زبان تازه ! تحلیلی بر تغییر

bijanniabati@hotmail.com   

ایران ، سال ۱۳۸۸ را با پیام رئیس جمهوری  جدید ایالات متحده و پاسخ سریع مقام معظم ! رهبری آغاز می کند. لابی رژیم " جمهوری اسلامی" که با  پیام اوباما از شادی در پوست خود نمی گنجید و می راند ،  با پاسخ خامنه ای  دوباره سگرمه هایش درهم رفت . با اینحال هیچکس به اندازه رژیم و راس آن نتوانست مفهوم واقعی پیام مذکور را درک و واکنش مناسب  نشان دهد .

 در میان کوتوله های سیاسی اما ، کار تا آنجا پیش رفته است که بعضا ابلهانه  نه فقط از  " زبان تازه" حاکمیت جدید در رابطه با معضل ایران که از پایان رسمی ! سیاست "رژیم چنج" از سوی ایالات متحده سخن می گویند . البته اینها بیش از آنکه عقل خودشان قد بدهد چشم بدهان این و آن مقام بعضا ارشد در دولت آمریکا بوده و هستند که هرازگاهی قویا ! بحث تغییر رژیم را رد کرده و صحبت از تغییررفتار ! در باغ وحش جمهوری اسلامی می کنند . هر چند که این دیگر چندان چیز جدیدی که مختص دولت اوباما باشد نبوده و مقامات دولت قبلی هم در کنار تاکید پیوسته برعضویت ایران درمحور شرارت ، بارها بر این موضوع کذایی تاکید کرده بودند. بگذریم  که  بعضیها هم اصلا قبول نداشته اند که ایالات متحده هیچگاه بدنبال تغییر رژیم درایران بوده است !

 

با اینهمه امسال چیزی تغییر کرده است . در این بحثی نیست ! آنچه که در آن اما بحث بسیار است ، ماهیت این تغییر و سمت و سوی آن در رابطه با آینده رژیم حاکم بر ایران است . در سالهای اخیر بارها بر این مسئله تاکید کرده بودم که بودن همزمان رژیم " جمهوری اسلامی" در حاکمیت و یک رئیس جمهور جدید در کاخ سفید را در سال  ۲۰۰۹ ، معادل شکست استراتژیک " طرح خاورمیانه بزرگ" می دانم . این همان چیزی است که می تواند تغییر مورد بحث  در سیاست ایالات متحده را توضیح دهد. آری واقعیت این است که " طرح خاورمیانه بزرگ"  با یک شکست استراتژیک  مواجه شده است .  شکستی که در راس عوامل گوناگونی که بدان راه  برده اند، نقش  سیاست تقابل رژیم " جمهوری اسلامی" قابل چشم پوشی نیست . آری  تنها ابرقدرت موجود  یک  نبرد حیاتی را در این مقطع  به حاکمیت وحشی ایران واگذار کرده است . این را فقط من نمی گویم ! نص صریح اعتراف یکی از هارترین عناصر جناح بازها در دولت قبلی بوش یعنی" جان بولتن " در مصاحبه ای  با  بی بی سی هست . دقت کنید :

 

" جان بولتون  که بارها خواستار جنگ با ایران یا تغییرحکومت آن شده بود در مصاحبه اختصاصی به بی بی سی فارسی گفت ایالات متحده آمریکا در مسابقه هسته ای بازی را به ایران باخته است. " 

 

جدای از مسائل داخلی ایالات متحده ، تا آنجا که به سیاستهای کلان خارجی بر می گردد ، دولت اوباما برآیند این شکست استراتژیک است و نه هیچ چیز دیگر ! با اینحال بلاهت محض است اگر تصور شود که قضیه تمام شده است. آمریکا تنها یک  نبرد  را  واگذار کرده  و نه  جنگ  را . فهم این نکته ، همان است که  دیگر از ارتفاع  قد  و محدوده  دید کوتوله های  رنگارنگ صحنه سیاست ما فراتر می رود .    

 

مذاکره ، شکلی از تقابل یا بخشی از تعامل  

 

برای فهم بهتر روند کنونی بهتر است تا  آنرا ابتدا به ساکن  در یک کادر کلان تر بررسی کنیم به این معنی که ببینیم  آیا اتخاذ تاکتیک مذاکره با رژیم " جمهوری اسلامی " ، بخشی از معامله است یا شکلی از مقابله ؟

 

گفتم که سیاست خارجی ایالات متحده با یک شکست استراتژیک روبرو شده است . با این شکست جناحی در ساختار قدرت تضعیف می شود که تدوین کننده این استراتژی شکست خورده بوده است . یعنی هارترین بخش نمایندگان اجرایی سرمایه کلان در حاکمیت آمریکا ، یعنی محافظه کاران نوین یا بعبارتی  نئوکانها .

 

در ایالات متحده جدای از دو جناح بازها و کبوترها که اساسا در رابطه با سیاستهای کلان عمل می کنند  و حوضه تحرکاتشان نه تنها آمریکا که کل پهنه سیاست  و اقتصاد جهانی می باشد ، عمدتا چهار گرایش سیاسی  وجود دارد که  حیطه عمل و توانشان در طول زمان  و متناسب با تعادل قوای سیاسی موجود دچار تغییرات بسیاری گردیده است .

 

اولین گرایش موسوم به " ناسیونالیسیتهای جکسونی " بوده که  منتسب به " آندرو جکسون " ، هفتمین رئیس جمهوری آمریکا و بنیانگذار حزب دمکرات بوده و بیشتر گرایشات ناسیونالیستی در ایالات متحده را نمایندگی کرده و ثقل آن بیشتر معضلات داخلی می باشد . این گرایش در گذشته از قدرت بسیاری در ساختار سیاسی آمریکا برخوردار بود که با تثبیت "سرمایه متمرکز یهود " در جریان کودتای مالی عظیم  و انتقال قدرت به  " سرمایه مالی جهان وطن"  در جریان بحران مالی ۱۹۲۹  ، بتدریج از قدرت آن کاسته می شود  تا آنکه نهایتا  پس از پایان جنگ جهانی دوم  اندک اندک بطور کامل به حاشیه رانده می شود . " ران پاول" ، یکی از کاندیداهای  حزب جمهوریخواه که در همان آغاز کنار رفت ، متمایل به این جریان بود .  لازم به ذکر است که " آندرو جکسون " در سال ۱۸۰۵ به عضویت رسمی فراماسونری آمریکا درآمده و در فاصله ۱۸۲۲ تا ۱۸۲۴ و ۱۸۳۹ ، استاد اعظم " لژ تنسی " بوده است .

 

گرایشات دیگ