نامه ای به علی جوادی

علی جوادی گرامی!
اظهار نظرتان در میزگرد اخیر در مورد سومین سالگرد فعالیت "حزب اتحاد کمونیسم کارگری" و علل انشعابتان را از حزب کمونیست کارگری ایران(حککا )،  در سایت آزادی بیان مطالعه کردم و دراین راستا نکاتی به ذهنم خطور کرده است که مشتاقم برخی از آنها را با شما در میان بگذارم.

در جواب سئوالی در مورد ارزیابی تان از جدائی از حککا نوشته اید که "راهی که ما طی کردیم و راهی که خط پوپولیستی و راست حمید تقوایی بر حزب کمونیست کارگری غالب کرد، نشان داد که دو خط و دو گرایش  سیاسی متمایز است. نقطه اتکاء اجتماعی شان متفاوت است. به جنبش اجتماعی متفاوتی تعلق دارند." اما تا آنجا که من بیاد دارم درزمان فعالیتتان درقالب فراکسیون در حککا و حتی تا مدتی پس از انشعاب تاکید میکردید که هیچ اختلاف سیاسی با آن حزب ندارید و تنها مشکل شما این بود که حزب بایستی به حزب "سازمانده و رهبر تبدیل میشد." آیا مصلحت خاصی باعث شد در هنگام انشعاب ازاین درجه از تفاوت سیاسی سخنی بمیان نیاورید یا اینکه اخیرا به این نتیجه رسیده اید که حزب شما و حککا به جنبشهای "اجتماعی متفاوتی تعلق دارند"؟
در نوشته ات بسیار آزرده هستید که در دوره فعالیت فراکسیون و انشعاب با شما بر خورد "نا متمدنانه ای" شده است. تا آنجا که بخاطر دارم به شما بی احترامی شد اما موازین تشکیلاتی بر علیه شما زیر پا گذاشته نشد. برعکس، این فراکسیون شما بود که از مقررات حزب تبعیت ننمود. بر خلاف رائ نهادهای قانونی آن حزب، فراکسیون شما، تشکیلات دیگری در حزب ساخته بود و آهنگ خودش را مینواخت. هیچ ارگان حزبی به شما برخورد تشکیلاتی ننمود.  حککا از شما خواست که فراکسیون را منحل و از موازینش تبعیت کنید، اما شما نه به آن درخواست پاسخ مثبت دادید و نه از حزب خارج شدید. بنظرم این عمل شما یک نوع گروکشی و نتیجتا رفتاری غیرمتمدنانه بود. آیا اشتباه میکنم؟
اشاره نموده اید که فعالین حککا در جریان اختلافات "نمونه هایی از هتک حرمت و تخریب شخصیت و تهمت و افترا را خلق کردند که تنها جریان ناسیونالیستی و قومپرست عبدالله متهدی در دوران شکل گیری کمونیسم کارگری به آن ابزارها متوسل شده بود."
در این رابطه دو نکته قابل ذکر میدانم. اولا، تا آنجا که من به یاد دارم،  در جریان جدائی فراکسیون کمونیسم کارگری از حزب کمونسیت ایران، طرفین مجادله – با فرهنگ بالا و بسیار سنجیده پروسه انشعاب را طی کردند. کسی از مقامات طرفین دعوا، لااقل مکتوب، به کسی دیگر اهانت یا تهمت نزد. تهمت ها و ناسزاهائی که در جریان دو انشعاب در حککا رخ داد به هیچ وجه با تنش درجریان جدائی از حزب کمونیست ایران در سال ۱۹۹۱ قابل مقایسه نیست. در آن دوره حرف و پچ پح در میان محافل پاِئین بود ولی هیچ جناحی آنها را تائید نکرد.  مضافا بر این، بد نیست یاد آور شوم که در آن زمان حزب کمونیست ایران یک تشکیلات وسیع و مسلح بود و امکانات مادی و معنوی زیادی داشت اما منصور حکمت هر چند در راس تشکیلات بود، ولی گفت "من با قلمم از این حزب میروم." هیچ ادعای مالی و معنوی از آن حزب نداشت. در نتیجه حتی کدورتی بین طرفداران طرفین بوجود نیامد.
اما اگر انشعاب  ۲۰۰۴  حککا در حزبی مسلح مثل حزب کمونیست ایران در سال ۱۹۹۱ روی میداد، من مطمئن هستم  ده ها نفر به اتهام هوداری از حجاریان، مکارتی و ارتداد از سوسیالیسم که خود شما یکی از پرچمداران جدی این فضا سازی بودید ، کشته میشدند. اما در جریان انشعاب از حزب کمونیست ایران نه تنها خون از دماغ کسی نیامد، بلکه حرف رکیک یا اتهام هم رد و بدل نشد. اگر باور نمی کنید لطفا بروید نوشته های خودت در دو دوره انشعاب در حککا را مرور و با مباحثی که منجر به انشعاب ۱۹۹۱ گشت مقایسه کنید. 
