آقای ولدبیگی از تاریخ درس بگیرید

امروز مطلبی از بهرام ولدبیگی  مدیر انستیتوی کرد در تهران را در سایت کردی بیان خواندم . آقای ولدبیگی مانند دیگر ناسیونالیست ها اما از انهایی که سال ها در رکاب رژیم بوده اند به تبلیعاتی و سیع برای کروبی و موسوی که از پایه گداران  حکومت سرکوب و جنایت بوده اند پرداخته است.

البته ایشان حق دارد چون منفعتی مشترک باهم داشته و دارند چه آن دورانی که ولدبیگی در رکاب خلخالی  با اعدام های  صحرایی دسته جمعی از پاوه شروع  و در مریوان و سقز و سنندج به انجام رساندند  و چه در ادامه اش به عنوان مشاور فرهنگی رفسنجانی  برای متوهم  کردن مردم کردستان  به جمهوری اسلامی انجام وظیفه می نمودند. هر چند این رژیم حتی برای کسانی چون ایشان و باقی اصلاح طلبان کرد وفایی نداشت و تا توانست آنها را بر علیه مردم بکار گرفت و بعد از اتمام ارزش مصرف شان آنها را ول کرد.

اکنون دوباره در بازار گرمی که رژیمی ها برای این نمایش انتخاباتی به وجود اورده اند اینها دوباره می خواهند در خدمت کردن به رژیم شریک شان کنند. آمده اند تا به مردم کردستان بگویند اگر موسوی و کروبی رای بیاورند وضعیت در کردستان تغییر خواهد کرد. برای اینکه مردم را قانع به رای دادن به کروبی و موسوی کند دو نمونه برخورد دلسورانه این دو کاندید را به مردم آواره کردستان عراق شاهد می گیرد.

راستی باید از بهرام ولدبیگی پرسید چرا فقط از برخورد دلسوزانه این آقایان به مردم کردستلن عراق نمونه می آورید؟ چرا از دوره ایکه آقای موسوی نخست وزیر بودند از برخورد دولت ایشان به مردم کردستان ایران لال شده اید؟ راستی از کارنامه درخشان این دوره ایشان  به قول خودتان اطلاع رسانی کنید. آیا کسی را اعدام نکردند؟ بیکاری نبود؟ همه در صلح و امنیت بودند؟ هیج پاسدار واطلاعاتی حق نداشت نیمه شب زنگ منزل مردم را به صدا درآورد و فرزندانشان را با خود به شکنجه گاهها ببرند. گشت ثارالله و نهی از منکر و خواهران ذینبی وجود نداشت. زنان در آزادی کامل بسر می بردند و اسیدی به صورت آنها پاشیده نمی شد؟

آقای ولدبیگی  بازهم بگو. از کارنامه آن دو فرشته در همه عرصه های زندگی  مردم  تا  این مردم  به شما گوش دهند. آقای ولد بیگی در آن دوران در زندان ها  به کسی تجاوز نشد؟ کسی بیکار و گرسنه نبود آزادی های وسیع فردی و اجتماعی برفرار بود؟ جنگ و آوارگی در کار نبود؟

آقای ولدبیگی شما و امثال تو حق دارند با جمهوری اسلامی مشکلی نداشته باشند. شما زندگی خود را دارید. مانند کارگران  در سنندج شلاق نمی خورید خود شلاق بر دست دارید. بیکار و بی مسکن نیستید. دارید شب و روز در روزنامه ها و سایت ها و تلوبزیون ها حرف خودتان را می زنید.  در انستیتوی تان با اجازه و کمک رژیم دارید کار خود را می کنید. درد خانواده های دستگیر شده در اول ماه مه سنندج یا فعالین اجتماعی حقوق زن و کودک در مریوان را ندارید. شما نگران گرسنگی و بیماری کودکان و فرزندان خود نیستید.

آقای ولدبیگی شما  و امثال شما در دوره ای که در رکاب خلخالی و رفسنجانی بودید نتوانستید توهمی در میان مردم کردستان نسبت به رژیم بوجود بیاورید به شما اطمینان می دهم این تلاش هایتان هم بی ثمر خواهد بود. مردم در زندگی روزمره خود دولت و احزاب و آدم ها را می شناسند. مردم کردستان با تمام وجود رژیم و حامیان او را می شناسند. بمباران و توپ باران شهر سنندج  قتب عام قارنا و قلاتان گورهای دستجمعی و زندان ها و شکنجه گاه ها وهمان اعدام هایی که جنابعالی خلخالی را همراهی می کردید بهترین سند این شناحت مردم کردستان از رژیم و حامیان آن است. این کارنامه جنایت رژیم اسلامی  با همه سران ریز و درشتش با موسوی و کروبی و خاتمی و احمدی نژاد و….  است.

  اکثریت مردم کردستان مانند سایر نقاط ایران سی سال است در فقر و فلاکت خفقان بسر می برند. بیکاری و رنج و مشقت به واسطه حکومت شما ها و قانون اساسی که از آن دفاع می کنید زندگی را بر آنها سخت کرده است. مشکل اکثریت مردم در کردستان نه پخش اذان سنی در رادیو تلویزیون و نه اصلاح قانون اساسی رژیم که سنی مذهبی رییس جمهور شود . مشکل مردم  نان و رفاه و آسایش و سعادت و امنیت و آزادی و برابری و دخالت در سرنوشت و آینده خود است.

اکثریت مردم نه تنها در این نمایش رژیمی ها شرکت نمی کنند بلکه در آرزوی روزی بسر می برند که این حکومت را که باعث فقر و فلاکت آنها شده به زیر بکشند. اگر سرکوب و اعدام و پاسدار و اطلاعات نبود تو و امثال تو جرات نمی کردید به دفاع از این مهره های رژیم برخیزید.

صالح سرداری

١٢ خرداد ماه ١٣٨٨