ساختار دهقانی کومه له و عوارض آن .نگاهی کوتاه به سال های دور (٢)

ساختار دهقانی کومه له و عوارض آن .

نگاهی کوتاه به سال های دور . (۲)

و یاد واره ای از ماریا ترقی

قطعا” غلط بودن سازماندهی داخلی یک تشکل عامل اصلی ضربه خوردن از طرف دشمن است . این در مورد همۀ تشکل ها صدق میکند .

اما از ویژه گی های کومه له در آن سالها که از یک طرف امکان دخول و عضو شدن بر روی خیلی ها بسته بود و از طرف دیگر به شیوه ای غیر اصولی امکان و امکانات وسیع در اختیار یکی گذاشتن میتواند عوارض مخربی در بر داشته باشد .

این نظر رفیق Faridun Golama Weisi درست که : ” روی چه روابطی بود که معروف از کل تشکیلات مخفی کومله ،از سنندج، سقز،بانه ،تبریز ،تهران و…. خبر داشت و تا جائی که من اطلاع دارم معروف بودکه تشکیلات تهران را لو داد . “

عموما” هر عضو به خدمت در آمده به لو دادن روابط تشکیلاتی که داشته تکیه میکند و روابط دیگر نمیشناسد . میتواند حدس و گمان هایی داشته باشد . این با آگاهی از کل فعالیت فرد دیگر که در حیطۀ کار او نبوده بسیار متفاوت است .

روابط ایلخی و دهقانی موجود در روابط تشکیلاتی مسبب این ترادژی هاست .ساختار فرهنگی و روابط دهقانی به این معنا که کومه له آن زمان را میشود در کل یک جریان ناردونیکی دانست . مجذوب و دنباله رو توده های دهقان .

رفیق جانباخته رحمت ترقی هم همین اشتباه را کرد که در رابطۀ تشکیلاتیش با معروف اسرار سیاسی خواهر و خانواده اش را در اختیار او گذاشت .

ماریا ترقی یکی دیگر از قربانیان جنایت معروف است .

ماریا ترقی

متولد  ۱۳۴۰ سنندج

اعدام زندان اوین ۱۳ بهمن ۱۳۶۲، دهه فجر.

ماریا ترقی از مبارزین جوان که بعد از شکنجه و مصائب بسیار همراه با

فریبا فرشچی ، شفیع بلندهمت پور ،خدیحه نوری ،کریمحاج میرزائی و مبارزینی دیگر در تاریخ سیزدهم بهمن ماه سال ۱۳۶۲زندان اوین اعدام شدند .

یادشان گرامی باد .

ادامه دارد …

Hamakal Naoaray Kordestany

تشکیلات چنین اتفاقاتی را در راە داشتە و دارد . تشکیلات باید سازمانی خودکفا میماند و ھزاران معروف را در سر راە کنار میگزاشت . تشکیلات پشت جبھە عراقی را ققبول کرد و خلاقیت فراموش شد .

Nasrin Suleymani

یادشان گرامی باد🌹🌹

Ali Ahmadi

تا انجا من خبر دارم ایرج فرزاد مسئول کل تشکیلات مخفی کومەلە بودە است و حتمان با موافقت کل کمیتە مرکزی ھم کسی مسل معروف کیلانە شدە مسئول تشکیلات شھر سنندج تا این مرد (ایرج فرزاد) و یا کسانی دیگر و اگاە بە موزوع نیایند و توزیح ندھند کار خسارت ناسی مشکل است ، ایا کسی دیگر بە غیر از معروف بیھتری نبود کە مسئول تشکیلات این شھر بزرگ و پر تحرک و سنگر چپ در کردستان شود؟ بر اساس چە شاخسھای معروف بە این سمت منسوب شدە بود ؟ معروف قبل از دستگیری چە خسوسیاتی داشت و با اینکە عوزو گیری در کومەلە خیلی سخت و باید از ھفت خوان رستم عبور کند چە تور معروف بە عوزویت درامدە بود؟ ایا معروف زیر شکنجە و فشار سنگین مجبور بە ھمکاری شدە بود یا نە انسان متزلزل و نا منسجم بودە ؟ من ھیچی از اینھا و مسائیلھای دیگر مربوت بە این موزووع نمیدانم و امیدوارم کسی اگاە و بی غەرەز و بە شیوە پژوھژی و از روی انساف در مورد مسائل مربوت لورفتن تشکیلات شھرھای کومەلە و شخس معروف کیلانەای توزیحات کامل و جامع ارائە دھند