دوما، بدرست گلایه نموده اید که در جریان فعالیت فراکسیونتان به شما بی حرمتی و "تهمت و افترا" زدند. من بشما حق میدهم که ناراحت باشید. تهمت، افتر، و تحقیر حتی اگر خطاب به دشمن طبقاتی هم باشد مبین بی فرهنگی بوده و نا پسند است.  بعد از انشعاب فراکسیون شما، سایت "جدل آن لاین" را  تعقیب میکردم. هم نوشته های شما و هم مخالفین شما را میخواندم.  بیاد دارم چه ناسزاهائی بر علیه شما ردیف کرده بودند. در عین حال بیاد دارم شما هم چگونه به مخالفینت برخورد کرده بودید. بعنوان مثال، دریکی از نوشته هایت قبل از جدائی فراکسیون، خطاب به اصغر کریمی با لحنی تحقیر آمیز نوشته بودید "برو آدرس کتابخانه محل زندگیت یاد بگیر، عضو کتابخانه بشو، کتاب بخوان."
فکر نمی کنید که آن همه بی حرمتی ها در "جدل آن لاین" به شما میشد واکنشی به این  شیوه بحث و منش خود شما بود؟ هیچ فکر می کنید که ممکن است  خودت در شکل دادن به آن فرهنگ هتک حرمت نقش داشته اید؟ آذر ماجدی در همان میزگرد باشما خاطره ای ازجدل شما با حمید تقوائی بازگوکرده است که بسیار قابل تعمق است. وی نوشته است که گویا در حین جدل شما با حمید تقوائی به نامبرده گفته اید،  "برو منصور حکمت را بخوان". آیا این "همه" مهارت راجع به شیوه  ارتباط اجتماعی، فن اقناع و این همه  تحلیل های سیاسی "منسجم" خود را از طریق کتابخاندن و به کتابخانه رفتن کسب نموده اید؟
  نمونه برخوردهای اشاره شده به حمید تقوائی و اصغر کریمی، باعث تولید فضای مسموم ، غیر سیاسی و غیر متمدنانه میشود.دوست دارم بپرسم که  آیا بکارگیری ارعاب و تحقیر نیروی کسی را افزایش میدهد؟ ممکن است این فرهنگ در خیابان به کسی کمک کند اما در محیط سیاسی و حتی در مراودات اجتماعی بین افراد عادی هم ناپسند هستند.  اما من مات مانده ام به تصور شما چه چیزی در اثر شیوه برخورد شما با اطرافیانت عاید شما شده است.؟ نکند این شیوه برخورد با دیگران نشانگر عمق درجه  رادیکالیسم خود بدانید. 
یاد آورد شده اید که رهبری حککا
"برخی از کادرهای حزب را در یک تلاش سازمانیافته و محفلیستی بر علیه شما شوراندند." این اتفاق یک امر بی سابقه و ابتدا به ساکن نبود بلکه در متن سنتی بوقوع پیوست که خود شما سنگ بنای آن را  بدوش کشیدید.   اجازه بدهید به یاد شما بیاورم که در جریان انشعاب  ۲۰۰۴  شما هم اکثریت اعضای کمیته مرکزی حککا را مرتد اعلام و تعدادی از کادرها را  برعلیه آن کمیته "شوراندید" و آن نهاد را دور زدید که یک حزب "یک بنی" را بسازید. در آن تلاش موفق شدید. بعدا با شادی وصف ناپذیر گفتید که "این حزب، حزب کادرها است." روبه جامعه پیام شاد باش به "مناسبت بیرون راندن راست" از حزب و "پیروزی"  کمونیسم کارگری دادید.
شاید "تلاش سازمانیافته و محفلیستی" آن کادرها بر علیه شما هم بقصد ساختن یک حزب "یک بنی" دیگر بوده است. تجربه خود شما را داشتند و برای نجات حزب، به زعم خودشان، از مرتدین  دیگری، به  اقدامی مشابه آنچه که شما تجربه کرده بودید دست زدند. با این توصیفات فکر نمیکنید که شما قربانی همان فرهنگی هستید که خود معمارش بوده اید؟  اگر در این مورد مطمئن نیستید میتوانید نوشته هایت در دوران انشعاب ۲۰۰۴ و دوسال پس از آن  مرور بکنید و با آنچه که کادرهای رهبری حککا بر علیه شما نوشتند مقایسه کنید.  
