نورى در انتهاى تونل ٬ مژده: آخوند میانه رو بعدى ظهور میکند! ( منصور حکمت )

قابل توجه طرفداران مبارز و صادق قوه هاى مجریه و مقننه، انجمنهاى دوستداران وزارت اطلاعات، بازماندگان غمگین نهضت دوم خرداد، دگراندیشان ضد کمونیست نهضت ملى – اسلامى و شخصیتها و گروههاى محجوب و پاکدامن اپوزیسیون طرفدار رژیم و مشتاقان پروتستانیسم و مدرنیته اسلامى.


متاسفانه سن بعضى از ما آنقدر هست که هنرنمایى هاى طیف حزب توده و اکثریت بعنوان سازمانهاى خط امام و یاور خمینى و سپاه پاسداران و جوش و خروش حزب رنجبران و جریانات مائوئیست و ملى در دفتر "پرزیدنت بنى صدر" را بخاطر داشته باشیم.

 
و بعد جنگ جناحهاى رژیم بالا گرفت. با هزیمت بنى صدر، حزب رنجبران و صف ملیون اجبارا و با اکراه به اپوزیسیون پیوستند. چندى بعد حزب توده و اکثریت علیرغم همه اعلام وفادارى ها و خوشخدمتى ها از حاشیه حکومت به صف اپوزیسیون پرتاب شدند. دوران سختى براى یاران مکلاى حکومت اسلامى آغاز شد. دوران "انحصار طلبى" و "تمامیت خواهى" جناح راست، دوران اقتدار موئتلفه اسلامى، دوران "بنیادگرایى". دوران سرکوفت خوردن و خفت کشیدن بخاطر همکارى با رژیم اسلامى، دوران "انتقاد از خود"، "تجدید نظر و نقد سیاست هاى پیشین"، دوران تلاش براى احیاى کارنامه اپوزیسیونى و خارج شدن از تحریم. و از همه مهمتر، دوران انتظار براى سامان یابى مجدد یاران حکومتى سابق بصورت یک جناح قابل ذکر در درون رژیم. دوران جستجوى بین المللى براى کشف "آخوند معتدل" در حکومت اسلامى.

و بعد "پرزیدنت رفسنجانى" ظهور کرد و منظره دوباره بهم ریخت. در این فاصله البته با سقوط بلوک شرق و پیروزى ریگانیسم، از لابلاى عمارت سازمانى فرو ریخته احزاب اپوزیسیون طرفدار حکومت، طیف "نویسندگان" و "ژورنالیستها" و "تحلیلگران" و "پژوهشگران" "دگر اندیش" و "منفرد" و "مستقل" و تازه دموکراتى بیرون خزیده بودند که اینک ایدئولوژى و زبان و سابقه حزبى و اردوگاهى را جایى دفن کرده و در خارج کشور در دانشکده اى اسم نوشته بودند. اینها بستر اصلى نهضتى شدند که میبایست بار زمین افتاده یارى و همکارى با حکومت اسلامى بنام اپوزیسیون را بدوش بکشند. "پرزیدنت رفسنجانى" یکشبه قبله اینها شد. باز بى بى سى و رادیو فرانسه و رسانه ها و کانونهاى متفرقه شروع به پروپاگاند کردند .آنتى کمونیسم، آنهم در فضاى راست آن روزها، اوج گرفت. با همین زمختى و شناعتى که این سالها زیر عکس خاتمى به آزادیخواهى و کمونیسم فحاشى کردند، آن روز ها حول شمایل رفسنجانى گرد آمده بودند. قرار بود به زودى به ایران بروند، اسلام مدرن شده بود. جامعه "مدنى" شده بود. متاسفانه سن همه ما آنقدر هست که آن دوران را بخاطر داشته باشیم.

اما رفسنجانى کسى را به ایران نبرد. با قتل هاى متعدد دولتى در خارج کشور، و بالاخره با میکونوس، پرونده رفسنجانى بسته شد. یاس و افسردگى در این طیف بالا گرفت. یواشکى صحنه را خالى کردند.

و بعد خاتمى عروج کرد. فیل ها یاد هندوستان ها کردند. دوباره این مضحکه با همه بازیگرانش، با تفسیر نویسهاى رادیوهاى فارسى زبان غربى، دگر اندیشهاى ملى اسلامى و انجمن هاى متفرقه دوم خردادى، از نو شروع شد. بوى گند این دوران در مشام همه تازه است.

و بعد در اوج پیروزى، شکست. حکم ولایتى خامنه اى و تمکین مجلس پروژه خاتمى را به تعطیل کشید. براى چندمین بار کمر نهضت شکست. کسى نفهمید اینهمه صاحبنظر دوم خردادى یکشبه کجا ناپدید شدند. غبار سنگین غم تمام اردوگاه منهدم شده شان را در خود فروبرده است.

بگذارید یکبار هم ما باشیم که به این صف بخت برگشته امید میبریم. برخیزید. هنوز چند ماهى فرصت براى عنتربازى هاى دیگرى هست. تهران را نگاه کنید. طه هاشمى را، گروه نواندیشان دینى را، از خاتمى پشتشان قرص تر است، عمامه شان به همان عقبى و زیرجامه شان به همان تمیزى است. برخیزید. به هم زنگ بزنید، به آنها زنگ بزنید، کنفرانسى بگذارید، کانونى تاسیس کنید، به ما دشنام بدهید. مردم را تحقیر کنید. از اسلام تعریف کنید. دکانتان را دایر کنید.

منصور حکمت

انترناسیونال هفتگى شماره ۴٢
۵ اسفند ١٣٧٩ – ٢٣ فوریه ٢٠٠١