در هفت تپه قطب نما شوراست؛ تعاونی نیست

در هفت تپه قطب نما شوراست؛ تعاونی نیست

کمونیست هفتگی: اخیرا بحث ایجاد تعاونی کارگری برای اداره هفت تپه توسط بخشی از فعالین کارگری طرح شده است. این بحث چه اهمیتی دارد، نظر شما در باره تعاونی و این مسئله مشخص چیست؟ دنبال کردن کدام سیاست در وضعیت مشخص هفت تپه و شرکتهای مشابه بنفع اتحاد کارگران و مسائل اساسی مانند امنیت شغلی، ممانعت از بستن کارخانه و مقابله با بیکاری است؟

فاتح شیخ: لازم میدانم این حرکت را در دو سطح، از دو بُعد بسنجیم تا ببینیم جریان چیست.

اول: در قاب بزرگ تحول سیاسی جامعه، از بُعد اتصال این حرکت با آستانه تندپیچ اساسی پیش رو.

دوم: در مبارزه طبقاتی مشخص روز با پیشاهنگی مشعل بدستان هفت تپه، از بُعد خط شورا – خط تعاونی.

آخرسر: جواب فشرده ام به هسته مرکزی سوال بالا (کدام سیاست …؟) چنین است: امروز در هفت تپه قطب نما شوراست؛ تعاونی نیست. برای مراکز کارگری مشابه هفت تپه هم میتوان چنین گفت. سازمان شورایی در هفت تپه اجتماع اعتراضی جاافتاده و هویتی کارگری متکی به مجمع عمومی و عمل مستقیم کارگران است که دارای ظرفیت فراگرفتن تشکلهای موجود جغرافیای پیرامون خود و دارای ملزومات ایجاد یک اتحاد سیاسی وسیع در جنبش و جامعه است. چنین ظرفیت و ملزوماتی در تعاونی نیست.

١

تصویر بزرگتر جامعه در پروسه تحولِ جامعه در آستانه تندپیچ اساسی پیش رو را باید در نظر بگیریم تا بتوانیم موقعیت جنبش رادیکال کارگری و جایگاه معرفه اعتراضات سازمانیافته و پایدار هفت تپه در این پروسه را عینی و همزمان جانبدارانه بسنجیم. محور مورد نظر من در این بخش از جواب میزگرد تاکید بر وجود معضل خلاء رهبری در پروسه سرنگونی رژیم اسلامی حاکم بر ایران و چگونه پاسخ دادن به آن توسط اردوی کارگری کمونیستی است. معضل خلاء رهبری یک مشاهده سیاسی غیرقابل اغماض و یک داده امروزی پروسه تحول سیاسی جامعه ایران است. به موازات جوشش بیوقفه اعتراضات بنیادی بنیانکن در جامعه هنوز هیچیک از دو قطب طبقاتی جامعه – پرولتاریا و بورژوازی – به معضل خلاء رهبری در پروسه سرنگونی پاسخ قابل محاسبه ای نداده اند. اینکه بورژوازی تاکنون موفق به پر کردن این خلاء نشده است یک دریچه واقعی و یک فرصت سیاسی معین است که اردوی کارگری کمونیستی جامعه باید بتواند آن را به سرعت بقاپد و نگذارد از دست برود. رهبری به معنی مشخص هدایت مسیر پیشروی خیزشهای دی ٩۶ و آبان ٩٨ و تداوم آنها زیر پوست جامعه و بروز مکرر آن بر پیکر جامعه تا به زیر کشیدن رژیم اسلامی حامی سرمایه است. با این فرض که سرنگونی رژیم اسلامی حاکم یکی از ملزومات انقلاب کارگری و رهایی سوسیالیستی جامعه است. جنبش رادیکال کارگری هفت تپه در معادله پاسخگویی به معضل خلاء رهبری در آستانه تندپیچ اساسی پیش روی جامعه چه جایگاهی دارد؟ و در این بُعد سیاسی حرکت تعاونی که موضوع این میزگرد است میتواند چه اثری (منفی/ مثبت) بجا گذارد؟

