از کمیته کارگری بی هویت تا “شورا” ی مخفی بی هویت تر

“بیانیه اعلام موجودیت شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان” در لحظه  اول خبر خوشی می نماید. اما بلافاصله این سوال در ذهن طرح میشود مگر شورای موقت یا غیر موقت مخفی هم میشود داشت؟ تعمق بیشتر خواننده کنجکاو را با سوالات دیگری روبرو میکند ، بویژه زمانی که صاحبان بیانیه مذکور ظاهرا به دلایل امنیتی از ایجاد یک ارتباط طبیعی با کارگران اعلام ناتوانی میکنند. از اینها باید یپرسید در کدامین سنت کارگری رهبران طبقه با رفقای کنار دستی  خود از طریق اطلاعیه وارد گفتگو و بحث و مشورت و رهنمود میشوند؟ کدامین استبداد آهنین و غیر آهنین قادر بوده تا رابطه طبیعی کارگران یک مرکز و محل  که زندگی و مرگ شان با هم است را به مخفیگاه بکشاند؟ وجود و شکل گیری جمع و محافل طبیعی کارگری کجای تاریخ این طبقه نیازمند بیانیه و فراخوان بوده است که این “شورا” ی محترم غیبی  برایش اطلاعیه اینترنتی صادر کرده است؟ این چه نوع رهبران کارگری اند که با طبیعی ترین سوخت و ساز درون طبقه اش نا آشنایند؟ چگونه از طبقه کارگر خواستار تقبل اتوریته و عملی کردن پیام های غیبی خود تا مقطع ظهورشان در یک روز آفتابی شده اند؟ سوال ها و ابهامات در مورد این “شورا”های متاسفانه  ناموجود ذوب آهن اصفهان بسیار بیشتر است. به علاوه کجای تاریخ و تجربه این طبقه پدیده ای به اسم تشکل توده ای مخفی داشته است؟ تمام قراین به ما نشان میدهد این پدیده هیچ نشانی نه از رهبری دارد و نه تعلقی به کارگر و نه شورا و نه حتی موقتا موجود است. ما با ظهور یک پدیده مقدس و مذهبی روبرو شده ایم که وجود لاوجودش تنها به قبولش در باورهای دینی ما گره خورده است. ایراد اما اما ابدا اینها نیست، چون در زندگی سیاسی امروز موجودات سیاسی زیادی به عنوان کارگر اظهار وجود میکنند که از این آخری هم نامرئی تر و به طبقه و سوخت و سازش بی ربط ترند. هدف من در این نوشته کوتاه دسترسی به ریشه و زمینه سیاسی این قدیس شورایی و موجودات غیبی مشابه در آسمان بی ابر جنبش مجمع عمومی منظم در ذوب آهن است. برای یافتن سرنخ این پدیده آسمانی باید پا را از محدوده ذوب آهن بیرون گذاشت و سراغ فضای سیاسی امروز و ضرورت عرض اندام تشکل کارگری غیبی و امام زمانی از این نوعی را آنجا رفت. کودک ناقص العضو مقابل ما قطعا نه محصول سنت مبارزاتی درون طبقه که میوه شاخه چپ درخت جنبش یا انقلاب جاری به اسم کارگر است. پرولتاریای درون کتابهای چپ هپروت از سوراخ این بیانیه های کفتری و اینترنتی وارد کارزار انقلاب جاری شده و با رهبری غیبی خود تحرکات سرتاپا سبز را سرخ، رادیکالیزه، سوسیالیستی و پیروزمند میکند. احزاب، سازمانها، نهادها و فعالین چپی که ماههاست کارگران ایران را فراخوان میدهند تا به عنوان یک طبقه بروند وارد جنبش و انقلاب جاری شده و با صف خیلی مستقل خود همچون سال ۵۷ موانع به قدرت رسیدن دیگران را برطرف سازند، میتوانند از رفقای جوان تر و مبتکرتر خود درس بگیرند که برای تامین این کار راهکارهای به مراتب سبزتری در بازار این سنت سیاسی در دسترس هست.

