گشت و گذاری با آقای بهرام رحمانی در پارک لاله تهران!

ظرف شش سال گذشته جنبش کارگری ایران با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو بوده است. اکنون دیگر برای همه روشن است که جنبش کارگری ایران که به صحنه مبارزه طبقاتی پاگذارده است، بلحاظ کیفیت و محتوای سیاسی مبارزه در قدمهای اولیه خود بسر میبرد.

 هر روز بر تعداد فعالین و مبارزین جنبش کارگری افزو ده می شود. سیر تشکل یابی کارگران از برگزاری روز جهانی کارگر در اول ماه مه سال ۸۳ در سقز، تا بمیدان آمدن طبقه کارگر و رشد روند اعتصابات و تظاهراتهای خیابانی و بوجود آمدن تشکلهای مستقل کارگری و ایجاد کمیته های مخفی کارگران مبارز در کارخانجات، تا بوجود آمدن سندیکای شرکت واحد و نیشکر هفت تپه همه بیانگر این حقیقت است که جنبش جوان کارگری ایران برای بدست آوردن حقوق از دست رفته اش و برای تامین رفاه خویش و خانواده اش جز تشکل و اتحاد راه دیگری در مقابل سرمایه داران متحدی که دولت و ارتش را در دست دارند برای خود متصور نیست!

بخشی از جنبش نوبنیاد و جوان طبقه کارگر ایران امسال نیز در مراسم روز جهانی کارگر با صدور آگهی و اعلامیه ای از طرف چند گرایش متحد شده در "کمیته برگزاری مراسم روز جهانی کارگر" کارگران و خانواده شان را در پارک لاله تهران با اعلام خواستهای پانزده گانه دعوت به برپائی جشن اول ماه مه ۱۳۸۸ نمود.

وقایعی که بعد از سرکوبی وحشیانه کارگران و خانوادهایشان و دستگیری بیش از یکصد و پنجاه نفر بدست نیروهای امنیتی و لباس شخصی های وزارت اطلاعات  قبل از اجرای این مراسم بوقوع پیوست، ارائه جمعبندی های متفاوت از سوی گرایش های مختلف درون جنبش کارگری را موجب شده است. و هم اکنون با گذشت بیش از دو هفته از اول ماه مه، سیر بیرون آمدن نظرات و جمعبندی های مختلفی در این زمینه همچنان ادامه دارد.

ذکر این نکته را بسیار ضروری و حیاتی می دانم که درست اینستکه خود نیروهای برگزار کننده به ارائه جمعبندی از این حرکت مبارزاتی بپردازند. کاری که متاسفانه تاکنون انجام نشده است. ارائه این جمعبندی از سوی دست اندرکاران می تواند سهم مهمی در ارزیابی کلی از تجمع پارک لاله بازی کند.

بیشک باید سرکوب وحشیانه شرکت کنندگان و دستگیر شدگان این مراسم توسط نیروهای بسیج و لباس شخصی های رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را بشدت محکوم نمود. و برای آزادی دوستان و رفقای دربندمان متحدانه رژیم را در یک کارزار خستگی ناپذیر خبر رسانی و آگاهگرانه در دعوت کارگران جهان به پشتیبانی از حقوق کارگران ایران وادار بعقب نشینی نمود.

اما در عین حال که بطور جدی و بیوقفه برای آزادی رفقا و دوستان این مراسم شرکت می نمائیم باید با شیوه اصولی و غیر سکتاریستی و با اتکا به روحیه انقلابی اتحاد علیه دشمن مشترک به مبارزه نظری برای بدست آوردن یک اتحاد عمیقتر و واقعی برای تبدیل نهضت خودبخودی و جوان کارگری به یک نهضت انقلابی سوسیالیستی دست زد.  

در هفته های اخیر نظراتی در غالب پشتیبانی و نیز در نقد نظرات نیروهای تشکیل دهنده کمیته برگزاری بیرون آمده است.

