بازداشت حمید نوری فرصت تاریخی برای دادخواهی

درمطلب حیثیت شمبلیله به سناریو اشاره ایی کردم . فردایش مصداقی از اصلا ح طلبها گله کرده بود که چرا پشت این سناریو را نگرفتند ؟

http://www.tipf.info/heisiyate,shambalileee.htm

ظاهرا سفید سازی جریان مصداقی در دستور کارشان است . اما به نظر من این همه حکایت نیست ، پروژه سفید سازی مصداقی توسط سناریوی دادخواهی اگر بگیرد ، قدمهای بعدی دارد .

حکومت اسلامی درایران ابتدا با تکیه به مصداقی و تحت پوشش دادخواهی ، پرونده قتل عام و جنایتهای خودش را غیر مستیقم به دست میگیرد . به قول کاربری این فرصتی تاریخی برای سیستم ولایت فقیه است .

در قدم بعد که فرمان دست خودشان باشد در پوشش جریان مصداقی … و در یک استحاله فرضی ، کل جامعه و افکار عمومی را به مسیر ماست مالیزیشن رهنمون میکنند …

پینوشه به دنبال کودتا در سال ۱۹۷۳ علیه دولت چپ سالوادور آلنده، هزاران نفر مخالفان را در شیلی قتل عام کرد . از زمان برکناری پینوشه هزاران نفر از خانواده ها خواهان دستگیری و محاکمه او بوده‌اند. اما زمانی که تصمیم برای چرخش دستگاه دولتی در شیلی به نام دموکراسی جدی شد ، روند قضایا به گونه ای پیش برده شد که جامعه شیلی خودش را در جاده ماست مالی زیشن دید ! پینوشه وقتی به شیلی بازگشت طرفدارانش برای ورودش جشن برپا کردند …

القاب و عناوین و تیترهای جنجالی ملاکی برای تشخیص درست نیست . این روزها ملاک تشخیص ۱۰۰ عکس چگوارا هم نیست . چه برسد به ۱۰۴ عنوان گُنده…

در آخر داستان شما مقادیری قربانی دارید که قاتلش با وکیل مدافعش با قاضی و دادستانش و هیئت منصفه اش ووو … همه و همه یکی ست ! مثل تئاترشهر قصه بیژن مفید !

وقتی دموکراسی از بالا تزریق بشود ، اولین قانونش این است که غالبا دیکتاتورها و جنایتکارها را ازپاسخگویی معاف می‌کند و حتی بورواژاها جایزه هم به همکاران دیکتاتور سابق خودشان می‌دهند !

لیس زدن نعلین خونین آخوندها ، به نام دادخواهی و در پوشش جریان مصداقی در خارج ایران در دستور کارشان است !

اسماعیل هوشیار
۰۹٫۰۷٫۲۰۲۰

تاریخ انتشار :۰۴٫۰۷٫۲۰۲۰

گرد سُم خران شما نیز بگذرد !

 hoshyaresmaeil2017@hotmail.com

مدتی قبل یکی در جایی پرسیده بود اگر سندی داری که جریان ایرج مصداقی در سال ۲۰۱۳ میلادی چراغش را ابتدا غرب روشن کرد … ارائه کن و اگر سندی نداری با فیل بازی نکن …

من هم چند قدمی و کلامی جناب فیل را همراهی کردم تا مشخص شد که ایشان چُس فیل هم نیست .

