“گفتمان مطالبه محور”: پروژه ای دیگر در مقابل سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی! بخش (۱)

"گفتمان مطالبه محور" و "آرزوی ویرانی بیشتر" تیتر مطالبی است از آقای داریوش همایون در مذمت انقلاب و جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم و در دفاع از آلترناتیو و ایستگاه جدیدی که در مقابله با تلاش مردم برای تعیین تکلیف قطعی و همه جانبه با رژیم اسلامی راه اندازی شده است. تا اینجای قضیه تعجبی در کار نیست. حزب مشروطه و نظریه پرداز آن، داریوش همایون، بنا به تعریف حزبی ضد انقلابی و ضد سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی است. مساله اما در آلترناتیو اثباتی و توجیهات جدید این جریان در دفاع از طرح "گفتمان مطالبه محور" است. بنظر مدینه فاضله جدیدی برای این جریانات پیدا شده است. 

پروژه "گفتمان مطالبه محور" طرحی ارتجاعی و در ادامه پروژه ارتجاعی "اصلاح" رژیم اسلامی است. طرحی است در فردای شکست دوم خرداد و با همان اهداف، و این بار تحت لوای پروژه ای دیگر. در دو مطلب به نقد این بیانیه و همچنین تزهای داریوش همایون در مذمت سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و انقلاب اجتماعی خواهم پرداخت. به سئوالات متعددی در این چهارچوب باید پاسخ داد: اهداف سیاسی و مضمون "گفتمان مطالبه محور" چیست؟ این طرح کدام نیروهای سیاسی و برای ایجاد کدام تغییرات در جامعه است؟ چرا حزب مشروطه بار دیگر و پس از شکست جنبش ارتجاعی دوم خرداد به دنبال این طرح و این جریانات براه افتاده است؟ چرا و چگونه این طرح را در مقابل تحول بنیادی در جامعه، در خلاصی از کلیت رژیم اسلامی و جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم و انقلاب اجتماعی، مطرح میکنند؟ موضع کمونیسم کارگری در قبال این پروژه چیست؟ در این بخش از مطلب اساسا به طرح "گفتمان مطالبه محور" می پردازم.

کدام نیروها؟

"گفتمان مطالبه محور" طرحی است ارائه شده از جانب برخی نیروهای ملی – اسلامی و دوم خردادی و حتی بخشی از مجلسیان اسلامی که تحت لوای "کوشندگان جامعه مدنی" بار دیگر پروژه ای را در ادامه جنبش شکست خورده دوم خرداد مطرح کرده اند. داریوش همایون با آب و تاب، همچنان که در ابتدای دوم خرداد از این جریان دفاع کردند، در معرفی این طرح و در "نقطه روشنی" که این طرح در "منظره تیره" کنونی ارائه میدهد، میگوید: "انتشار "گفتمان مطالبه محور" با امضا‌های فراوانی از کوشندگان جامعه مدنی و پاره‌ای نمایندگان مجلس اسلامی در ایران که از سوی گروهی از کوشندگان بیرون نیز پشتیبانی شده نقطه روشنی در این منظره تیره است."! 

ترکیب نیروهای مطرح کننده این طرح بخشی از توضیح واقعیت وجودی این طرح است. نیروهای مختلف سیاسی هر توضیحی که در مطلوبیت این طرح ارائه دهند، نمیتوانند گریبان خود را از این واقعیت خلاص کنند. هر طرح "ائتلافی" بنا به تعریف به طرحی که مخرج مشترک نیروهای در برگیرنده آن است، تبدیل میشود. نتیجتا اهداف و سیاستهای مورد نظر این طرح نمیتواند از خواست "پاره ای از نمایندگان مجلس اسلامی" و احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی و دفتر تحکیم و سازمان ادوار و غیره فراتر رود. مساله این نیست که این "نمایندگان مجلس اسلامی" و نمایندگان این احزاب حکومتی به طرحی پیوسته اند که اهدافی مغایر اهداف سیاسی آنها را شامل میشود. خیر! چنین تبیینی از این طرح واقعی نیست. "خود فریبی" و مردم فریبی است. نیروهای شکل دهنده این طرح تفاوت ماهوی و بنیادیی با "نمایندگان مجلس اسلامی" ندارند. از همان جنس و با تمایزات ناچیزی، شریک در همان اهدافند. حداکثر بخشها و جناحهای مختلف یک جنبش اجتماعی واحدند. اینها نیروهای جنبش ملی اسلامی هستند. نیروهایی که این روزها بجای لقب "دوم خردادی" نام غیر عفونی و پاستوریزه  "کوشندگان جامعه مدنی" را برخود نهاده اند. بخشا همان دوم خردادیها، همان تحکیم وحدتی ها، همان اصلاح طلبان حکومتی، همان خط امامی ها، همان سازماندهندگان وزارت اطلاعات و سپاه و همان مسئولین دولتی در دوره های مختلف حیات ننگین رژیم اسلامی هستند. نیروهای حزبی این پروژه از جنس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب مشارکت، نهضت آزادی، حزب توده و برخی اکثریتی ها هستند. این پروژه این نیروها است که بعد از شکست دوم خرداد و فروپاشی چتر فراگیر آن جنبش بار دیگر سایه بانی برای خود دست و پا کرده اند. از این رو یک هدف این طرح همانند پروژه دوم خرداد، گرد آوری نیرو برای همان اهداف سیاسی است. و بنظر میرسد که در این زمینه به درجاتی هم موفق بوده اند! حداقل حزب مشروطه و جریانات مشابه در خارج کشور بار دیگر کفش و کلاه کرده اند و پرچم دفاع از این طرح و ایستگاه ارتجاعی را در مقابله با پروژه سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی برجسته کرده اند. باید انتظار داشت که جریانات مشابه نیز با این آهنگ همراه شوند و به رقص و چرخش درآیند. در عین حال تلاش بسیاری شده است که هویت و نقش جریانات حکومتی و "نمایندگان مجلس اسلامی" در میان خیل متعددی از اسامی دیگر پنهان نگهداشته شود. 

اما در عین حال ادبیات این طرح به درجات معینی با زبان و ادبیات رایج دوم خردادی متفاوت است. و این اقدامی آگاهانه است. واقعیت این است که هیچ طرحی در ادامه شکست دوم خرداد نمیتواند تکرار نوار کهنه دوم خرداد باشد. جامعه تغییر کرده است. مردم تغییر کرده اند. سیاست در جامعه تغییر کرده است. نتیجتا ادامه پروژه دوم خرداد نمیتواند با همان ادبیات و با همان قالبهای سیاسی گذشته ارائه و به پیش برده شود. از این رو این بیانیه نیز مهر زمان و شرایط خاص جامعه را برخود دارد. تلاش شده است که "گفتمان" و زبانی بکار گرفته شود که بعضا به برخی خواستها و سیاستهای مردم نزدیک تر است. اما این تغییر زبان تغییری در ماهیت و در اهداف و سیاستها نیست. تغییری در شکل بیان و ارائه همان مضامین در شرایط جدید است. 

کدام اهداف سیاسی؟

اهداف سیاسی گفته و ناگفته طرح "گفتمان مطالبه محور" کدام است؟ برای تبیین جایگاه و اهداف سیاسی این طرح شاید ساده تر باشد که از "ناگفته ها" آغاز کرد. این طرح همانطور که در اسم آن آمده است. یک "گفتمان" و یا یک "