میرحسین موسوى در مهر ماه ۱۳۶۰ در مقام وزیر امور خارجهی دولت جمهوری اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک شرکت کرد و در همان جا با روزنامه نیویورک تایمز به گفتگو پرداخت. وی در پاسخ به اتهامى در مورد «اعدام هاى چند ۱۰ هزار نفرى در ایران» به نیویورک تایمز گفت؛
«اصولاً اگر مى خواستیم چنین کشتارهایى انجام دهیم، انقلاب صد درصد شکست مى خورد. در ایران هر کس اعدام مى شود، بلافاصله مشخصات وى، جرائم و تمام ویژگى هایش اعلام مىشود.»
وى ادامه مى دهد؛
«چنین کشتارهایى مردم را از صحنه خارج مى کند.»
http://www.etemaad.ir/Released/88-03-05/296.htm
هزاران نفر در جریان کشتار سال ۶۷ اعدام شدند، امیدوارم سینهچاکان مهندس موسوی به ویژه وابستگان حزب توده و اکثریت و سخنگویان او در خارج از کشور بعد از خواندن این نوشته از وی بخواهند همین الان یا بعد از تصدی پست ریاست جمهوری «بلافاصله مشخصات، جرائم و تمام ویژگى های» کسانی را که در جریان کشتار ۶۷ در زندانهای کشور اعدام شدند اعلام کنند تا به وعدهای که ۲۸ سال پیش داده بود وفا کند. پیگیری و مجازات عاملان این جنایت بزرگ پیشکش (چاقو که دسته خودش را نمیبرد) بعد از گذشت ۲۰ سال لطف کرده محل دفن این افراد را قبل از آن که پدران و مادرانشان دار فانی را وداع کنند اعلام نمایند تا آنها بتواند بر گور فرزندانشان شاخه گلی بگذارند و یا قطره اشکی بریزند.
افتخار موسوی در مهرماه ۶۰ این بود که نام کودکان ۱۴- ۱۵ سالهای را که مقابل جوخههای اعدام قرار میدادند با افتخار در روزنامههایشان با شرح و تفضیل منتشر میکردند. او اشاعهی جو رعب و وحشت و اعمال شعار ضد بشری «النصر بالرعب» را جزو افتخارات خود و دولتش میدانست.
میر حسین موسوی مدعی بود چنانچه کشتار چند ده هزار نفری انجام دهیم «انقلاب صد در صد شکست میخورد»، سازمان مجاهدین خلق ایران، اسامی و مشخصات ۲۰ هزار نفر از اعضا و هواداران این سازمان را که توسط جمهوری اسلامی کشته شدهاند منتشر کرده است. آیا به نظر مهندس موسوی «انقلاب» همچنان پیروز است یا «صد در صد شکست خورده» است؟ آیا «چنین کشتارهایی» به منظور آن نبوده است که «مردم را از صحنه خارج کند»؟
همچنین در مهرماه ۶۰ موسوی به عنوان وزیر امور خارجه در پى درخواست سازمان عفو بین الملل براى بازدید از زندان هاى ایران، شرایط مضحکی را قائل شد. یکی از این شروط مضحک این بود که سازمان عفو بینالملل
«اصول حقوق اسلامى در قوانین جارى ایران را به رسمیت بشناسد تا ثابت کند این سازمان بازیچهی دست آمریکا و متحدانش نیست».
یعنی سازمان عفو بین الملل برای آن که اجازه حضور در ایران و تحقیق در زندانها را پیدا کند اول بایستی شکنجه، تعزیر، حدود، قصاص، قطع دست و پا، سنگسار، اعدام (به ویژه کودکان و خردسالان)، زجر کش کردن. شلاق زنی در ملاء عام و زندان، پرتاب کردن متهم از بالای کوه و بلندی، گردن زدن، بی حقوقی زنان و دیگر مجازاتهای وحشیانه و قرون وسطایی را تحت عنوان «اصول حقوق اسلامی» به رسمیت بشناسد تا اجازه حضور در کشور را بیابد!
از کسانی که زیر علم مهندس موسوی سینه میزنند میخواهم از وی بپرسند، حالا که متحول و «اصلاح» شده، آیا در دوره ریاست جمهوری احتمالی ایشان، عفو بینالملل برای حضور در ایران و تحقیق در مورد کشتارهای وحشیانه رژیم نیاز است پیشاپیش «اصول حقوق اسلامی» را به رسمیت بشناسد یا خیر؟ آیا ایشان قرار است در مقام ریاست جمهوری «اصول حقوق اسلامی» را که بر شمردم اجرا کند؟
طرفداران میرحسین موسوی اتخاذ چنین مواضعی در سال ۶۰ را نشانهی درایت و کاردانی او میدانند، بلندگوهای موسوی در خارج از کشور (وابستگان حزب توده و اکثریت و پیوستگانشان» آیا با کارگزاران موسوی هم عقیده هستند؟
موسوی در جایگاه نماینده دولت جمهوری اسلامی در سی و ششمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت داشت. این در حالی بود که دولت متبوع وی وحشیانهترین سرکوب تاریخ معاصر را در تابستان و مهر ۶۰ سازمان داده بود. اعمال این دولت افکار عمومی بینالمللی را تکان داده بود و نقض حقوق بشر و اعدامهای لجامگسیخته در ایران در صدر اخبار بینالمللی قرار داشت.
موسوی در سخنرانی خود در این مجمع در پاسخ به ادعای نقض حقوق بشر در ایران مى گوید:
«مردم به مدعیان حقوق بشر که دست هاى خود را به خون انسان هاى مستضعف فرو کرده اند، به دیده تمسخر مى نگرند… هم اکنون در کشورهاى مستضعف چهره تازه بشریت در حال تولد است و این چهره بسیار متفاوت از آن سیمایى است که امریکا تصویر مى کند.»
http://www.etemaad.ir/Released/88-03-05/296.htm
وی سپس اعلام مى کند:
«ما مصمم هستیم که در روش خود کوچک ترین لغزشى به شرق یا غرب نداشته باشیم. به عنوان نماینده دولت انقلابى جمهورى اسلامى به همه مستضعفان زمین نوید مى دهم که یک میلیارد مسلمان زیر سلطه جهان در حال قیام اند و اسلام برکات سازنده خود را دوباره به صحنه آورده است.»
http://www.etemaad.ir/Released/88-03-05/296.htm
چنانچه ملاحظه میکنید موسوی در سال ۶۰ وعده میداد که « هم اکنون در کشورهاى مستضعف چهره تازه بشریت در حال تولد است» .
او همچنین به «همه مستضعفان زمین نوید» میداد که «اسلام برکات سازنده خود را دوباره به صحنه آورده است». «چهرهی تازهی بشریتی» را که او وعده داده بود دیدیم؛ «برکات سازنده اسلام» را هم با پوست و گوشتمان لمس کردیم؛ آیا تصور نمیکنید وعدههای امروز میرحسین موسوی نیز مانند «چهرهی تازه بشریت» و «برکات سازنده اسلام» او باشد؟
ایرج مصداقی ۵ خرداد ۱۳۸۸