در میان نظرات ارائه شده نقد پاره ای از سیاستهای نیروهای برگزارکننده مراسم پارک لاله توسط "جمعی از فعالین کارگری (جافک)" قابل تعمق است. نوشته این رفقا از طرف برخی گرایشهای درون جنبش کارگری بطور مستقیم یا غیر مستقیم مورد انتقاد غیر اصولی قرار گرفت. همین که آقای رحمانی و دیگران (سوای برخورد غیر علمی شان ) به نوشته این رفقا (جافک) برخورد نمودند امر خوبیست. چون به اعتقاد من نشان میدهد که رفقای جافک نکات مهمی را که خوشایند انحصارطلبان جنبش کارگری نیست را عنوان نموده اند. شوربختانه برخی این نقد را با "ماجراجویان سیاسی" خواندن " کمیته برگزاری مراسم روز جهانی کارگر" از طرف گروه دیگری که ارتباطی با "جمعی از فعالین کارگری (جافک)"  نداشتند بطرز زشتی تعمدا یکی جا زدند و با تکیه بر شیوه سکتاریستی و ارزیابی های غیر علمی آنرا در کنار "گروه های بی ریشه و بی بوته" قرار دادند! برخی دیگر در یک نوشته "سمبولیک"! با تظلم خواهی غیر پرولتری، پس از اشارات فراوان به وجود اختلاف بین جمع "غیرمونتاژ کننده تئوری" خود از یک طرف و برخی از جریانات تشکیل دهنده " کمیته برگزاری مراسم روز جهانی کارگر" از طرف دیگر، جدی نگرفتن و نپرداختن به آن اختلافات را اساس "وحدت" قرار میدهد. گویا ( که محققا هم بجز این نیست!) که اختلافات بر سر کله پاچه است که باید با این همه تعارفات توخالی از آن چشم پوشید.

طبقه کارگر هیچگاه از نقد خویش باز نمی ایستد. همواره حرکت خود را بزیر نقد بیرحمانه میگیرد تا بر مبنای جمعبندی علمی از اشتباهات و نکات قوت هر حرکتش راه رسیدن به سوسیالیسم و دنیای عاری از استثمار و کمونیسم را هموار سازد. نقد صادقانه جایگاه خاصی در بین کوشندگان واقعی نهضت کارگری ایران دارد. و بخاطر اینکه جنبش کارگری و نهضت سوسیالیستی ما در ابتدای گامهای خویش می باشد الزام به قطعیت بیشتری به نقد حرکت از سوی فعالین کارگری است. نقد صحیحی و علمی مطابق با متدولوژی سوسیالیستی موجبات پاره شدن زنجیرهای اسارت و بردگی طبقه کارگر میگردد. برعکس نقد غیر علمی و سکتاریستی مطابق منافع بورژوازی است و طبقه کارگر را در اسارتش محصور و زندانی میکند!  

  

از جمله نوشته ها و" نقدها"  در این زمینه مربوط است به رفیق عزیز آقای بهرام رحمانی. (۱) من در این نوشته روی مسائلی که ایشان عنوان
کرده اند تکیه میکنم. 

بهرام رحمانی در ابتدای نوشته اش با بوجود آوردن جو بسیار سکتاریستی نادرست و نارفیقانه با استفاده از واژه هائی از قبیل " مچ دوستان دروغین طبقه را هر چه بیشتر در نزد افکار عمومی باز" کردن، "فراخواندهندگان اول ماه می پارک لاله را به نوعی «ماجراجویان سیاسی» معرفی نمودن، "گروههای بیریشه و بیبوته در خارج کشور " ، هیاهو" راه انداختن،"جمعی ناشناس" و "تئوری بافی" کردن، آنچنان جوی ناسالم سکتاریستی نادرست و نارفیقانه ای را بوجود می آورد که مرز بین منقدینی که با اتکا به مارکسیسم- لنینیسم و متد علمی خواهان بررسی کاستی ها وعلل نافرجامی حرکت روز جهانی کارگر هستند و آنان که از دید نگارنده ما (بهرام رحمانی)، "برخی جریانات ظاهرا رادیکال و مدافع کارگر و سوسیالیسم و یا رفرمیست و گروههای بیریشه و بیبوته در خارج کشور که همواره بر سر مسایل حاشیهای هیاهو براه میاندازند…" می باشند را تعمدا مخدوش ساخته است.

متاسفانه آقای رحمانی که بمدت ۳ دهه  در جبهه نبرد علیه ارتجاع جمهوری اسلامی مشغول مبارزه اند،  بجای نقد نوشته جمعی از فعالین کارگری با پراکندن مطالب کذب و جو سازی های رایجِ ممتج از منافع غیر پرولتری به بی اعتبار کردن این جمع پرداخته اند. ایشان رسم را بر این گذارده اند که اگر بتوان جمعی  را با چنان روش عقب مانده  افتراپراکنی بی اعتبار نمود دیگر نیازی به نقد و بررسی آنچه این جمع حقیقتا نوشته است ( و نه آنچه که ایشان با ظرافت خاصی می خواهند به خواننده خود حقنه کنند که این جمع "گفته" است نیست!)