Rauf Rouhani

اشارە درستی کردی ایرج فرزاد مسول تشکیلات بود و معروف بدونە هیچ مقاومتی بعد یک دو روز و داوتلبانە همکاری کرد دوستی کە هیچ رابتەای با تشکیلات شهر نداشت در رابتە دیگری دستگیر شدە بود تعریف میکرد و میگفت هر چند هیچ رابتە سازمانی با تشکیلات معڕوف نداشت اما معروف تلاش زیادی کردە بور کە او را بە نوعی بخاتر بیاورد خوشبختانە معروف هر کاری کردە بود او را کە بە تور اتفاقی همزمان در خانە پدر یکی از رفقای مریوان دیدە بود . اما بنزر من دعوا بر سر اینکە چە چیزی عامل ان زعفها بود خود انهایی بودن کە رهبری وسازماندە ان تشکیلات در پرانتز بودن بنزر من بیشتر بە تر کەڵک شبیە بود تا تشکیلات

Ali Ahmadi

دست درد نکند کاک رئوف م

بهروز شادیمقدم

شنیده ام که بعد از دستگیری و بدون شکنجه ای به خدمت رژیم در آمده است

Ali Ahmadi

کاک بھروز من ھم اینرا شنیدەام ولی تنھا شنیدنی کافی نیست برای اینکە گتفم کسی اگاە و در جریان و شناخت کامل از خود معروف کیلانەایی چون کاریکە معروف انجام داد برای رژیم و خیانتی کە بە جنبش و در حق بە کسانی کە از ایشان شناختی داشت برای ھمیشە در تاریخ خواھد ماند

Chiman Darabi

یادشان گرامی باد.

Farzad Fakhralolamaei

کاک بهروز عزیز ، متاسفانه در جامعه ما هنوز به نقد و بررسی برخورد درستی نمی شود ، اگر ما به درجه ای از آگاهی برسیم که نقد و بررسی را دشمنی با خود ندانیم و یا نقاد را مورد اماج قرار ندهیم و یا شیوه نقد‌مان را ، بشکل مغرضانه ای طرح نکنیم می توانیم بررسی درستی را ارائه بدهیم . متاسفانه چارت تشکیلاتی ( کو مه له ) با توجه به شرایط ویژه بوجود آمده قبل از قیام و حول و حوش قیام بر اساس روابط بوجود آمد ه نه بر اساس ضوابط موجود برای تشکیل یک تشکل سیاسی بوجود آمد و در آن تشکیلات انضباط آهنینی وجود نداشت (( اگر چه هیچ سازمانی نمی تواند توان امنیتی خود را بر توان یک شخص عضو بگذارد )) رابطه درون تشکیلات بصورت یکسره بود یعنی رابطه (( کله – راس تشکیلات با بدنه تشکیلات )) از بالا به پایین بود و در این میان هیچگاه جایگاه این دو طرف جا بجا نمی شد و مشخص است که این موضوع باعث می شود که ( کله ) همیشه ( کله ) باشند و بدنه همیشه ابزاری باشد در دستان ( کله – راس ) ، و این باعث می شود که کسی مقابل ( اعضا ی بدنه ) جوابگو نباشند و چون انتخابات بر اساس روابط بود نه بر اساس ضوابط و دسیپلین درستی بکار برده نمی شد ، در مجموع باید بگویم که تبین اولیه بنیان گزاران از سال ها قبل از قیام شکل گرفته و مجموعا افراد با افکاری مختلف دور هم جمع شدند که از فضای موجود و نحوه مبارزات آن زمان تاسی می کرده است و در زندان هم با توجه به جو زندان و بودن دید گاه های مختلف در زندان بنیانگذاران تاثیرات مختلف در رابطه با مبارزه با رژیم گرفتند و کلا مبارزه این عزیزان در رابطه با مبارزه با رژیم پهلوی بود و بعداز قیام در ابتدا فضای ایران برای یکسال بدلیل خامی رژیم جدید و اتفاقاتی نظیر استحکام بدنه نظامی رژیم و همکاری وابستگان اطلاعاتی رژیم سابق با این رژیم و هجوم جوانان با پتانسیل زیاد ولی کم تجربه همه دست بدست هم داده شرایط ویژه ای بوجود آمد که کمتر بفکر تامین امنیت نیرو هایشان بودند ‌چون روابط هم حاکم بود در نتیجه افراد موثر در تشکلات انتخابی از بالا وبر اساس روابط و آشنایی افراد با هم شکل گرفت واین به اضافه مشکلات کردستان و عدم شناخت پلیس سیاسی رژیم جدید و رشد بادکنکی بدنه بدون برنامه ریزی برای آموزش و دادن آگاهی به افراد و تحت تاثیر نیروی نظامی پیشمرگ و دفاع از دست آورد های قیام قرار گرفتن و بدلیل تامین لجستیک نیروی نظامی همه کادر ها و اعضا تا سطح هوادار و خانواده های مبارزان درون این فاز شدند ‌بدلیل آنکه همه به هم اعتماد شهروندی و روابط دوستانه داشتند نه یک روابط با ضابطه سیاسی ، در زمانی که مورد اماج پلیس سیاسی قرار گرفتیم با توجه به عدم شناخت از پلیس سیاسی و عدم آگاهی خود در مواجه شدن با پلیس سیاسی و از طرفی برخورد جنایتکارانه مزدوران این رژیم باعث ضربات مهلکی که همه مشاهده کردیم شدیم .