بیلان اعتراضات هفت تپه در سالیان قبل و بعد از خیزش دیماه ١٣٩۶ دو موقعیت متفاوت را برای این عرصه درخشان مبارزه طبقاتی دست نشان میکند. اگر قبل از آن خیزش مبارزه کارگران هفت تپه در موقعیت یک اعتراض کارگری با دامنه و کاراکتر محلی بوده، بیگمان بعد از خیزش به موقعیت یک عرصه مهم جنبش اعتراض سراسری جامعه صعود کرده و تاثیرات آن مشهود بوده است. در سال ٩٧ همه شاهد بودیم که جنبش رادیکال کارگران هفت تپه در صدر اعتراض اجتماعی جامعه ایران قرار گرفت و رهبران سرشناس آن به چهره های محبوب مبارزه برای رهایی بدل گشتند. از آن زمان تا امروز اعتراض کارگری در هفت تپه که نوک پیکان جنبش رادیکال کارگری و در واقع نوک کوه یخ جنبش کارگری بوده است در انظار اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی جامعه، به سمبل آزادی و رهایی و فاکتور دائما حاضر و فعال مبارزه طبقاتی مبدل شده است. و به خاطر همین موقعیت به سرعت به یک پرچمدار پایدار و جای امید برای رهایی جامعه هم بدل گشته است. هفت تپه نماینده و سخنگوی طبقه کارگری است که نقش رهایی خود و رهایی جامعه را یکجا ایفا میکند. پژواک این موقعیت تعیین کننده طبقه کارگر را جامعه از فریاد نسل جوان در دانشگاهها شنیده که با شور و عشق بیسابقه شعار میداند: فرزند کارگرانیم کنارتان میمانیم! کارگر! معلم! دانشجو! اتحاد اتحاد! از این زاویه است که باید تاکید کرد پاسخگویی به خلاء رهبری نه فقط از ظرفیت جنبش رادیکال کارگری خارج نیست بلکه نقطه رجوع اجتماعی و طبقاتی پاسخگویی راهگشا به این معضل را همانجا باید جستجو کرد. جنبش سیاسی کمونیستی کارگری در ایران اگر به این نقطه رجوع اجتماعی اتصال پیدا کند میتواند بازو به بازوی جنبش رادیکال کارگری در پروسه تحول سیاسی پیش روی جامعه نقش واقعی و تاریخی خود را در پاسخ دادن به این معضل ایفا کند.

رهبران سرشناس کشوری یک داده امروزی جنبش کارگری در ایران است، گرچه فونکسیون آن عملا هنوز محدودیت محلی دارد و به مدار سراسری راه نیافته است. اگر دو دهه پیش منصور حکمت در بحث ملزومات پیروزی کمونیسم در ایران، به درستی به ضعف جنبش کارگری اشاره میکرد، امروز ضعف جنبش کارگری بیگمان به میزان نمایانی جبران شده است. جنبش کارگری با تحرکات رادیکال امیدبخش رهایی جامعه و با داشتن رهبران سرشناس کشوری به پیشروی موثری دست یافته است. جنبش شورائی در هفت تپه بر شانه این پیشروی و بر شانه تجربه کمون پاریس، اکتبر ١٩١٧ و شوراهای انقلاب ۵٧ ایران استوار است. جنبش شورائی و عمل مستقیم اساس هویت کمونیسم کارگری است. در این ظرفیت است که پرچم جنبش شورایی و زندگی شورایی برافراشته شده در مبارزات رادیکال کارگری هفت تپه را باید چون نقطه رجوع اجتماعی پاسخ دادن به معضل خلاء رهبری در پروسه سرنگونی رژیم اسلامی حامی سرمایه و عنصر پیشرو رهایی جامعه از سلطه سرمایه به رسمیت شناخت و با تمام توان تقویت کرد. از این رو میتوان گفت تلاش برای ایجاد تعاونی در هفت تپه در معادلات کنونی مبارزه طبقاتی و سیاسی جامعه حرکتی بازدارنده و رو به عقب است.

٢

ایجاد تعاونی قبل از آن که “بحث” مجردی باشد که ” توسط بخشی از فعالین کارگری طرح شده است”، باید گفت حرکت مشخصی – فراتر از بحث – برای ایجاد شکل پیشنهادی یک گرایش معین رفرمیست برای سازماندهی توده ای کارگری در صنعت نیشکر هفت تپه است. تلاشی بر متن یک رویاروئی طبقاتی چندساله قوی بنیه متکی به شورا که رزم آوران هفت تپه برپا داشته اند، ادامه داده اند و امروز با اراده استوار خود آن را از سر گرفته اند. آن هم در شرایط بحران سیاسی اقتصادی مرکب و حاد جامعه و با سطح بالاتری از آگاهی و سازمانیافتگی با پرچم شورا در پیشاپیش صفوف رزمنده آن.

بنابراین به سادگی روشن است که ایجاد تعاونی در این شرایط تلاش معینی برای پیش گذاشتن شکل و بدیل دیگری از سازماندهی توده ای کارگران هفت تپه در تقابل با بدیل معرفه و تثبیت شده سازمانیابی شورایی است که هفت تپه با آن شناخته شده است.در حالیکه سازمان شورایی در هفت تپه به طور مشخص (و در هر مرکز کارگری دیگر به طور تجریدی) میتواند تشکلهای موجود دیگر از نوع اتحادیه و تعاونی را در خود جا دهد و متحد کند، تلاش برای ایجاد تعاونی در شرایط کنونی حرکتی معکوس و بیراهه رفتنی زیانبار است که به اتحاد کارگران در مبارزه طبقاتی زنده و جاری لطمه میرساند.