شما همین حالا به شکل فرضی خودت را بگذار وسط معرکه کودتا در ۲۸ مرداد …

شعبان بی مُخ همراه با یارانش مشغول هستند و تو نمیتوانی میان دود و چماق وعربده و عرق و خون و اینا…کار روشنگری کنی .اصلا به ذهن دسته شعبان نمیرسدکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است. شعبان که رئیس اصلی آن جماعت بود سوادش همانقدر بود که معتقد بود صابون را با “س” هم بنویسی بالاخره کف میکند …

شعبان جعفری خودش گفته بود فردای روز کودتا رفتیم کله پاچه و همینکه پولش را داشتیم بدهیم کافی بود …

حالا شما چطور میخواهی چنین حجمی از آی کیو را متقاعد کنی که این حرکت چماقداران زیر مجموعه خیلی چیزهای دیگر است و تنها حرکتی است که خودش دیگر زیر مجموعه ندارد . کودتایی که بالای سرش چتر درباریان بود ، بالای دربار روحانییت درسایه نشسته بود ، و بالای همه این مجموعه سرویسهای غربی مشغول بودند …

و نتیجه تمام این حرکات کودتایی تثبیت سلطنت ودربار بود . در ادامه بعد از ۳۰ سال جامعه ایران رسید به تحول سیاسی ۱۳۵۷…

برای شعبان جعفری و یارانش اصلا آن نتیجه خونین یا تاریخی مهم و قابل تصور نبود همینکه از پول کودتا میتوانستند کله پاچه بخورند کافی بود …

حالا حکایت مصداقی و همراهانش است …

جریان ایرج مصداقی ابتدا در سال ۲۰۱۳ استارتش توسط غرب خورد وچراغشان روشن شد . این موضوع البته لایه های زیرینش قابل فهم نبود . یعنی مخاطب به راحتی تشخیص نمیداد که ظهور جریان مصداقی یک معجزه نیست . اتفاقی افتاد یا قرار است بیافتد . سازمان مجاهدین خلق ایران با عملکرد و فرهنگ توتالیتری و بافت بسته درونی که خود این رفتار و فرهنگ درعملکرد فاشیستی حکومت اسلامی ایران ریشه دارد ، بعد از خلع سلاح و تبعید در کشور آلبانی ، شقه سیاسی و بازیهای دیگری برایش تجویز میشود .

ساختن یک آلترناتیو موازی نسخه تجویزی جهت شقه سیاسی مجاهدین است که از همان ۲۰۱۳ در دستور کارشان بود . ارباب بی مروت ولی به محض اینکه حرکاتش قابل تشخیص گردید ، منصرف شد و کار را داد به دست سیستم ولایت فقیه . این سیتمها در هر موضوعی با هم اختلاف داشته باشند در شقه مجاهدین کاملا وحدت نظر دارند ، این البته به خاطر حقانییت مجاهدین نیست .

منتها آدم واقع بین عاقل … به چنین بازیهایی تا زمان شروع استحاله جدی سیستم ولایت فقیه علاقه ای ندارد .

ظاهرا تنها چیزی که سیستم ولایت درست حساب کرده همین است که سقف شعور روشنفکر و جامعه آنقدرها که ارباب بی مروت نگرانش بود … نیست !

این جماعت روشنفکر ایرانی اساسا به ذهنشان نمیرسد که چه میکنند ، حاضر نیست فکر کند این ادامه همان خط ۲۰۱۳ است که توسط کاخ سفید شروع شد و حالا توسط سیستم ولایت فقیه ادامه دارد و تا حصول به یک نتیجه مشخص سیاسی هم سیستم ولایت فقیه و کاخ سفید مشترکا دست بردار نیستند . سیستم ولایت فقیه اشراف بیشتری دارد که روشنفکر ایرانی یا وقت فکر کردن ندارد و یا به دلیل بالا بودن سن دیگر توان فکر کردن ندارد !

برای من شناختن بازیهای سیاسی در متن اصل داستان مستتر است . اصل داستان در امضای برجام و حفظ همین نظام توسط غرب است ، تیترهای خبری بزرگ که مخاطب را مسخره میکند … بقیه اش حدس و نظر است .

