فستیوال رنگها ،جهنمی برای جمهوری اسلامی

سعید ولدبیگى

پروژه انتخاباتی رژیم بار دیگر به راه است .این بار جمهوری اسلامی با تمام قوا به میدان آمده تا مردم را به هر ترتیب که شده پای صندوقهای رای بکشاند.

در میان درگیری جناحها و بحران فاحش موجود در مناسبات اقتصادی اوباشان رژیم تعدادی برای بار دیگر خود را کاندید ریاست جمهوری کرده اند.کروبی یا همان شیخ مجنون همچنان رویای ریاست جمهوری در سر دارد و تلاش میکند بازی داده شود،اما شیخ اصلاحات این بار بی ترمز تر از سابق گویا زیادی کانال جدید میبیند و تحت تاثیر مبارزه بی امان جامعه برای رهائی و حزب کمونیست کارگری در راس آن، مولفه های دیگری را برای پیروزی در برنامه هایش جا داده است .کروبی در این مسیر  به اعدام کودکان در ایران اعتراض میکند و پس از اعدام دل آرا دارابی پیام تسلیت و تاثر میدهد،دبیر کل حزب اعتماد ملی برای جلب نظر عمومی با ساسی مانکن دیدار زیر زمینی ترتیب میدهد و از موزیک زیر زمینی میخواهد که به مناسبت حضورش در انتخابات وارد عرصه شوند.جمیله کدیور به عنوان مشاور امور بانوان وی مدام در سفر است تا با ژستهای به ظاهر برابری طلبانه همچنان از تغییر قوانین تبعبض آمیز بگوید و به اصطلاح نیرو جمع کند .کروبی در دومین بیانه اش وارد مناسبات مادی و زد وبندهای اقتصادی میشود و با اشاره به صندوق ذخیره ارزی میگوید  : در حال حاظر چگونگی و محل صرف دلارها به یکی از مهمترین پرسشهای بی پاسخ در این کشور تبدیل شده است.در حقیقت این صندوق نیازمند نگهبانی قدرتمند بوده تا دستخوش بی تدبیری نگردد اما روند برداشت از صندوق ذخیره در چند سال گذشته نشان داد که چنین نگبانی وجود نداشته است.خب کاملا مشخص است داستان از چه قرار است ظاهرا دهمین انتخابات ریاست جمهوری برای کروبی به معنای آخرین شانس  در نگهبانی  از صندوق دلارهاست و پاسخ دادن به این سوال بی جواب که پولها را چگونه باید خرج کرد؟

 

اما از سوی دیگر میر حسین موسوی  نخست وزیر سالهای ۶۰ تا ۶۸ بار دیگر وارد بازی شده است.موسوی که با پا در میانی لاریجانی و برخی چهره های سرشناس جبهه اصولگرایان پا به عرصه انتخابات گذاشت به ناگهان با چرخش و کناره گیری خاتمی پرچم اصلاحات را در دست گرفت تا چهره واقعی اصلاحاتچیها بیش از پیش روشن شود.پایگاههای تبلیغاتی میرحسین موسوی از اصلاحات میگویند و گویا قرار است درمضحکه این دوره ریاست جمهوری "میرحسین۶۷" تبدیل به "میرحسین۸۸"شود.گویا قرار است دوباره کمیسیون مرگ تشکیل شود و میرحسین موسوی سر دسته قاتلان باشد.میرحسین این روزها اطلاعیه پشت اطلاعیه و داستان پشت داستان میبندد که باید حقوق شهروندی رعایت شود و به کرامت انسانی ارج گذاشته شود.اما میرحسین موسوی اینروزها از جانب کارگران و دانشجویان دراهواز و بابل نماینده تمامیت جمهوری اسلامی و یکی از دست اندرکاران قتلهای زنجیره ای خوانده میشودو با شعار مرگ بر دیکتاتور در دانشگاه رازی کرمانشاه با فضاحت تمام بیرون اندخته میشود.دیگر بیانیه های به ظاهر دموکرات و ژستهای مظلوم نمایانه هم نمیتواند چهره کثیف و غیر انسانی نمایندگان جنایات جمهوری اسلامی را بپوشاند.انزجار از میرحسین زمانی بالا میگیرد که سرود آفتابکاران به عنوان یکی از سرودهای جنبش اعتراضی چپ روی تصاویر وی مونتاژ میشودو در بلندگوهای ستاد انتخاباتیش پخش میشود.کیست که با شنیدن این سرودها خاوران و گورهای دسته جمعی را یاد نکند؟

