اپوزیسیون ملی قومی و مضحکه انتخابات

با نزدیک شدن هر دوره از مضحکه انتخاباتی جمهوری اسلامی، بازار عوام فریبی صف "متوهمین" به جمهوری اسلامی هم گرم تر و خوشرقصی این دلقکهای سیاسی صحنه سیاست در ایران نیز اوج میگیرد. هر بار از ملی- مذهبی های پرو رژیم گرفته تا توده ای و اکثریتی ها تا جمهوریخواهان فعلا جمهوری خواه تا نمایندگان و سخنگویان ناسیونالیسم پرو غرب(سلطنت طلبان)، یکی بعد از دیگری به صف میشوند تا همراه سران حکومت اسلامی انتخاباتی را که جز مضکحه نام دیگری را بر آن نمیتوان گذاشت در بوق کنند و با آن مردم را پشت این یا آن جناح جمهوری اسلامی بکشانند. تاریخ نزدیک به سی سال نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی، تاریخ عوام فریبی این صف در ایران نیز هست و با آن در هم تنیده شده است.

این صف در دوره دوم خرداد وقتی که مردم قصد سرنگونی حکومت اسلامی را داشتند و جمهوری اسلامی و جناح های آن نیز با "گزینه" خاتمی قصد نجات جمهوری اسلامی را داشتند، به کمونیست ها و مردم انقلابی و خواهان سرنگونی از گفتن هیچ بد و بیراه و حتی پاپوش دوزی ای خودداری نکردند. در این دوره هم نیروهای جلو دار این صف، اکثریتی ها و اتحاد جمهوریخواهان هنوز ۶ ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری اسلامی به محض مطرح شدن نام خاتمی، فیلشان یاد هندوستان کرد و به امید دوم خردادی دیگری، تحت نام "انتخابات آزاد"، معرکه گیری پرو رژیمی خود را مجددا از سر گرفتند.

نیروی ناسیونالیسم  کرد و احزاب و گروههای مربوطه هم همواره تلاش کرده اند که در این شوی سیاسی از قافله اینها عقب نمانند. خوشرقصی اینها هم در این دوره تماشائی است. حزب دمکرات کردستان که دیروز خاتمی خاتمی میکرد، امروز همراه دیگر گروههای این جنبش دست به دامان شیخ کروبی و برنامه "احیای حقوق اقلیت های قومی و مذهبی" او شده است تا به این بهانه همسویی خود را با جمهوری اسلامی اعلام کند و با آن مردم را در کردستان ایران پای صندوقهای رای بکشانند. و این همزمان است با سفر خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به بعضی از شهرهای کردستان ایران. خامنه ای هم به کردستان ایران رفت تا به نوبه خود از عوام فریبی سنی گرایی، روی دیگر سکه قومیگرایی ناسیونالسم کرد و احزاب و گروههای مربوطه در کردستان ایران، نیروی این جنبش را به نفع جناح و حتی شخص مورد نظر خود در "انتخابات" پیش رو و در کل حمایت از کلیت جمهوری اسلامی جلب کرده و آن را بعنوان حمایت مردم کردستان به افکار عمومی قالب کند. او در این راستا روی حمایت نیروهای این جنبش بویژه در شرایط یاس و استصیالی که با عدم حمله نظامی آمریکا به ایران دامن این جنبش و احزاب و نیروهای آن را گرفته است سرمایه گذاری کرده است. بخش پرو رژیمی ناسیونالیسم کرد و نمایندگان آن، کسانی مانند رمضان زاده و جلالی زاده و غیره که برخلاف احزاب سابقه دار این جنبش در حمایت از جمهوری اسلامی محدودیتی برای خود قائل نبوده و قائل نیستند، به تعریف و تمجید از خامنه ای پرداختند و از اینکه "آقا" اجازه داده اند اذان سنی ها از صدا و سیمای جمهوری اسلامی در کردستان پخش شود شور و شوق خود را ابراز داشتند. سازمان "دفاع از حقوق بشر کرد" انتظارات خود را از خامنه ای در مورد حقوق بشر به "عرض" رساند و یک بار دیگر ثابت کرد که هیچ سنخیتی با حقوق بشر ندارد. "جبهه متحد کرد" و دیگر  وکلا و سخنگویان ناسیونالیسم پرو رژیمی کرد در کردستان ایران نیز یکی بعد از دیگری در کنار حزب مربوطه مطابق معمول زیر عبای ارتجاع اسلامی علیه جبهه آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان ایران سنگر گرفتند.