نوشته اید که مجادلات بر سر موضوعاتی نظیر مسِئله فلسطین و احتمال حمله آمریکا به ایران پروسه جدائی شما را تسریع کرد. من مانده ام که چرا اختلاف سیاسی باعث انشعاب میشود؟ آیا قرار است همه اعضای یک حزب صدرصد مثل هم فکر کنند؟ قبول کنید یکی از معماران زبردست این سنت هم خودشما بودید.  یادت است که به بهانه طرح بحثی در سال ۲۰۰۲ حککا را، دوسال بعد ترحککا را به انشعاب کشاندید؟ گفتید حزب یک بنی میخواهید بسازید؛ تاکید کردید که تعدد نظرات در یک حزب با اصول مارکسیستی شما مغایر است. یاد آور شدید هرکه مثل شما فکر نکند طرفدار حجاریان، "اولتراست" و … است. خوب رهبران حککا هم همان نظر شما را داشتند؛ تمایل نداشتند تعدد  نظرات در حزب تقبل کنند. طبق استانداردی که شما در سالهای قبلتردر آن حزب  تعریف کرده بودید، آنها با شما رفتار نمودند. به بیان دیگر، شما این خندق را برای دیگران کندید اما خودت هم گرفتارش شدید. وقتی که رهبری و کادرهای حککا را نقد میکنید، هیچ در مورد رفتار خودت و تاثیرش در حککا شک میکنید؟
میشود در هنگام حادترین اختلافات، متمدنانه، با متانت واستدلال نشست و بحث  خود را بکنید و نهایتا آن را به رای بگذارید؟ ممکن است نظر شما، هر چند هم درست باشد،  رای کافی نیاورد. راه کنار آمدن با این وضعیت این است که شما مقاومت بی ثمر را در مقابل رای اکثریت را کنار گذاشته و ضمن رعایت موازین تشکیلات، به شیوه های دیگر، مثلا از طریق همان رسانه ای نظیرنشریه "آخر هفته" که در زمان فعالیت فراکسیون منتشرکردید، نظراتت را بیان کنید. تصور میکنم این راه مثمر ثمرتر باشد تا اینکه به همسنگر وهمرزم ده ها ساله ات بگوئید برو "عضو کتابخانه محل بشو" یا "برو منصور حکمت بخوان". این برخوردها بسیار نسنجیده هستند ودر عوض ایجاد فضای اعتماد، احترام و اقناع  دیگران را در مقابل شما  بسیج میکند.
دوست ندارم پیش داوری کنم اما با توجه به پیشینه و روحیاتت تصور میکنم که فضای منفی که در حککا برعلیه شما بوجود آمد تا حد زیادی ثمره عملکرد و منش خود شما بود. یادت هست که در یکی از پلنومهای ۲۰۰۳ حککا، در پایان رای گیری بعد از اینکه متوجه شدید که خودت و یک یا چند نفر از کاندیدهای مورد علاقه ات چند رای کمتر از حد انتظارت بخود اختصاص داده بودید، پشت تریبون قرار گرفتید با رگ کردن باد کرده، رنگ سرخ شده  و حق به جانب، آن اتفاق را با واقعه ۱۱ سپتامبر مقایسه کردید؟ کسی با این درجه از درک سیاسی از انتخابات، چقدر میتوانید احترام و اعتماد اطرافیانش را بر انگیزد؟  پس وقتی گفته میشود ارگانها حزب انتخابی هستند منظور چیست؟ قرار است همگی همیشه به شما رائ مثبت بدهند؟ قرار است هر چه شما بگوئید دیگران تائید نمایند؟
به احتمال زیاد این متدولوژی وشیوه انتظار است که باعث گشته که تصور کنید همیشه حق با شما می باشد. درنتیجه همگی بایستی به نظر شما رای مثبت بدهند. وقتی که با نتیجه ای  خلاف این انتظارروبرو میشوید، از کوره در رفته واز نرمهای اجتماعی عبور میکنید.  وقتی شخصی از نرمهای اجتماعی عبور کند، حتی اگر حرف درست هم بزند کسی به نظرش توجه نخواهد کرد. اگر اشتباه نکنم، فضای احترام آمیز و قضاوت منصفانه ارتباط، همکاری و همیاری  بین انسانها را تقویت میکند. اینها مهارتهای اجتماعی هستند که توجه به آنها بسیار حائز اهمیت است.
اشاره نموده اید که تمایز حزب شما "با دو حزب موسوم به ‘کمونیست کارگری’ اساسا یک تفاوت جنبشی و اجتماعی است که هر چه بیشتر عمیق تر و برجسته تر میشود."
 این اظهار نظر- بجای اشاره به حقیقتی-  عدم انسجام در نظراتت در این زمینه را به نمایش میگذارد.همانطور که بالاتر اشاره کردم، شما تا مدتها قبل از انشعابتان از حککا، گفتید هیچ اختلافی با آن حزب ندارید؛ اکنون میگوئید متعلق به جنبشهای متفاوتی هستید. حتی از این فراتر رفته و در همان میزگرد مورد بحث بارها تاکید کرده اید که حککا یک جریان "پوپولیست" است که نظرات "پرو آمریکائی"، و "پرو اسرائیلی"  اتخاذ کرده و هنگامی که شما در رهبری آن حزب بودید در مقابل آنها بارها ایستادید. در مورد حزب دیگر بقول شم