هفت تپه یعنی: قدرت از پایین و با اتحاد، اعمال میشود!
بیش از ده روز مقاومت یکدست و متحدانه کارگران هفتتپه، یک پیروزی شیرین دیگر را رقم زد؛ کارگران به دنبال آزادکردن نمایندگان خود از زندان، توطٸه اخراج نمایندگانشان از کار توسط استانداری و با توسل به لشکرکشی نظامی به صحن کارخانه را باطل و درهم شکستند و نمایندگان و همکاران اخراجی خود را به صفوف کارگران برگرداندند؛ توطٸه تفکیک و پاکسازی نمایندگان صدیق کارگران هفت تپه از کارخانه و محل کار توسط کارفرما و عمال حاکمیت، به سنگر اتحاد و مقاومت هفتتپهایها اصابت کرد و نازا و بیثمر ماند؛ حقخواهی کارگران با تکیه بر اهرم اتحاد و زور طبقاتی آنها، دنده دیگری رو به جلو در شرایط امروز مبارزه طبقاتی کار و سرمایه در ایران عوض کرد. تا همینجا کارگران هفتتپه و طبقه کارگر در ایران قویتر و متحدتر از این کشمکش و جنگ طبقاتی بیرون آمدهاند؛ تلاش و مبارزه جمعی برای حل مسائل مشترک و طبقاتی منوط به وجود سطح بالایی از روحیه همبستگی و آگاهگری در صفوف طبقه کارگر است. «اتحاد، اتحاد»، «تفکیک نکنید، ما زور داریم»، «شرافت و انسانیت طبقاتی است»، «کارگر میمیرد، ذلت نمیپذیرد»، «توهین به کارگر توهین به شعور اجتماعی انسان است» گویای همین واقعیت است. این پیروزی را باید تبریک گفت!
بارقههای نبرد بر سر بقاء و معیشت و رفاه آغاز شده است و روز به روز تفکیک بیشتری در صفوف ارودی کار و اردوی سرمایه در ایران ایجاد میکند؛ فقر و نابرابری، بیکاری رو به گسترش و بیثباتی شغلی، فساد ساختاری، ناکارآمدی نظم حاکم و مواردی از این دست از عوامل انباشت نارضایتی است و نیاز به سنگر اتحاد از پایین و اعمال قدرت از پایین را روی میز رهبران و پیشروان طبقه کارگر و فعالین عرصههای اجتماعی قرار داده است؛ در شرایطی که جامعه تحت فشار و احساس ناایمنی پیرامون مسٸله معیشت و رفاه همگانی قرار دارد، تامین امنیت و بقاء و انسجام جامعه به صدر اولویتهای طبقه کارگر رانده میشود. امروز سنگر مبارزه برای معیشت و رفاه که اساسا طبقه حاکم از تامین آنها سرباز میزند به یک کشمکش و جنگ طبقاتی آشکار در جامعه دامن زده است.
هفت تپه ثابت کرده است که چگونه میتوان مانع سقوط جامعه به دره فقر و بیکاری شد، چگونه میتوان مانع از هم گسیختن روابط اجتماعی شد، چگونه میتوان سیاست تفرقه کارفرما و عوامل دولت را به شکست کشاند؛ چگونه میتوان سدی در مقابل هجوم افسارگسیخته دولت به سطح معیشت طبقه کارگر بست، چگونه میتوان حاکمیت را مجبور به تامین ابتداییترین مطالبات و خدمات اجتماعی کرد، و در یک کلام چگونه میتوان سیاست پیشگیرانه در مقابل این هجوم به زندگی احاد جامعه و طبقه کارگر را اتخاذ کرد.