سازمان شورایی یک سازمانیابی توده ای فراگیر و متحدکن است. در این اوضاع که سازمان شورایی طی چند سال مبارزه طبقاتی هزاران کارگر هفت تپه جا افتاده و آبدیده شده است، حرکت ایجاد تعاونی نه متحدکن و تقویتگر بلکه انقسامی، بیراهه روانه و تضعیف کن است. در پهنه سیاسی جامعه در حالیکه مبارزه طبقاتی کارگران در هفت تپه (و میتوان گفت همه جای جامعه) در چند سال اخیر بیشتر و آشکارتر از چهار دهه گذشته بُعد قوی سیاسی دارد، حرکت ایجاد تعاونی یک عقبگرد سیاسی نامطلوب است و تا آنجا که از شواهد برمیآید نشانه ای از اقبال عمومی و علنی کارگران هفت تپه به آن دیده نمیشود. (سمپاتی محدود و مخفی را خبر ندارم). واضح است که این حرکت نشان از نفوذ راه حلهای بورژوایی و خرده بورژوایی در جنبش کارگری است. مورد دیگری از سنگ اندازیهای شناخته شده است که جنبش رادیکال کارگران هفت تپه در سالهای گذشته بارها کنار زده است.

مساله کارگران در هفت تپه اداره شورایی است نه اداره تعاونی. مساله واقعی تلاش برای لغو غارت این بخش بزرگ ثروت جامعه، از راه انتقال مالکیت آن از دست غارتگران دولتی به دست وابستگان خصوصی همان دارودسته های غارت و فساد سرمایه. تلاش برای لغو قراردادهای غارت از نقطه عزیمت دوقطبی سرمایه و کارگر، نه دوقطبی سرمایه دولتی و سرمایه خصوصی. تلاش برای نجات تا جای امکانِ صنعت نیشکر هفت تپه از ورشکستگی که هم سرمایه دولتی و هم سرمایه خصوصی در ده سال گذشته تلاش کرده اند که بر آن تحمیل کند.

در این میان دفاع از امنیت شغلی و حفظ دستاوردها، لغو قراردادهای موقت کار، کوتاه کردن دست شرکتهای انگل “پیمانکار” و غیره، به اضافه پرداخت به موقع حقوق در راس دستور مبارزه کارگران هفت تپه قرار گرفته و شورا و مجمع عمومی ابزار سازماندهی توده ای و قدرت عمل مستقیم توده های کارگر برای تحقق آن خواستها بوده است. در آینده هم مجمع عمومی باید تکیه گاه اعمال نظارت دائم و فراگیر کارگران بر پروسه تولید و بر همه ارکان حسابرسی و دفتر و دستک کارخانه باشد. تنها راه تضمین آن هم بالا بردن اتحاد کنونی کارگران و فشرده تر کردن اتحاد کنونی کارگران است. نزدیک سه هفته است اعتصاب هزاران کارگر هفت تپه با پرچم شورا و متکی به مجمع عمومی ادامه دارد و افق پیروزی آن روشن است. حرکت ایجاد تعاونی با اینکه حمایت بخش محدودی از هفت تپه را با خود دارد، در این شرایط تنها میتواند موجب آشفتگی در صفوف متحد کارگران گردد.

٣

آخر سر: مساله اصلی در ارتباط با ایجاد تعاونی در هفت تپه تعیین سیاست روشن نسبت به این شکل از سازماندهی کارگری در شرایط امروز مبارزه رادیکال کارگران هفت تپه است. اگر به طور عام حمایت از هر خشت روی خشت گذاشتن در روند تشکلیابی طبقه کارگر لازم است، باید تاکید کرد که امروز به طور مشخص در جنبش اعتراض رادیکال کارگری در هفت تپه حمایت از حرکت ایجاد تعاونی یک بیراهه رفتن آشکار است. دنباله روی پوپولیستی از این حرکت خرده بورژوایی رو به عقب در جنبش رادیکال کارگری هفت تپه به پسروی در روند آگاهی و سازمانیابی طبقه کارگر خدمت میکند. فونکسیون تعاون کارگری یک جزء همیشگی همبستگی کارگری بوده است. اما نباید گذاشت که فونکسیون تعاون کارگری با حرکت کنونی ایجاد شکل “تعاونی” سازماندهی در هفت تپه قاطی شود. این حرکت خواه ناخواه با سازمانیابی شورایی در تقابل میافتد. و باید به یاد داشت که مادام مناسبات سرمایه داری برقرار باشد دامنه تعاون در هر شکل آن در بهترین حالت بسیار محدود خواهد ماند.

مارکس “تعاون” بر متن نظام تولید کاپیتالیستی را “خراشهایی بر چهره کاپیتالیسم” توصیف کرده است اما در نظام تولید سوسالیستی “تعاون آزادانه تولید کنندگان” را پایه واقعی جامعه ترسیم میکند.

۴/٧/٢٠٢٠- ١۴ تیر ١٣٩٩