حالا مخاطب باید تشخیص دهد چماقها و تیزی ها و زنجیر و قمه ها و ابزارهای زمان کودتای ۲۸ مرداد تبدیل به قلم و کراوات و بیانیه شده … اما نتیجه کار حتی وزن عملکرد شعبان بی مُخ را هم ندارد . این روزها به خودم شک میکنم که نکند اشتباه میکنم و در مقایسه بین شعبان جعفری و جریان مصداقی به شعبان بی مُخ بیچاره ظلم شود . خدا منو ببخشه …

هرچقدر هم برای مبارزین آموزش میدهی ، فایده ندارد . عکس از مارمولک میکشی نمیفهمد ، مارمولک را مینویسی نمیفهمد ، از کارکرد مارمولک میگویی نمیخواهد بفهمد ، ساختار مارمولک را ترسیم میکنی نمیفهمد…

یا واقعا نمیفهمند که دیگر فرصتی ندارند برای فهمیدن …و یا خودشان را به خواب زده اند که درهر صورت نتیجه یکی است …

شعبان جعفری به‌خاطر روحیه جاهل‌مآبانه‌ای که داشت، از همان ابتدای جوانی به فکر تشکیل دارودسته افتاد و لوطیان محل را دورخود جمع کرد. شعبان کشتی‌گیرو باستانی‌کار بود. اولین باروقتی نمایش «مردم» به کارگردانی عبدالحسین نوشین را در تئاتر فردوسی برهم زد، کشف شد و با برعهده گرفتن سردمداری اوباش شهر علیه حکومت قانونی دکتر مصدق در کودتای ۲۸ مرداد، به شهرت رسید. شعبان که برای کارگردانی نمایشی خیابانی در قالب تظاهراتی مردمی اجیر شده بود، در شکل‌گیری این کودتا و سقوط دولت دکتر مصدق نقش مهمی را ایفا کرد. او بعد از کودتای ۲۸ مرداد از سوی دربار به تاجبخش و پهلوان پهلوی ملقب شد تا به نوعی از تلاش‌های او برای تحکیم پایه‌های حکومت پهلوی تقدیر شود . اما لقب «شعبون بی‌مخ» را بر همه این القاب ترجیح می‌داد. نام شعبان همواره یادآور لمپنیسم سیاسی در تاریخ ایران است.

اتفاقا در ادامه راه مرحوم شعبان جعفری … ایرج مصداقی هم به خاطر روحیه اش عده ایی امضاء کننده بیانیه را دور خودش جمع کرد و به فکر ساختن آلترناتیو بود …

در چنین صحنه ای حتی انگیزه آنالیز هم نیست که این جماعت از کجا شروع شدند ، متن بیانیه را کی نوشت ، چه زمانی طول کشید امضاء ها جمع شود، سایت قارچی دادخواهی ازمصداقی با چه مصالحی ساخته شد ، زمانه چه نقشی دارد ، مخارج ساختن با کیست ، چرا غیبت اعضای سابق مجاهدین در لیست امضاها و بقیه سوالات غیر ضروری دیگر…

فراخوان چند میلیون و ۱۰۴ نفر در حمایت از ایرج مصداقی فعلی یا شعبان بی مُخ ۱۳۳۲ را بگذارید به حساب یک تناقض عمیق و بزرگ تاریخی جامعه ایران . مهم نیست شما با ۱۰۴ چگوارا طرف هستید یا ۱۰۴ خمینی !

جامعه ای متناقض و عجیب که در صبح مرداد ۱۳۳۲ زنده باد مصدق گفت ، بعد از ظهرش مرگ بر مصدق میگفت ، در۱۳۵۷ امام خمینی را درماه نشاند و حالا ایرج مصداقی ورژن قرن بیست و یک شعبان بی مُخ را در آغوش میکشد !

جامعه امروز ایران با تمام متعلقات روشنفکری و سیاسی اش ، راهی طولانی تا رسیدن به بلوغ سیاسی اجتماعی فاصله دارد!

به قول گنجوی …

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست.
گرد سُم خران شما نیز بگذرد.

۰۴٫۰۷٫۲۰۲۰۰
اسماعیل هوشیار