کندوکاوی در ارتباط با دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

سؤالات متعددی را از طریق ایمیل، چت و حضوری از داخل و خارج از کشور در ارتباط با انتخابات دریافت کرده‌ام. در زیر تلاش می‌کنم به ۲۰ سؤالی که مهم‌ به نظر می‌رسند پاسخ دهم. قبل از هرچیز از طولانی بودن آن پوزش می خواهم چرا که مجبور بودم برای روشن شدن زوایای موضوع گاه توضیحات اضافی دهم.  

 آیا به نظر شما انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری با تحریم گسترده مردم روبرو خواهد شد؟

 

خیر، من چنین اعتقادی ندارم. از نظر من نه این انتخابات بلکه غالب انتخابات هایی که در جمهوری اسلامی برگزار می‌شوند با تحریم گسترده مردم روبرو نمی‌شوند. اشتباه نشود این عدم تحریم انتخابات به منزله حمایت مردم و یا دلخوشی‌شان از رژیم نیست. نفرت مردم از رژیم قابل کتمان و یا تردید نیست. بلکه شرکت آن‌ها در انتخابات دلایل گوناگون و خاص خودش را دارد. این دلایل در انتخابات مجلس شورای اسلامی، شورای شهر، خبرگان و ریاست جمهوری متفاوت است. البته این را هم اضافه کنم از نظر من شرکت حدود ۵۰ درصد از واجدین شرایط در انتخابات که در کشورهای غربی یک میزان معقول است در جمهوری اسلامی تحریم گسترده است. چون معیار شرکت مردم ایران در انتخابات با غرب متفاوت است. بنابراین نباید از آن نتیجه‌گیری غلط کرد.

 

با توجه به مخالفت عمومی با نظام و حاکمان، چرا مردم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنند؟

 

دلیل عمده شرکت مردم در انتخابات این است که فکر می‌کنند چاره‌ای ندارند. دلخوشی هم ندارند. وقتی مردم را از انجام کاری نهی می‌کنید باید جایگزینی برای آن قرار دهید. جایگزینی که قابل حصول و یا بدون هزینه آن‌چنانی باشد. مثلاً‌ نمی توان از مردم خواست: پای صندوق‌های رأی حاضر نشده به جایش از جان بگذرید و انقلاب کنید تا مایی را که نمی‌شناسید و نتوانسته‌ایم اعتمادتان را جلب کنید به قدرت برسانید. آنها امیدی به آینده ندارند. آلترناتیوی در ذهن و دل شان جانیفتاده است. یا آن را در دسترس و چشم‌انداز نمی‌بینند.

گذشته از این‌ها مردم با تبلیغات گسترده دستگاه‌های تبلیغاتی و امنیتی رژیم نیز مواجه هستند. توجیهاتی که آن‌ها می‌تراشند نیز  در شرکت مردم مؤثر است. مردم استدلال کسانی را که مخالف شرکت در انتخابات هستند نمی‌شنوند. از این که بگذریم مردم در مشکلات روزمره خود دست و پا می‌زنند. گرانی و فقر غوغا می‌کند. مردم به ریال پول می‌گیرند و به دلار خرج می‌کنند. وعده‌های سرخرمن مثل آوردن پول نفت سر سفره‌ها، یا وعده‌ی پرداخت مبالغی به هر نفر در پایان هر ماه برای عده‌ای انگیزه می‌شود که پای صندوق رأی بروند. مردم عادی آرمانگرا نیستند، آنها به دنبال بهبود وضعیت عمومی خود هستند حتا اگر اندکی باشد و به چشم نیاید. در اثر تبلیغات فکر می‌کنند اگر در انتخابات شرکت نکنند وضعشان از این که هست بدتر می‌شود.

جوانان، به خاطر این که مثلاً برای مدتی از شر گشت ارشاد  خلاص شوند در انتخابات شرکت می‌کنند. زنان، برای این که امکان طرح مطالباتشان فراهم شود در انتخابات شرکت می‌کنند. دانشجویان برای این که امکان نفس کشیدن در دانشگاه را داشته باشند در انتخابات شرکت می‌کنند. نویسنده برای این که احتمال چاپ کتابش بیشتر شود و بتواند از پس هزینه‌های زندگی برآید در انتخابات شرکت می‌کند. روزنامه‌نگار برای این که از نان خوردن نیفتد در انتخابات شرکت می‌کند. هنرمند و فیلم‌ساز و … برای این که امکان عرضه هنرش اندکی بیشتر شود در انتخابات شرکت می‌کند. طبقه متوسط جامعه برای این که حداقل‌هایش را نیز از دست ندهد در انتخابات شرکت می‌کند. ملت را به مرگ گرفته‌اند که به تب و لرز و رعشه با کمال میل و رغبت راضی شوند. به استدلال مردم و گروه‌هایی که در انتخابات شرکت می‌کنند توجه کنید؛ قیافه‌ی افرادی را که در تبلیغات انتخاباتی شرکت می‌کنند در نظر بگیرید؛ شعارهای انتخاباتی کاندیداها را مرور کنید؛ همه‌ی این‌ها نشانگر آن چیزی است که گفتم.

در یک کلام، مردم برای این که به قول خودشان زنده بمانند در انتخابات شرکت می‌کنند. آن‌ها حالت فردی را دارند که در حال غرق شدن، در آب غوطه می‌خورد، هر دستی را که احساس کند به او کمک می‌کند می‌گیرد. حتا اگر خس و خاشاکی باشد. حتا اگر کسی به او بگوید اجازه داری یک لحظه روی آب بیایی و نفس تازه کنی، می‌پذیرد. در این مواقع غریق نمی‌گوید خیلی ممنون منتظر می‌شوم تا نجات غریق بیاید. این تصور و انتظار از فردی که در حال جان دادن است اشتباه است. نگاه کنید خاتمی در مقابل ناطق نوری پیروز شد، چرا که نقش اپوزیسیون نظام را بازی می‌کرد. جوری جا انداخته بودند گویا رأی به  خاتمی ، یعنی مخالفت با وضع موجود. احمدی نژاد با اختلافی فاحش رفسنجانی که یکی از ستون‌های نظام بود را شکست داد. چرا که نسبت به رفسنجانی ناشناخته بود. رفسنجانی در واقع نمادی از رژیم بود و احمدی نژاد نه. برای همین پیروز شد.

 

اما آمارهایی که از سوی نیروهای اپوزیسیون داده می‌شود حاکی از تحریم گسترده انتخابات است

 

آمار و نظرخواهی علمی در جامعه‌ی ما معنا ندارد. آمار‌های ارائه شده سیاسی هستند و نه علمی و واقعی. کلاً آمار ها در جامعه‌ی ما با توجه به منافع سیاسی بالا و پایین می‌شوند. بی اعتنایی به آمار و یا ارائه آمار دلبخواه و غیرواقعی مختص رژیم و جناح‌های آن نیست بلکه نیروهای اپوزیسیون نیز احترامی برای آمار و نظرخواهی قائل نیستند. همیشه ارائه‌ آمارها با توجیهات سیاسی همراه است. در دوره‌های گذشته نیز شاهد بودیم که آمارهای ارائه شده قبل و بعد از انتخابات‌ توسط نیروهای اپوزیسیون واقعی نبود. آمار و نظرخواهی مربوط به یک جامعه