دوست گرامی آقای رحمانی!  طبقه کارگر ایران از "کمونیستهای" نسل قبلی، همچون شما، توقع دارد که تحلیل  طبقاتی از نظرات مخالفین خود از جمله جمعی از فعالین کارگری –  جافک ارائه دهند. در غیر اینصورت، آیا طبقه کارگر ایران به سینه چاکانی که مارکسیسم را مسخ می نمایند، و با وزیدن باد از هر سو تغییر جهت دهند چه احتیاجی دارد؟

برای اینکه مبادا به اقتباس از شیوه ایشان متهم شوم نوشته ای را که بقلم آقای بهرام رحمانی در سایت جمعی از فعالین کارگری (جافک) در بخش نظرات کاربران نوشته اند را برای فعالین کارگری می آورم تا مشخص شود ایشان که این رفقا را در نوشته اخیرشان "جمعی ناشناس" خوانده اند چگونه یکسال پیش خود را رفیق همین جمع معرفی نموده اند!

" سه شنبه ۱۸ تیر۱۳۸۷ ساعت: ۱۵:۱۶ رفقای عزیز با درودهای صمیمانه وب سایت خوب و بحث های مهم و اساسی دارید. امیدوارم این بحث ها هر بیشتر عمیقتر شود قطعا رهایی طبقه مزدبگیران ازستم و استثمار سرمایه داری ازطریق مبارزه متحد و هدف مند با استراتزی سوسیالیستی امکان پذیر است. رفیق شما بهرام رحمانی». آقای رحمانی آیا این رفقا را همچنان "جمعی ناشناس" می دانید؟

متاسفانه آقای رحمانی با "بیبوته و بیریشه" خواندن یک گروه، چنین سبک برخوردی کوته  بینانه ترین و عقب مانده ترین شکل ممکن را که بدون شک با اخلاق کمونیستی منافات دارد انتخاب نموده اند تا بدین طریق خیال خویش را از وارد شدن به موضوع اصلی جلو پای جنبش کارگری راحت نمایند. آقای رحمانی باید بخاطر داشته باشند که بخش عظیم و اکثریت رهبران، زنان و مردان عضو و هواداران متشکل در سازمانهای کمونیستی که در کوران و از دل مبارزات انقلابی ۵۷ (سرنگونی رژیم شاه) بیرون آمدند را پلیس مخفی نیروهای سازمان اطلاعات و امنیت رژیم جمهوری اسلامی (با کمک و مساعی بیدریغ حزب توده خائن و سازمان اکثریت) بفاصله چندی پس از پیروزی انقلاب از دست کارگران ربود(!)، در زندانها بدور از هرگونه ارتباطی با کارگران در حبس نگه شان داشت، بطور هولناکی شکنجه شان کرد و در سال ۶۷ همه آنان را اعدام کرد. این دلیل اصلی "بی بوته و بیریشه" شدن تمامی گروه ها و سازمانهای کمونیستی می باشد.

آقای رحمانی با بهره برداری از چنان القابی بجای مشخص نمودن مواضع طبقاتی مخالفین خویش اصل مبارزه طبقاتی مارکسیسم – لنینیسم را نیز شدیدا زیر پا گذاشته اند. مگر جز این است که لنینیسم بما می آموزد که باید در پس گفتارهای هر فرد و گروه سیاسی منافع طبقاتی خاصی را جستجو کنیم! مگر جز این است که لنینیسم بما می آموزد که آنان که جز این کنند " در سیاست همواره قربانی سفیهانه فریب و خود فریبی بوده و خواهند بود"!

آیا نباید انتظار داشت که کارگران با خواندن نوشته غیر اقناعی و غیر علمیتان به این درک برسند که زشتگوئی و ترور شخصیت عامدانه که شما با توسل به آن برای بی اعتبار نمودن نظرات گروه مخالف تان بکار برده اید بر خلاف آنچه که به آنان وعده داده اید که: «مسایل عمیقتر» این جمع را مورد بررسی قرار میدهیم,  (تاکید از من) از عدم اعتقاد شما به مبانی انقلابی م. ل. سرچشمه گرفته است؟ شما با نفی بدیهی ترین اصول مبارزه طبقاتی، عدم اعتقادتان به دیکتاتوری پرولتاریا، تجدید عهد با پوپولیسم "سوسیالیسم" کارگری و خدمت به طرفداران جنبش علنی گرائیِ صنفی و نظریه اکونومیستی بورژوا لیبرال, بدترین و مضرترین راه خدمت به طبقه کارگر ایران را انتخاب نموده اید. به اعتقاد من این بهیچوجه اتفاقی و تصادفی نیست که طرفداران مشی اکونومیستی مبارزه اقتصادی کا