یادمان نرفته است که روزهای آغازین “جنبش و انقلاب جاری” بیانیه کمیته مخفی دیگری به اسم “کمیته کارگری دفاع از رای مردم” در سایت های اینترنتی توسط همین سنت سیاسی منتشر شد که در آن از کارگران ایران خواست تا به دفاع از این حرکت و برای پس گرفتن رای ملت  با آنها همراه شده و کار دیکتاتوری جناح احمدی نژاد را به نفع جناح لیرال تر تمام کنند. آن فراخوان با همه امیدی که در درون چپ سبز ایجاد کرد خوشبختانه از طرف طبقه کارگر پاسخی نگرفت*. امروز که “جنبش توده ای جاری” دل نگران آش دست پخت پرچمدارانش  دست ماتم دور زانو در انتظار نشسته است، ظاهرا جناح کارگری شان با علم کردن شورای مخفی به جای کمیته مخفی سابق و بیانیه های اینترنتی به آنها مژده میدهند که کارگران با شوراهای شان دارند می آیند. این کار البته از طرفی طبیعی هم هست. بخشی از هر جنگی در دنیای واقعی یک کمپین روانی برای بالابردن روحیه خودی ها و ایجاد ترس و دودلی در درون صفوف نیروهای طرف مقابل است.
 
شورای مخفی امروز در ادامه کار همان کمیته مخفی دیروز قرار است بخشی از یک کمپین روانی توسط جناح چپ شورایی کمپ سبز باشد.  کسی که حب عوامفریبی های جناح چپ این انقلاب و جنبش را نخورده باشد مزیات نه فقط پیام کمیته و شورای مخفی بلکه نتیجه عملی اقدامات روشن سبز برای طبقه اش را روز روشن جلو چشمان خود شاهد است؛ رضا رخشان مسئول روابط عمومی سندیکای هفت تپه در مورد نقش این جنبش در عرصه کارگری مینویسد: “طرفداران همین جنبش در هفت تپه از فشار دستگیری‌های دوستان ما در سندیکا استفاده کرده و با یک نمایش قلابی ایجاد شورای اسلامی را اعلام کرده‌اند تا ریشه سندیکا را بزنند.”

جالب اینکه پیام و تصویر این “شوراها” از حضور علنی در میان طبقه کارگر شباهت عجیبی با شیوه ظهور امام زمان و حتی ناسیونالیستهای نوع هخا دارد؛ از کارگران خواسته اند ناشناخته و ندیده آنها را به عنوان رهبر مبارزه خود بپذیرند تا یک روز آفتابی از آسمان ناذل، شورای علنی را فراخوان و همه ما را با ظهور خود شادمان و رها سازند. هسته های سیاسی این نوعی امروزه اصلا کم نیست؛ کمیته کارگران سوسیالیست داخل و خارج و سر مرز، اتحادیه کارگران ساختمانی و فصلی سازمانده انقلاب سوسیالیستی، نشریه ندای سرخ و سبز و سفید، کمیته انقلابیون سوسیالیست کمتر سبز، کنفرانس ندا، کنگره انقلاب… همه حلقه های متنوع در رنگین کمان سبزاند.

تا زمانی که چپ سبز ایران درگیر جنبش و انقلاب جاری است ما کماکان میتوانیم شاهد ابتکارات جالب سنت سیاسی آنها و حتی سرمست ظهور مهدی سوسیالیست شان در قالب کمیته ها و شوراها و انجمن های سوسیال مخفی باشیم که اطلاعیه های اینترنتی شان قرار است جای خالی صف مستقل طبقه کارگر در “جنبش و انقلاب جاری” را پر کند.

 

زیرنویس:
*- فراخوان آن کمیته مخفی هم از همین قلم جوابی گرفت. مدافعین خجول آن بیانیه در میان چپ ناسیونالیست لطف کرده ما حکمتیست ها را کنار احمدی نژاد جای دادند چون طبقه کارگر را از ورود به لجنزار سبز وتبدیلش به لشکر جبهه دیگران منع کرده بودیم. امروز جبهه واحد و رسما اعلام نشده چپ در پشت “جنبش یا انقلاب جاری” اگر اعتماد به نفس کافی داشت همان لطف ها را در حق امثل رضا رخشان هم تکرار میکرد.