خامنه ای به کردستان رفت

بخش زیادی از کار و نتیجه تحقیقات اکادمیستها محققین و تاریخ نویسان جنگ دوم جهانی مربوط به شخصیت کاراکتر و روحیات اشخاص و به طور ویزه ای مربوط به شخصیت هیتلر نوشته شده. چاپ هزاران کتاب و هزاران ساعت داکیومنتری ووو در واقع به مثابه بخش جدا ناپذیرو کلیدی از تحقیق و تحلیل شرایط پیدایش جنگ دوم جهانیست.

در این میان بخش ویزه ای به سفرهای هیتلر و بخصوص در دوران جنگ یعنی سالهای ۱۹۳۹ – ۱۹۴۴ اختصاص داده شده است. این سفرها که همگی جنبه تبلیغی و پروپاکندا داشته و امروزه به یکی از روشهای کلاسیک مانور سیاسی دیکتاتورها درامده.

هیتلر در این سفرها به مناطق اشغالی با مقامات از پیش تعیین و انتصاب شده محلی و خلع سلاح شده و دست به سینه ملاقات می نمود و البته چند متر دورتر مامورین گشتاپو و سرویس امنیتی مشغول گرفتن عکس و فیلم و گزارش می شدند و چند ساعت بعد این گزارشها به خبر گذاریها جهان تلکس می شد تا نشان دهند که مناطق اشغالی در امن و امان است. داستان سفر خامنه ای به کردستان بیشتراز متد تبلیغی هیتلر اقتباس شده.

 اریل شارول وزیردفاع دهه هفتاد اسراییل و نخست وزیر دو دوره قبل اسراثیل که به حق از طرف ازادی خواهان جهان جنایتکار جنگی لقب گرفته با یکی دو جین محافظ شخصی به سرزمینهای اشغال شده فلسطین می رفت اما رهبر جمهوری اسلامی با یک ارتش به یکی از استانهای کشور رفت.    

با لا خره پس از یک تاخیر ۳۰ ساله بلند پایه ترین مقام  رزیم اسلامی ( خا منه ای ) با محافظت چند هزار پاسدار و مزدور به کردستان رفت. این دیدار که بیشتر شبیه دیدار و سفربه مناطق جنگی و اشغال شده و خارجی بود تا رفتن به یکی از استانهای کشور حاکی از اوضاع بحرانی رزیم اسلامیست. همچون سفرهای هیتلر نیروهای محلی و انتظامی خلع سلاح شده جاده ها بلوک بندی و زندگی عادی دچار اختلال و عده ای ناسیونالیست چاپلوس دست به سینه به حضور خامنه ای رفتن .

 خامنه ای به کردستان نرفت که ثابت کند کردستان در امن و امان است و انطور که روزنامه های رزیم و از جمله رسالت می گوید. اثبات امنیت البته در سایه هزاران مورو ملخ امر ساده و قابل اثباتی نیست. سفرخامنه ای پس از شکست سفر یکی از سرداران ؟؟؟  و تیر خلاص زن قدیمی و بلند پایه قرار گاه رمضان ( احمدی نزاد ) و رثیس جمهور کنونی ایران و ظاهرنا برای پرده پوشی این شکست صورت گرفت. کسی احمدی نزاد را تحویل نگرفت و البته به دلیل حافظه تاریخی زنده  و انسانی مردم کردستان بود ونه کمبود تشریفات . میلیتاریزه کردن شهرو روستا برای یک دیدار نه تنها حاکی از ثبات سیاسی نیست بلکه و بر عکس نشانه بی ثباتی عجز و در ماندگی رزیم اسلامیست.

اما هیچکدام از نکات بالا دلیل رفتن خامنه ای  به کردستان نیست و باید دلیل پایه ای و اساسی تری برای این سفر باشد.

 خامنه ای در مورد برنامه ها و توطثه های استکبار جهانی ؟؟؟ به مرتحعین محلی هشدار داد و انان را به اتحاد حول رزیم اسلامی فرا خواند. وعده برخورد قاطع و مشت اهنین را به استگبار جهانی ؟؟؟  گوشتزت و در خلال این ارجیف به گلابه های مرتجعین ناسیونالیستی هم گوش کرد.

 

خامنه ای به کردستان یعنی بحرانی ترین منطقه ایران رفت که صفوف مرتجعین محلی  متزلزل و دو دل را از طریق شرکت در انتخابات متحد و یک دست کند که در چند سال گذشته و به دلایل قابل فهم پراکند و بدون دورنما شده اند. شعارهای اولیه و قدیمی پان اسلامیستی که منشاه اتحاد مترتجعین محلی و دولت مرکزی بود که البته سالهاست رنگ باخته ودیگرکمتر مرتجعی حاضر است یک قدم به این اوهامات نزدیگ شود و البته خامنه ای ادعایی هم در این مورد نداشت . خامنه ای به کردستان رفت که پروسه متزلزل و بی دورنما و دیس اینتگره شدن اسلام سیاسی ( راست ایئولوزیک دوران جنگ سرد ) را کند.

 تصویر سازیهای ملی و قومی و چاپلوسانه انجمنها و نهادهای کردی در مورد رفتن خامنه ای به کردستان گمراه کننده دروغین و البته خلاف سیر عمومی اوضاع است و انهم به این دلیل ساده که کلید درهای ورودی این عمارت نه در دست ناسیونالیسم و قوم گرایان بلکه در دست ازادی خواهان  و برابری طلبهاست.

 کردستان شاید  تنها مکانی از ایران است که  هیچوقت دینامیسم اولیه قیام سال ۵۷ را از دست نداد. جنبش شوراها  بنکها و کنترل محل اعمال قدرت سیاسی و تسلیح عمومی تحزب سیاسی و سوسیالیستی وووو که به نوبه خود و در سطح بین المللی منحصر به فرد است هیچ وقت از این دیار بر نیافتاد. تاریخ سی ساله این مردم اثبات این مهم است.

 تنزل دادن خواست مردم کردستان به خواستهای قومی و از جمله  تلویزیون کردی و انتصاب مقانات کرد البته یک ارزوی قدیمی و کهنه ارتجاع و ناسیونالیسم قوم پرست کرد بوده و البته همیشه محکوم به شکست بوده . کوتاه فکر محدود بین  و تحقیر شده   مشکل همیشگی قوم پرستان کرد بود و همیشه بهای گزافی هم برای ان پرداخته. 

۲۸ سال پیش و در چنین روز های زحمتکشان و سو سیالیستهای این دیار مهمترین  غنیترین و سوسیالیسترین تجربه چند دهه گذسته و در سطح بین المللی را به این دیار ارمغان اوردند که امروزه به بخشی از اگاهی عمومی  وهر ساله و از طریق تجمع های ماه مه و ووواین دینامیسم خود را باز تولید و امروزی تر می کند. کردستان سرخ تر و چپ تر از ان است که قربانی زدوبندهای قوم گرایان کرد و رزیم اسلامی شود.

 

زنده باد ازادی و برابری

زنده باد حکمتیسم

جلال برخوردار                ۴ خرداد ۱۳۸۸