هفت تپه نشان داد که پیچ و مهره سازه «معیشت و رفاه» بر بنیان مجمع عمومی و اتحاد طبقه کارگر تنظیم و بسته میشود. شرایط پیش رو باید «فرصتی» برای برپا کردن سنگر مجامععمومی و متحدکردن کارگران در سایر بخشهای طبقه کارگر باشد، سنگری که مبارزات حقطلبانه هفتتپهایها را یکی پس از دیگری به پیروزی رسانده است. احساس تعلق طبقاتی، اعتماد و مسئولیتپذیری و گرایش به همکاری و تعاون از مهمترین نمودهای انسجام در سنگر هفتتپهایها به شمار میآید. گسیختگی و انشقاق، محدودنگری و انفصال، سیاست سردواندن و سرکارگذاشتن کارگر توسط کارفرما، جایی در دم و بازدم مبارزات در هفت تپه ندارد. این تعیینکنندهترین عاملی است که شکاف بر سر معیشت و رفاه و منفعت طبقاتی را در اردوی حاکمیت با اردوی طبقه کارگر ناگزیر تشدید کرده است؛ پلهای پشتسر فرو ریختهاند و صف دوست و دشمن بر سر مسٸله معیشت و حقخواهی تفکیک شده است، و هر کدام با تکیه بر اهرمها و سنگرهای واقعی اعمال قدرت خود، دیگری را به مصاف و نبرد میطلبند. این شفافیت و حقخواهی در مبارزه با تکیه بر مکانیسم مجمععمومی، مهمترین فاکتور اجتماعی است که تا هم اکنون پیروزی در این نبرد را ازآن کارگران هفتتپه کرده است.
تجربه هفتتپه نشان داد که اساس تسلیم کارفرما و دولت به تعهداتشان، اساس تثبیت پیشروی طبقه کارگر در تکیه بر اهرم قدرت از پایین ممکن است؛ این تنها مسیر سدبستن در مقابل تعرض مداوم دشمن به سطح معیشت و زندگی احاد کارگر در جامعه است. طبقه کارگر ایران صاحب چنین تجربه غنی است؛ تجربهای که از اعتصابات کارگران اراک، هپکو، فولاد و هفت تپه در خلال دو سال گذشته تاکنون خود را به انحاء مختلف به ثبوت رسانده است؛ تجربیاتی که به کرات این حکم تاریخی در مبارزات بیوقفه طبقه کارگر در کل جهان را نشان داده است که «قانون چیزی جز توازن قوا بین اردوی طبقه کارگر و اردوی دشمنانش نیست». این حکمی است که بر پیشانی هر مبارزه و هر سنگر کارگری در ایران امروز حک شده است که در جدال و کشمکش بر سر بقاء و معیشت و رفاه، فقط و فقط کارگر متحد میتواند پیروز میدان شود.
یکپارچهکردن این مبارزه به نفع طبقه کارگر در گرو فراهم کردن ظرفی است که دخالت مستقیم و پیوسته کارگران را در پیشبرد مبارزه طبقاتی تامین کند؛ ظرفی که توطٸههای کارفرما و و حاکمیت را خنثی کند، اعتصاب را به پیروزی برساند، حقوقهای معوقه را از حلقوم دولت و کارفرما بیرون بکشد، بیمه بیکاری را تحمیل کند، کارفرما را به پای میز محاکمه بکشد، فساد و رشوه خواری نهادهای حکومتی را افشاء کند، شوراهای اسلامی کار و نهادهای زرد دولتی را جارو کند، تعرض بورژوازی و دستگاه سرکوب آن را عقب بزند و امنیت رهبران و آژیتاتورهای کارگری خود را تامین کند. هفتتپه نشان داد که این امر، کاملا عملی است و در گرو درایت کارگران پیشرو و التزام نمایندگان کارگران به ضرورت سازماندهی و تنظیم مجمععمومی و یکپارچهکردن قدرت اتحاد کارگران در این ظرف است. کارگر هفتتپه تنها با تکیه بر این خرد جمعی و اتحاد قدرتمند در مجمععمومی به نقطه قدرت خود پی پرده است و آگاهتر و با تجربهتر شده است. تنها با تکیه به این آگاهی و تجربه جمعی است که جای هر نماینده دستگیرشده را دهها نماینده دیگر پر میکنند و سنگر و سکو را نگه میدارند.
هفتتپه نشان داد که کارگر در جامعه به تنهایی و بدون سنگر فاقد قدرت است و به جایی نمیرسد؛ کارگری که منتظر اعجاز از طرف کارفرما و حاکمیت است، کلاهش پس معرکه است؛ نشان داد که قدرت واقعی کارگر در اتحاد و بههمبافتهشدنش در ظرف طبقاتی خود است. این آن چشماندازی است که سایر بخشهای کارگری از جمله کارگران نفت، راه آهن، خودروسازیها، کارگران برق و پتروشیمیها جهت اعمال قدرت خود بر کارفرما و «تعهد» حاکمیت به «وعدههایش» را به پیروزی میرساند؛ این آن چهارچوبی است که خشت پیروزی طبقه کارگر ایران روی آن چیده میشود.
۱۲ نوامبر ۲۰۲۰