جنگ در پاکستان

سیاوش دانشور

در فاصله ده روز جنگ ارتش پاکستان و موئتلفینش و نیروهاى طرفدار طالبان در دره سوات٬ تصویر امروز و آینده پاکستان در هاله اى از ابهام فرو رفته است. قبلتر اعلام نگرانیها از پیشروى طالبان در پاکستان و کابوس دستیابى آنها به سلاحهاى هسته اى موتور محرکه اعمال فشار براى شروع جدى این جنگ بود. با شروع حملات همه جانبه ارتش پاکستان صدها هزار نفر آواره شدند.

مردم همه زندگى شان را جا میگذارند و جان خود را برمیدارند و فرار میکنند. تا دو روز گذشته٬ بیش از نیم میلیون از کسانى که آواره شدند و محل زندگى شان به صحنه بمب و موشک تبدیل شده٬ توسط نهادهاى سازمان ملل ثبت نام شدند. وضعیت معیشتى٬ بهداشتى و داروئى و سکونت در بیابانهاى گرم زیر چادرهائى که کمترین امکانات را ندارند٬ و تعداد زیادى هنوز ازاین هم بى بهره اند٬ سهم مردم بیگناه دراین جنگ است. فرار از هر سو ادامه دارد. 

ارتش پاکستان زیر فشار آمریکا و غرب حمله به تروریسهاى اسلامى هوادار طالبان در پاکستان را تشدید کرد. متقابلا تروریستها از هر امکانى از بمب گذارى و عملیات انتحارى تا قتل عام مردم بیدفاع و حمله به مدارس کودکان با سلاحهاى شیمیائى خوددارى نکرده اند. در اوضاعى که آوارگى وسیع و شرایط وخیم زنان و کودکان و سالمندان فاجعه اى انسانى را تولید کرده است٬ وضعیت سیاسى در پاکستان بشدت ناپایدار است. جنگ اخیر هنوز نتوانسته است اطمینان خاطرى در قبال نگرانیهاى قبل از جنگ بدهد. تروریسم در مناطق "غیر جنگى" گسترش مى یابد و ناامنى و عملیات انتحارى سایه سیاهش را در ابعاد وسیع روى سر مردم گرفته است. اما این جنگ ارتش پاکستان با تروریستهاى "داخلى" نیست٬ پرده اى از جنگ تروریسم دولتى و تروریسم اسلامى است. آمریکا و دولتهاى غربى با پول و فشار سیاسى ارتش پاکستان و دولت دست سازش را وادار کردند که وارد این جنگ شود. سیاست محورى خود دولت آمریکا گسترش جنگ دراین منطقه است. پیوستگى صورت مسئله پاکستان و افغانستان در استراتژى آمریکا و دولتهاى غربى و دراین جنگ معین غیر قابل انکار است.

تردیدى نیست که نباید "صلح" با طالبان را موعظه کرد و یا قدرتش را براى اعمال هر نوع جنایتى در "حیات خلوتش" علیه ساکنین منطقه برسمیت شناخت. واقعه دلخراش استفاده از سلاح شیمیائى توسط طالبانها علیه کودکان خردسال مدرسه اى نشان داد که تروریستهاى اسلامى اگر توان و امکانش را داشته باشند٬ حاضرند با بمب اتمى میلیونها نفر را در جهاد کثیف شان نابود کنند. اینها عصاره ارتجاع سرمایه دارى بین المللى اند که ضدیت با جامعه و حقوق انسانى را به عرش اعلا رسانده اند. متقابلا دفاع از جنگ آمریکا و ارتش پاکستان علیه طالبان تنها میتواند موضع کمپ دولتهاى غربى و دولت دست ساز پاکستان باشد. این جنگ٬ با تمام نفرت و جنایتى که مى آفریند٬ یک جنگ قدرت است. جنگى برسر تحمیل تعادلى جدید به اسلام سیاسى. جنگى که محصول شکست استراتژى عملیات پیشگیرانه آمریکا در منطقه و جهان و تلاش براى کم کردن ضرر و پیامدهاى وخیم آنست. طرفین این جنگ متحدین دیروز اند. القاعده و طالبان و ارتش و دولتهاى پاکستان همه متحد آمریکا بودند و در خدمت سیاستهاى منطقه اى آمریکا جانفشانى کردند. ارتش و دولت پاکستان خود یک منشا اساسى تقویت طالبان و تروریسم اسلامى است. همزمان که آمریکا و غرب در شیپور جنگ با طالبان در پاکستان میدمند٬ دنبال بند و بست و مذاکره و شراکت با آنها در دولت آینده افغانستان هستند. جنگ آنها نه برسر نفى ترور و تحجر و تامین حقوق مدنى مردم و یا جامعه اى سکولار و غیر مذهبى و غیر قومى٬ بلکه برسر دامنه قدرت هر یک و تعریف و تثبیت حوزه هاى مجاز قلدرى و ترور است.