لینک این ویدئو اینجاست:*** در پایان نوشته۱

میرحسین موسوی که با خاتمی در این سیرک تبلیغاتی دست به یکی است به ایادی و اوباش خود در نهادها و ستادهایش اعلام کرده که سبز بپوشند و از پرچمهای سبز استفاده کنند و اینگونه است که این رنگ اینروزها رنگی تنفر آمیز و منفور است نزد مردم.عکسل العمل مخالفین انتخابات به این حرکت و با توجه به اینکه اصولگرایان هم رنگ قهوه ای را با محسن رضائی معرفی کرده اند ،در نهایت رنگ آبی شده است تا وبلاگها ،وبسایتها و آواتورها اینروزها یکپارچه آبی باشند.

جالب اینجاست که رادیکالترین طرفداران میرحسین و در مجموع اصلاحات مرده هم امیدی به تغییر در هیچ زمینه ای ندارند و تنها دل به این خوش کرده اند که نهایتا گشتهای ارشاد جمع شود،چنین دلیلی برای حمایت از موسوی نمایانگر اوج درماندگی اصلاحات و نیروهای طرفدارش است.اما موسوی زمانی آب پاکی را بر دستان همه میریزد که در دانشگاه زنجان اعلام میکند من یک بسیجی هستم و تمام تلاشم احیای ارزشهای دوران جنگ و انقلاب فرهنگیست.این داستان زمانی جالبتر میشود که مسئول کمیته مهندسی ستاد میرحسین موسوی همان احمد حریمی و رئیس سازمان مهندسی حزب الله ایران از آب در میآید.

اما داستان احمدی نژاد تراژیک تر از بقیه است.احمدی نژاد که صراحتا از جانب خامنه ای و در لشگر کشی اخیرش به کردستان مورد حمایت قرار گرفته آنقدر امیدی به ادامه کارش ندارد.احمدی نزاد که اینروزها به دلایلی از قبیل "دزدین دلارها" و "ریختن آبروی نظام" از جانب باندهای درونی نیز محکوم میشود،یکی از منفورترین چهره های تاریخ جمهوری اسلامی شده است.احمدی نژاد اینروزها بی دست و پا تر از سابق شبانه به خوابگاه دانشگاه تهران میرود تا با پخش سیصد هزار تراول چک ۵۰ هزار تومانی نیروئی برای خود دست و پا کند.یکشنبه شب همین هفته خوابگاههای دانشگاه تهران شاهد درگیریهای دانشجویان و مسئولین نظامی و امنیتی مستقر در آن بود ،چرا که دانشجویان از گرفتن این پولها خودداری میکنند و با شعار مرگ بر دیکتاتور و سرود یار دبستانی به این حرکت پاسخ میگویند.جالبتر از همه اینکه در همان ساعات نیمه شب دا
نشجویان دختر هم به اعتراض سراسری دانشجویان میپوندند و دست در دست پسران علیرغم تهدید نیروهای امنیتی و حراست از پوشیدن حجاب سر باز میزنند.این حرکت دانشجویان دهن کجی آشکار به مجموعه سیاستهای برده انگارانه و تبعیض آمیز جمهوری اسلامیست.خودکشیهای چند وقت اخیر که بیشتر از مشکلات مالی دانشجویان سر چشمه میگیرد، آینه تمام نمای وضعیتی است که احمدی نژاد و در مجموع نظام حاکم برای آگاهترین قشر مردم ایجاد کرده است.اما در حرکتی مشابه احمدی نژاد هم قصد دارد سرودی را برای مقاصد انتخاباتی خود مصادره کند.انتخاب سرود فاشیستی ای ایران و تغییر در متن آن نیز عملی متهوع و تنفر انگیز از احمدی نزاد در اینروزهاست که تنها تاسف هر شنونده ای را بر میانگیزد.