با همه تشابهی که "هنرنمایی" امروز این دلقکهای سیاسی در بارگاه جمهوری اسلامی را به گذشته وصل میکند باید اذعان کرد که از یک نظر فضای سیاسی "انتخابات" این دوره حکومت اسلامی با چهار سال قبل فرق کرده است. مضحکه همان مضکحه است اما در فضای سیاسی و تناسب قوای دیگری و در متن یاس و استیصالی که دامن کل اپوزیسیون راست ایران را فراگرفته است، برگزار میشود. جمهوری اسلامی به معنی بساط اعدام و شلاق و زندان و شکنجه و سنگسارش، با فقر و فلاکتش، با ضدیتش با آزادی و با زن ستیزی اش، با ضدیت و توحشش علیه طبقه کارگر و دیگر مردم زحمتکش در ایران و در کردستان ایران سر جای خودش است و تغییری نکرده است. دستگاه استثمار و آدم کشی حکومت اسلامی سرمایه همچنان مشغول به کار است. تنفر و انزجاز عمیق اکثریت توده مردم معترض به جمهوری اسلامی هم سرجای خودش است. آنچه که تغییر کرده است، موقعیت یاس و سردرگمی  اپوزیسیون راست در مقابل جمهوری اسلامی است که در کشمکش منطقه ای در مقابل آمریکا خود را پیروز میداند. اپوزیسیون راست با کل نیروی ناسیونالیسم ایرانی، پرو غرب و غیر پرو غرب آن، با احزاب و گروههای ملی و قومی در کردستان ایران و دیگر نقاط ایران، افق جنبشی که اینها آن را نمایندگی میکردند، پرچمی که اینها آن را به نام جنبش خود حمل میکردند مدتهاست در مقابل تفوق ناسیونالیسم اسلامی رنگ باخته و فرو افتاده است. اینها "قربانیان" توهم خویش، تکه پاره های شکست دولت آمریکا در عراق و محصول فرودستی موقعیت فعلی دولت آمریکا در قطب بندیهای منطقه ای و جهانی هستند. ظاهرا با طرح مطالبات خود وانمود میکنند که دارند به شیوه "مشروط" در "انتخابات" جمهوری اسلامی شرکت میکنند. پز سیاسی کم مایه ای که تا خشک شدن مرکب مطالباتی که بر روی کاغذ آورده اند دوام نمیاورد. اینها تا دیروز سرنگونی جمهوری اسلامی را لااقل در پروسه "خلع ید" از جناح راست و "تمامیت خواه" جستجو میکردند، امروز در مقابل جناح راست زانو زده و مطالبات خود را ارائه میکنند. سرنگونی خواهی جای خود را داده است به جنبش مطالباتی در مقابل جناح راست و کل جمهوری اسلامی. از توده ای و اکثریتی گرفته تا ملی – مذهبی تا جمهوریخواهان تا آقای داریوش همایون تا حزب دمکرات و دیگر گروههای ناسیونال  قومی کرد. همین کافی است تا موقعیت فعلی اینها را در مقابل حکومت اسلامی نشان دهد. دارند اذعان میکنند که مشروعیت جناح راست و کلیت جمهوری اسلامی را قبول دارند اما مطالباتی دارند که به عرض "ولایت" میرسانند! آراستن "گفتمان مطالبه محور" با عناوین "تعمیق دم