قربانیان این جنگ شنیع مانند همیشه مردم بیدفاع اند. مردمى که همواره منافع و آمال شان را در تقابل با این نیروهاى ارتجاعى میبینند. جنگ تروریستها در عراق و لبنان و فلسطین محصولى جز تقویت اسلام سیاسى در منطقه٬ گسترش فقر که زمینه سربازگیرى اسلام سیاسى است٬ بی‌ خانمانی گسترده مردم٬ آوارگی وسیع٬ نابودى جوامع و زیر ساختهاى آن٬ و دهها مشقت دیگر براى مردم ساکن این منطقه ببار نیاورده است. جنگ اخیر نیز حاصلى جز بحرانهاى جدى انسانى و گسترش تروریسم و آدمکشى از هر سو ندارد. پرده جدید جنگ تروریستها همان مضمون و عواقب سیاسى و اجتماعى دیگر جنگهاى ایندوره را به ارمغان مى آورد و تاکنون ابعاد فاجعه بار آن در آوارگى و کشتار مردم بیدفاع بروز کرده است. 

پایان دادن به تروریسم و تحجر کار نیروهائى نیست که خود یکسوى این جدال تروریستى اند. ارتش پاکستان و موئتلفین درست مانند طالبان و تروریستهاى اسلامى شرکاى این جنگ ارتجاعى اند. پایان دادن به تروریسم کار بشریت متمدن و در راس آنها طبقه کارگر است. پایان دادن به تروریسم از طریق پاسخ سیاسى و روشن به مسائل گرهى منطقه خاورمیانه و کشورهاى اسلام زده ممکن است. باید به معضلات منطقه اى که منشا رشد و تداوم قدرت اسلام سیاسى اند پاسخ داد. باید مسئله فلسطین را حل کرد. باید رژیم اسلامى در ایران و دولتهاى اسلامى در منطقه را بقدرت جنبش آزادیخواهى و کمونیستى سرنگون کرد. دولتهاى غربى و متحدین شان در منطقه وقتى در پس سرنگونى طالبان در افغانستان و صدام در عراق دولتهاى اسلامى سرکار مى آورند٬ باید منتظر رشد و تقویت تروریسم هم باشند. در لجنزارى که جز فقر و گرسنگى٬ تولید موارد مخدر٬ ترور و اعدام و قطع دست و پا٬ قوانین شریعه و رشد سرطانى مدارس اسلامى٬ چیزى دیده نیمشود٬ معلوم است انواع جنگ سالاران متفرقه و سکتهاى مهجور و نیروهاى آدمکش و ضد جامعه عروج میکنند. تروریسم جزو لاینفک پلاتفرم سیاسى بورژوازى در جنگ قدرت است. از بوش و اوباما تا طالبان و خامنه اى و دیگران از ابزار جنگ و ترور در خدمت تامین منافع و قدرتشان استفاده میکنند. باید در مقابل جدال کمپهاى ارتجاعى جن
بش دفاع از آزادى و برابرى و سکولاریسم و سوسیالیسم در منطقه را تقویت کرد. باید نیروى بشریت متمدن را علیه تروریسم و جنایت دولتى و اسلامى بمیدان کشید. باید علیه سرمایه دارى بپا خواست. 

راه حل مسائل منطقه نه جنگ و نه صلح تروریست هاست. در هر دو حالت مردم و حقوق مدنى و آزادیهاى فردى و اجتماعى مرغ عزا و عروسى آنهاست. راه حل واقعى پایان دادن به تروریسم و تحجر و اختناق و دولتهاى سرکوبگر و مذهبى توسط جنبشهاى انقلابى و سکولار و سوسیالیستى است. نه طالبان در پاکستان یا افغانستان از نقطه نظر آزادیخواهى سرسوزنى مشروعیت دارد و نه حمله ارتش پاکستان به آن محکومیتى را طلب میکند. همینطور ارتش و دولت پاکستان خود یک جبهه مهم یک جدال وسیع ترویستى در منطقه اند. "مقابله با تروریسم" قباى گشادى است که به تن اینها گریه میکند. با پلاتفرم تروریستى نمیتوان به جنگ تروریسم رفت و با سازش و بند و بست با تروریسم نمیتوان آن را کنترل کرد. 

ما تبدیل کردن محل زندگى مردم به صحنه جنگ و ترور و آدمکشى توسط نیروهاى متفرقه تروریست را قویا محکوم میکنیم. موضع ما در قبال دولت ارتجاعى و ارتش سرکوبگر پاکستان و نیروهاى مرتجع اسلامى همان است که قبل از جنگ بود. ما علیه نیروها و دولتهاى متفرقه ارتجاعى و اسلامى و مذهبى منطقه هستیم و براى یک خاورمیانه سکولار و سوسیالیست مبارزه میکنیم. یک سیاست محورى ما تقویت جنبشهاى سکولار و آزادیخواه و سوسیالیست در کشورهاى منطقه در مقابل دولتها و جریانات مرتجع اپوزیسیونى است. از نظر ما مسبب مشقات صدها هزار مردم آواره و گرسنه و بیمار٬ تروریستها اعم از طالبان و ارتش و دولت پاکستان و موئتلفین منطقه اى و جهانى شان هستند. فورى ترین کار رسیدگى جدى به وضعیت وخیم آوارگان است. باید جلو یک فاجعه انسانى تمام عیار را گرفت. باید مسببین این وضعیت و مشخصا دولتهاى حامى این جنگ را وادار به تامین معیشت و مسکن و بهداشت و درمان فورى و اوژانس مردم جنگ زده کرد. *