ستار گفتم که ” ما حق داریم که چنین خواستی را داشته باشیم به شرایط استراحت خودمان و نبود آب اشامیدنی و محل استراحت اشاره کردم هنوز حرفم تمام نشده بود با تهدید جلو آمد و گفت می دانم که این شما ها هستید منظورش چند نفری که داشتن حرفهای مرا تایید می کردند بقیه را با زور به اینجا آورده اید تهدید به اخراج نمود و دستش را بر وری من بلند کرد که گویا قصد زدن سیلی به من را دارد در این هنگام یکی از کارگران که علی نام داشت کارگری محبوب بود قد بلندی داشت جلو امد و دست معمار ستار را گرفت و با عصبانیت و به زبان کردی گفت پدر سوخت چکار دارید می کنید ما همگی این خواست را داریم و رو به کارگران کرد و گفت مگر نه! همگی کارگران حرفش را تایید کردن سکوت شکست و هم هممه بالا گرفت و تهدیدش کرد که اگر دست بروی هر کدام از ما بلند کند با مقاومت و مقابله همگی ما روبرو خواهد شد. بعد از تهدیدهای علی معمار ستار از ترس رنگش پرید و با التماس گفت که منظوری نداشته و خواسته بگوید که ما می توانستیم قبل از اقدام به چنین عملی خواست خود را طرح کنیم و گفت که عملا آ نها با توجه به خواست بناها و مفنی کارها و…. مجبورند ساعات کار را چنین تغیر دهند من نیز در جواب گفتم ما بارها در رابطه با محل استراحت و نبود آب آشامیدنی و…. با شما حرف زده ایم . گفتم شما تصمیم خود را بدون اطلاع ما در مورد تغیر ساعات کار گرفته اید. گفتم ما با یک ساعت و نیم استراحت موافقیم بشرطی که بعد از ظهر ها هم ساعت ۶ همجون معمول دست از کار بکشیم. اما اگر جنین نیست چرا باید ما نیم ساعت بیشتر در این هوای گرم بمانیم و این برای ما به معنای اضافه کردن نیم ساعت کار است. کارگران روستای خیلی با این خواست توافق داشتند . لذا با توجه به اینکه اکثریت کارگران را تشکیل می دادند عملا کارفرما با اعتراضی بزرگ روبرو بود و مجبور به تن دادن به آن شد. کارتهای ما را امضا و ساعت کار را همچون گذشته تعین گردید.
این اعتراض در دل پادگان نظامی شهر مریوان و در سالهای دهه ۵۰ که نسل کارگری در مریوان نسلی جوان بود ، صورت گرفت. صف متحد و اتحاد ما توانست خواست ما را متحقق کند.

سازمان این اعتراضات را ما هر روزه در جمع خود که در آن شرایط جمعی ۹ نفر از فعالین کمونیستی بودیم که فعالیتهای خود را چه در محلهای کارگری و چه در روستاها با شکلی سازمانیافته و بحث حول هر حرکت و اقدامی پیش می بردیم.سازمان داه شدبود. عصر هر ورز بعد از اتمام کار من به چهارراه بایوه محل تجمع این جمع می رفتم و با بحث حول مسایل مطرح در محل کار تصمیم به سازمان دادن و کار آگاهانه در میان کارگران می گرفتیم. در همین سالها بود که تعداد دیگری از رفقا برای کار در شرکتهای ساختمانی راهی تهران شدند. از رفقای این جمع اکنون رفقایی جان باخته اند . عطا رستمی، عبدالله نودینیان، موسی شیخ اسلامی، ریوف کهنه پوشی .یاد این عزیزان گرامی باد.
اسد نودینیان
خرداد ۱۳۸۸