دولت سوئد همچنان گرفتار در کوزه امامان!

یکسال پیش بود که وزیر آموزش عالى دولت سوئد با طرح یک پیشنهاد مبنى بر ایجاد مدارس عالى آموزش امامان اسلامى جنجال بزرگى را آفرید. نفس مقاصد مد نظر آقاى وزیر، Lars Lejonberg ، اساسا چیز تازه اى را در برنداشت.

خیلى خلاصه قرار بود که همان سیاستهاى همیشگى در تقویت و رسمیت بخشیدن به حضور اسلام در فضاى سیاسى ـ اجتماعى را قدم دیگرى بجلو ببرند. قرار بود که از کیسه خزانه دولتى آخوندهاى مساجد را در مدارس ویژه بصورت امامان دمکراتیزه شده و بیخطر بخورد جمعیت مسلمان بدهند و در عین حال جمعیت خودى سوئدى را مطمئن سازند که دولت عالیه کنترل مسلمانان را از بالا و پایین تامین نموده است. این ابتکار عالى هم از طرف بنگاههاى شبکه هاى مذهبى اسلامى درخواست شده بود و هم در میان احزاب پارلمانى و "افکار عمومى" از حمایت برخوردار بود. این حب را نشد که بسادگى بخورد جامعه بدهند. مساله براى تحقیق و بررسى به یک هیئت متخصص سپرده شد. دیروز پرفسور رئیس این هیئت، طرح را مردود اعلام نمود و امامان و آقاى وزیر را به مرکز توجه تبدیل ساخت. این مساله به مستقیما به ما هم مربوط میشد.

با شروع مجادلات، همان موقع سازمان بیمرز فعالانه به یک برنامه اعتراضى مفصل دست زد. این مساله را ما جدى گرفتیم، جبهه اى را باز کردیم و مواضع خود در مقابل اسلامیون، دولت و تئورى هاى نسبیت فرهنگى و در عین حال در مقابل راسیسم باز کردیم. وبلاگ و بیانیه ما در افشاى کثافات نسبیت فرهنگى و با خواست ممنوعیت هرگونه دخالت دولت در این قضیه، از جانب پنج هزار نفر امضا شد. سمینارى را با شرکت نمایندگان احزاب، سازمانهاى مترقى ضد مذهبى، مسئولین وزارت آموزش عالى و با شرکت موسسات رسمى اسلامى هوادار این طرح برپا داشتیم. یکسال بعدتر، حتى بعد از نتایج بهر حال مثبت کمیته تحقیق، هنوز اصل کشمکش بجاى خود باقیست.

کمیته تحقیق روى احکامى دست میگذارد، گوش جناب وزیر را روى مسایلى میکشد که میبایست مثل روز روشن باشد. حکم ساده یک دولت سکولار حکم میکند که دولت از دخالت در امور مذاهب پرهیز کند. بقول کمیته تحقیق در سطح عملى هم آشکار است که آموزش یکسرى امام آنهم در مدرسه رسما دولتى  کار خود امامان فارغ التحصیل را با مانع روبرو میسازد. مهر "دولت" بر پیشانى امامان زیاد هم مثبت نمیتواند باشد. همین کمیته با هزار و یک شاخه موجود در اسلام از نظر تئولوژیک هم سر هم کردن چنین آموزشى را ممکن تشخیص نداده است. و بلاخره توصیه کمیته تحقیق اینستکه دولت امامان را بحال خود بگذارد و طرق دیگرى را براى تقویت علوم اجتماعى و ارزشهاى دمکراتیت جامعه سوئد بر "دانش" این امامان جستجو نماید.

با توصیه این کمیته پرونده آموزش امامان در کریدورهاى دولتى سوئد بسته نخواهد شد. مدرسه مشابه در چندین کشور اروپایى برقرار است و دیر یا زود دوباره این قصه آغاز میگردد. یک پنجم جمعیت سوئِد را خارجى تبارها شکل میدهند. اسلام به مذهب دوم تبدیل شده است. اسلام یک مذهب ساده، یک تمایل، یک ارث از پدران خانواده مهاجران نیست. اسلام یک پدیده بشدت فعال است. اسلام یک پدیده فعال است چرا که حاکمین جامعه آنرا فعال و پرتحرک نگه داشته اند. همزمان اسلام سیاسى جان ویژه اى به پدیده مذهب اسلام بخشیده است. امروز چند صد مسجد و چند برابر آن امام و آخوند و انواع بنیادهاى اسلامى در سوئد در فعالیت مداوم بسر میبرند. فعالیت این دستگاه منحصر به نمازهاى جمعه در زیرزمینهاى محلات حاشیه نشین نیست. اینها شبکه بزرگ و بشدت سازمانیافته اى را شکل میدهند که مدارس مذهبى را کنترل میکنند، مدرسه عالى اسلامى سه سال پیش در استکهلم کار خود را آغاز کرده است. جوانان در محلات مهاجر نشین موضوع مجموعه فریبنده و متنوعى از شبکه هاى اسلامى است. این نهادها هر جا که لازم است محلات را زیر کنترل پلیسى خود دارند، در این محلات حجاب اجبارى است. اینترنت از کانالهاى مهم دسترسى این جریانات به جوانان و نوجوانان است. کل این سیستم بدون پول کلان، و بدون حمایت فعال دولتى نمیتواند روى پا بایستد. بخش مهمى از این پول را خود دولت سوئد متقبل است. حمایت رسمى این جامعه از شبکه مذهبى اسلامى را هر نابینایى میتواند ببیند و لمس کند. آخوند مساجد یک پیش نماز نیست. یک فرد موثر با انواع فونکسیونهاى اجتماعى و سیاسى است که با انواع مراجع اجتماعى رسما طرف حساب است. همه این شبکه قرار است که جامعه "مسلمانان" را براى دولت سوئِد قابل کنترل کند.

اروپاى مشترک در حال مزمزه کردن انواع طرح و تئورى و مدل براى هضم پدیده مهاجران "اسلامى" است. همین جنب و جوش یکسر دست اندرکاران اسلام ـ اسلام سیاسى ـ را نیز فراگرفته است. تعادل این دو هر جا که برقرار گردد، به قیمت بسیار سنگینى براى میلیونها مردم با پیشینه خارجى تمام خواهد شد. نتایج تاکنونى باندازه کافى گویاست. مساله اینستکه چگونه و با چه قدرتى ما باید در مقابل پدیده اسلام سیاسى بایستیم. همین حرکت تعیین کننده خواهد بود که به چه میزان نیروى سکولار و متمدن از جمله در کشور سوئد را با خود همراه سازیم.

چهار هفته تحرک و مبارزه و سرسختى ماه مه سال گذشته، نمونه گویا و پرشور و پرثمرى از آنچه بود که از دست ما برمیاید. در این مدت مبارزه بر علیه اسلام سیاسى در عرصه هاى متعددى در دستور ما بوده است. این عرصه اى است که با دفاع از هویت انسانى را با حقوق شهروندى برابر، با دفاع از حقوق کودک و زنان و مبارزه علیه نژاد پرستى دست در دست هم مداوما در دستور کارمان قرار میگیرد.

سازمان سراسرى پناهندگان ایرانى ـ سوئد

مصطفى رشیدى

اول ژوئن ٢٠٠٩