لینک این ویدیو اینجا هست:۲*** آخر نوشته

در ماههای اخیر جمهوری اسلامی با تمام توان خود به میدان آمده تا به هر شکلی شده این انتخابات را هم با خیر و خوشی از سز بگزراند.حمله به آزادیهای فردی و مدنی با نام طرحهای جمع آوری خانه های مجردی،امنیت اخلاقی و …نمونه بارز این تعرض به مردم است اما آشکار تر از ان دستگیری گسترده کارگران در یک مه و اعدام نوجوانان و دل آرا دارابی بود.همه این وحشیگریها برای این است که به میردم بفهماننده هنوز قدرتمند هستند و زمام امور به دستشان است.خدشان بیشتر از هر کسی اینرا میدانند و متوجه هستند که نه تنها هیچ مشروعیتی ندارند بلکه دیگر ادامه این روند وحشیگری نیز از توانشان خارج است.امری که به خوبی با پادگانی کردن کردستان برای حضور سر دسته جانیان نشان دادند.با همه اینها مردم به خوبی تصمیمشان را گرفته اند.مردم انتخاب خود را کرده اند.نه به تمامیت جمهوری اسلامی و محاکمه تمامی این جنایتکاران خواسته مردم شریف و آزاده ای است که سالها تحت حکومت شلاق و شکنجه و اعدام اعتراض کرده اند.همانطور که شاهد بودیم کارگران در خوزستان و مقابل چشمان موسوی اعلام کردند که "همه شما از یک قماشید"و رسما با بیانیه خود تمامی مجموعه سرمایه داری و حکومت اسلامی را به محاکمه کشاندند،دانشجویان بابل شعار "موسوی۶۷"دادند و خواستار پاسخگوئی در مورد این کشتار وحشیانه شدند،درتهران حتی به پیشنهادهای مالی با مرگ بر دیکتاتور جواب دادند.این پاسخ مردم به مضحکه انتخابات در ایران است.جمهوری اسلامی نیز عاجزانه تلاش میکند سفرهای استانی ایادی و اوباش خود را با زور گاز فلفل (تجمع اعتراضی علیه موسوی در مشهد)و مانور نیروهای بسیجی و نظامی به پیش ببرد،غافل از اینکه هرگونه تعرض به حوزه مردم در این زمینه تنها ضعف و ناتوانی خودشان و سازماندهی و اتحاد را برای توده مردم در بر خواهد داشت.مردم این رژیم را نمیخواهند و حاکمیت نیز توان اداره جامعه را ندارد،و این زنگهای انقلاب را هرچه رساتر به صدا در میآورد.

نتیجه این انتخابات هرچه باشد تنها نشانه دیگری از شکست و سرافکندگی حاکمیت جمهوری اسلامی مقابل مردم ایران خواهد بود.در سوی دیگرمردم در انتخابات خود شرکت میکنند و پاسخی قاطع،انسانی و پیشرو به وضعیت موجود میدهند.مردم در انتخابات خود به اعدام نه گفته اند ،ما این را میتوانیم در بسیج علیه اعدام دلارا به خوبی ببینیم و شاهد باشیم که چطور مردم ایران همگام با جنبشی جهانی علیه این جنایت اعتراض کرد .مردم به سرکوب تشکلهای و آکسیونهای مستقل نه گفته اند و این را در اعتراض به بازداشت کارگران زندانی در اول وماه مه به خوبی میبینیم.مردم به آیت الله های مییلیاردر نه گفته اند،کافیست برنامه های کانال جدید در این رابطه را دیده باشیم.از اینرو مردم انتخاب خودشان را ،افق و آرزوهای انسانی  خودشان را در برنامه ها و سیاستهای کانال جدید و حزب کمونیست کارگری دیده اند .صدای گرم و با امید هزاران بینند ه ای که با مشقات فراوان تماس میگیرند و حتی کمکهای مالی خود را با شور و اشتیاق اعلام میکنند گویای انتخاب نسل زحمت و کاراست .جمهوری اسلامی با مجموعه سازمانها،نهادها و نیروهائی که در این انتخابات اعلام کرده بیش از پیش نشان داد که در پروژه تحمیق و سرکوب توده ها مصمم و متحد است و در راه چپاول و تاراج مردم دست به هر کاری خواهد زد.پاسخ ما در مقابل چنین وضعیتی مسما اتحادی عظیم و رادیکال است.کابوسی که رژیم را خواب نما کرده متحد شدن مردم برای دست بردن به قدرت سیاسی و پائین کشیدن این مفت خوران است.مهمترین گام در رسیدن به این مهم اتحاد و سازمانیابی حول خواسته های اصیل و انسانیست که با پیوستن به حزب و حلقه زدن میلیونی زنان ،جوانان،کارگران و همه اقشار ولایه های به تنگ آمده جامعه امکانپذیر است

لینک۱:

http://www.youtube.com/watch?v=bFeNx02dzZg

لینک۲:

http://www.youtube.com/watch?v=om7BIAuX1RM&eurl=http%3A%2F%2Fwww.facebook.com%2Finbox%2F%3Fref%3Dmb&feature=player_embedded

نوشته شده در دسته‌بندی نشده توسط soran. افزودن پیوند یکتا به علاقمندی‌ها.