اتحاد جنبشهای اجتماعی در شرایط کنونی

بعد از سی سال تعرض حکومت سرمایه داری و ضدانسانی جمهوری اسلامی و بعد از سی سال اعتراض به این رژیم از جانب احاد و اقشارگوناگون مردم ، یک خیزش توده ای شکل گرفته که رفته رفته میرود کلیت این رژیم ضد انسانی را در هم نوردد و قدرت سیاسی را در دست گیرد .خیزشی که فرایند حضور و فعالیت جنبشهای اجتماعی معترض به شرایط موجود میباشد، جنبش انقلابی کردستان ،جنبش کارگران ، زنان و دانشجویان و جوانان .
رادیکال شدن روزبروز مطالبات و خواستهای این خیزش توده ای ،حاکی از درک سیاسی و طبقاتی موجود در عرصه این اعتراضات می باشد .
خواست و مطالباتی که سیاستهای منحرف کننده ،همچون سبزجامگان و میانه روها و لیبرالها را یک به یک کنار زده و میزند و ساختار رژیم را هدف قرار داده است .
ولی قضیه با سرنگونی رژیم خاتمه نمی یابد . در این مقطع باید به این پرسش جواب داد که : آلترناتیو ما در سرنگونی رژیم اسلامی ،با توجه به تجربه قیام ۵۷ ، چیست ؟
در قیام ۵۷ که طبقه کارگر عملا ماشین حکومتی را فلج و از قدرت ساقط کرده بود ، بخاطر  خیانتهای حزب توده به این طبقه در راستای تحقق مطالبات اقتصادی و سیاسیشان و بخاطر عدم رشد  جنبشهای اجتماعی موجود و عدم تاثیر این جنبشها در تعیین سرنوشت قیام ، نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی توانست حاکمیت ایران را تسخیر و قانون اساسی ضد انسانی خود را تحمیل نماید .
ولی برابر با اصل رشد و تکامل جامعه و با کسب تجربه از قیام ۵۷ بدیهی است که دیگر چنین  جریانات و گروههای سیاسی جایی در بطن انقلاب اتی ایران نخواهند داشت .با توجه به شرایط مادی و ماتریال و داده های موجود از قبیل مطالبات اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر و خواست و مطالبات زنان در جامعه و افق مبارزاتی دانشجویان و جوانان این واقعیت هرچه بیشتر خود را نمایان می کند که سوسیالیسم راه نجات جامعه و روشنگر خواست و افق این جنبشها می باشد .
تشکیل کمیته ها و شوراهای کارگری در مسیر اعتراضات توده ای موجود در جامعه نمایانگر حضور طبقه کارگر در این جنبش و طبقاتی شدن مطالبات موجود در آن است .
طبقه کارگر می تواند در سرنگونی رژیم اسلامی نقش تمام کننده ای را داشته باشد ولی در استقرار آلترناتیو سوسیالیستی در چنین شرایطی که اعتراضات توده ای روزبروز رادیکالتر میشود وکل ساختار رژیم اسلامی را هدف قرار داده است ، طبقه کارگر باید از قالب کنونی مبارزات خود که منشی دفاعی است بیرون اید و چهره تعرضیتری نسبت به کل نظام سرمایه داری اسلامی از خود نشان دهد و بتواند دیگر جنبشهای اجتماعی را حول خواست و مطالبات خود سازماندهی کند و انها را به پشتوانه مبارزات آتی برای به انجام رساندن یک انقلاب سوسیالیستی و کارگری ، بسیج و متحد کند .
اتحاد جنبشهای اجتماعی در شرایط موجود است که پایه های رژیم اسلامی را سست کرده و این یکی از فاکتهای اصلی مبارزات آتی جنبشهای اجتماعی در تحقق خواستها و مطالباتشان می باشد . در دست گرفتن قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر در گرو متشکل ساختن و هر چه بیشتر منسجم کردن جنبشهای اجتماعی توسط فعالین چپ و سوسیالیست در مسیر تحقق و استقرار سوسیالیسم در جامعه، میباشد .
با چنین رویکرد انقلابی میتوان جامعه را از استثمار انسان بدست انسان ،کار مزدی ،بی حقوقی، تبعیض ، اعدام ،زندان و شکنجه و فقر و بیکاری و ……. ، نجات داد .