Hossein Ahmadinia

در اوایل شروع فعالیت تشکیلات هاى کومله در شهرهاى کردستان و خارج ان فضاى نسبتا بازى بود مخصوصا کردستان، ولى هیچ برنامه و نقشه سراسرى بر فعالیت تشکیلاتهاى مخفى ناظر نبود، همه تشکیلاتها بنوعى نقش پشت جبهه و تدارکچى بخش علنى داشتند. کومله علیرغم اینکه بشدت در مقابل ستم و استثمار و دولت نو پاى جمهورى اسلامى بسیار رزمنده و سازش نا پذیر بود ولى هنوز هیچ برنامه و اساسنامه مدونى نداشت، بخش زیادى از کادرهاى مخفى کومله در اوایل فعالیت علنى میکردند و کاملا شناخته شده بودند. سیستم پلیسى حکومت براى سازمانهاى سیاسى ناشناخته و دستگیرى و پدیده تواب سازى تجربه نشده بودند، خود رهبران احزاب مختلف از جمله کومله از هر نظر کم تجربه بودند. اکثرا درک و تحلیلهاى غلطى از مناسبات جامعه و اوضاع سیاسى و تواناییهاى رژیم داشتند

در چنین شرایطى کسى مثل معروف کیلانه از کردستان با وانت بارش راه میافتاد سر از همه تشکیلات و محافل مرتبط با کومله در شهر هاى جنوبى، تهران، کرمانشاه و اذر بایجان و سنندج در میاورد انگار در سفر نوروزى به شهرهاى ایران سفر میکرد، .

کسى دید روشنى از فعالیت در محیط زیست و کار کارگران، تلفیق کار علنى / مخفى و فعالیت در تشکلهاى کارگرى نداشتند منهاى کسانیکه خود بنا به موقعیت و جایگاه طبقاتى همیشه کار میکردند و مثل ماموریت تشکیلاتى انجام وظیفه نمیکردند. البته اینها هم بخاطر وصل بودن به سازمان تشکیلات مخفى سریع الوده میشدند. بعدا وقتى همه تشکیلاتها ضربه سراسرى خوردند تشکیلات منفصل و فعالیت در محیط زیست و کار مطرح شد. تقریبا سال ١٣۶٢.

متاسفانه در کومله چه تشکیلات علنى و چه مخفى سنت ارزیابى و مسئولیت پذیرى در مقابل انواع لطمان و ضربه هایى که میخوردیم وجود نداشت.

حالا بعد از ٣٠ /۴٠ سال و بعد از انواع تغییر و تحولات سیاسى و تشکیلاتى، باز گویى این رویدادهاى تلخ و دردناک انهم در این سطح هیچ ما به ازاى عملى ندارد . و تازه ممکنه افرادى بنا به افکار و گرایشات خاص خود کسانى را هم اماج حملات ناسالم قرار دهند.

Hashem Rezai

ئەو کۆمەڵەی کە بە قەولی تۆ ھیچ بەرنامە و اساسنامەی نەبوو بەڵام زۆر زوو بوو بە ھێزێکی جەماوەریی پێشکەوتوو، ھۆیەکەی چی بوو؟ چ بیروباوەڕێکە کە بێ ئەوانە توانی ببێت بە کۆمەڵە؟ خۆ حیزبی دموکرات، تودە و پیکار و چریک برنامە و اساسنامەیان ھەبوو بەڵام بۆچی نەبوون بە ئەو ھێزە؟ بێ زەحمەت وڵام چییە؟

بهروز شادیمقدم

بحث بر سر سازماندهی و فرهنگ غالب بر آن است . کومه له جریانی رادیکال و در مقابل رژیم سازش ناپذیر بود . در مقابل جریانات ارتجاعی هم رزمنده بود .

Hossein Ahmadinia

کاک هاشم به ریز، مگر اینطور نبود که کومله در چند سال اول فعالیت علنى برنامه و نقشه عمل مدون و روبه بیرون تشکیلاتش را نداشت؟ حتما در سطح رهبرى و بصورت درونى چیزهایى براى خودشان داشتند. شکى در این نیست که کومله در مدت کوتاهى بعد از علنى شدن به یک سازمان وسیع و اجتماعى و محبوب در کردستان تبدیل شد، که بنظرم حاصل سالهاى متمادى فعالیت انسانهاى بسیار شریف، صادق و شناخته شده، در میان زحمتکشان در مناطق مختلف کردستان و همچنین عزم رهبرى وقت کومله براى گرفتن قدرت سیاسى در کردستان و مخصوصا نقش کاک فواد مصطفى سلطانى در رهبرى و هدایت حرکتهاى بزرگ توده اى و ایجاد نیروى مسلح، و خیلى فاکتورهاى دیگر. ولى با وجود همه نقاط قوت و پیشرویهایى که کومله داشت، در عرصه نظرى تئورى تقریبا از همه سازمانهاى دیگر عقب بود برنامه و چهار چوب روشنى بر فعالیتهایش ناظر نبود، کوهى از اسناد خود تشکیلات در این باره موجود هست. بحث من خارج از اینها و فقط بر مبناى تجربه و مشاهدات خودم به گوشه کوچکى در رابطه با فعالیت تشکیلات مخفى شهرها اشاره کردم،

Hashem Rezai

سازمان پیکار، چریکهای فدایی، مجاهدین، رزمندگان که کلی ضربه خوردند، ایلخی و دهقانی بودند؟

بهروز شادیمقدم

نخیر . ضربه خوردن همگانی بود . موردی که در نوشته آمده ، ایلخی و دهقانی عمل کردن مربوط به کومه له است .

Hashem Rezai

ضربه خوردن کومه له دهقانی اما دیگران شهری و مدرن؟؟؟

بهروز شادیمقدم

در آن دوران فرهنگ غالب بر کومه له فرهنگ دهقانی بود که ریشه در اعتقادش بر انقلابی بودن و پیشرو بودن این قشر داشت و طبعا” از فرهنگش هم تاثیر میگرفت . تکیه و فعالیت اعضای کومه له در روستا ها بر همین اساس بود . شهری بودن مثلا” چریک ها هم مزیتی نبود . کل چپ پوپولیست و خلق گرا بود .

Ali Ahmadi

ای دھڤانان بدبخت ھرچی کە داشتی چە مادی و چە معنوی با کاک بھروزھا تڤسیم کردید حالا شدی خار و کودن و ھمە ناموفقیتھا و ھزیمتھا شد تقسیر دھقانان روستایی!!!،

بهروز شادیمقدم

کاک علی این توهین به دهقانان نیست . این یک اصطلاح است .

Mah Man

شما دوستان و صاحب صفحه

تا کی و‌چه زمانی می خواهید در گذشته زندگی کنید و بمانید؟

در این دوران کرونایی و شرایط جدید حرف و بحث و نظری در رابطه با پیرامون خود ندارید ؟ شب و روز و لیل و نهار کومله کومله کومله. بحث های تکراری و بی حاصل و بی نتیجه….

Hashem Rezai

عجب از این همە فضایل نایاب شما، از تاریخ گرفتە 😇😇😇😇😇تا سیاست و فلسفە و رونشناسی

بهروز شادیمقدم

دوست من اشکالی دارد بررسی موردی که ترادژی انسانی و غم انگیز برای عده ای مبارز پیش آورد ؟

Peshmerga Kurdistani Serbexo

ایا می دانید سهند یا اتحاد مبارزان که اعضایش کارگر ناب و اصیل بودند چرا ضربه نخوردند و یا هیچ تلفاتی نداشتند؟ ایا می دانید که چرا حالا هم نسل آنها در جریانات کمونیسم کارگری یک نفر تلفات یا اعدامی نداده است؟ ؟ علت در چیست؟ آیا علت در نبود آنها و عدم آنها در جامعه است یا علت در سازماندهی خوب و ؟ یا ……

بهروز شادیمقدم

سهند ضربه خورد و اعدامی هم داشتند ، شما بی خبر هستی .

Sahand Saba

یاد ماریا همیشه در دلها باقیست

اعدام داشت و دستگیری داشت تازه مشکل برای تشکیلات کومه له هم ایجاد که باعث دستگیری خیلیها شد …لطفا اینو نگی ،،،درود

بهروز شادیمقدم

۲۲٫۶٫۲۰۲۰