ساختار دهقانی کومه له و عوارض آن .نگاهی کوتاه به سال های دور . (١)

ساختار دهقانی کومه له و عوارض آن .

نگاهی کوتاه به سال های دور . (۱)

ساختار تشکیلاتی کومه له در قبل از قیام بر مبنای روابط و نه ضوابط در هسته ها و خارج از آن قرار داشت . یعنی اینکه اگر فردی با دیگری رابطه داشت از کل زندگی آن فرد و پیرامونش با خبر میشد . اعتماد فردی اصل بود . این اعتماد ریشه در تفکر به شدت دهقانی کومه له داشت . در عوض یک صدم همین اعتماد به روشنفکر انقلابی وجود نداشت .

در آن سالها معروف کیلانه را میشناختم و او را با بچه های یکی از محافل کومه له دمخور میدیدم . همانوقت و تا هنگام دستگیریش با توجه به شناختی که از او داشتم ، گر چه او را فعال میدیدم ، تصورم این بود که فقط هوادار کومه له است . در صورتی که بخش بزرگی از تشکیلات جنوب در اختیار او بود و مسئولیت های متعددی داشت .

در سال ۵۸ هم مدتی با او فعالیت و همکاری مشترک داشتم .

همیشه در مناسباتم اگر با کسی آشنا میشدم در همان دیدار اول او را به خانه دعوت میکردم . معروف جزو معدود کسانی بود که بدلیل عدم سنخیت با او هیچگاه دعوتش نکردم . در شخصیتش چیز نمیدیدم . عوام بود . شناخت او از من هم تنها شناخت خود من بود . خانوادۀ مرا نمیشناخت .

بزرگترین ضربه را به انقلابیون کومه له و خانواده هایشان معروف زد .

هنگامی که به حکومت تن داد و همۀ دانسته هایش را گفت . هر فرد دستگیر شده را ابتدا او باید میدید و آنچه را از او داشت در اختیار دشمن میگذاشت .

اما حمید فرشچی اشتباه کرد . معروف را به خانه برده بود و او از هست و نیست افراد خانوادۀ اش خبر داشت .

در دستگیری های آن سالها هنگامیکه فریبا خواهر حمید را دستگیر میکنند از او غیر خواهر حمید بودن اطلاعاتی نداشتند . اصلا” از مبارزاتش بی خبر بودند . در مواجهۀ او با معروف کل مبارزات و فعالیتش آشکار میشود . تا آنجا که ضمن تحمیل و قول ، او را اعدام کردند .

در عوض معروف ضمن اینکه میدانست که خواهران من فعالیت کرده اند ، ولی چون اطلاعاتی نداشت در مواجهه با آنان به پاسدار مسئول میگوید که فقط میداند که خواهر من هستند .

ادامه دارد …

Bz Za

اشتباهات گذشته تجربه ای خواهد شد برای سازماندهی صحیح آینده. تکرار این خاطرات فقط و فقط جزو تاریخ مبارزه خواهد بود و بس .

Azadi Soran

کا بهروز عزیز … در رابطه با معروف کیلانه من با سرتیتر این نوشته موافق نیستم … نادرست بودن سیاست سازماندهی تشکیلات نامبرده … سازمان هرمی در دل استبداد … علت ضربه خوردنهایی بود که شما اشاره کردید … من موافقم که با نقل مکان سازمان نامبرده از شهرها به روستاها و عوض شدن ترکیب نیروهای مسلح … بیشتر جوانان زحمتکش روستایی به این نیرو میپیوستند … و قاعدتا این تعویض ترکیب با خود نیز باعث انتقال فرهنگ وتا حدی غلبه فرهنگ روستایی میشد …

ولی در میان روشنفکران هم کم نداشتیم که کمتر از معروف عمل نکردند …

خلاصه کنم … سیاست نادرست سازماندهی هرمی …فقط مختص سازمان نامبرده نبود …مجاهدین و خیلی سازمانهای دیگر نیز … از این سیاست ضربه دیدند و خوردند بدون اینکه ربطی به دهقان داشته باشند.

بهروز شادیمقدم

کاک سوران عزیز ، در آن سالهای اولیه فعالیت کومه له در روستا ها جریانی بشدت تحت تاثیر دهقانان و فرهنگ دهقانی بود و ترکیب افراد هسته های آن در آن زمان افراد معلم شهری بودند که در کسوت معلم فعالیت داشتند . و هنوز از روستا کسی به این محافل راه نیافته بود . اشارۀ شما به سال های بعد و دوران نیروهای مسلح است .

Azadi Soran

با توجه به تئوری محاصره شهر ها از طریق روستا … میتوان حدس زد که الیت سیاسی آندوران که اکثرا هم معلم بوده اند … فوکوس خودشون رو روی کار در دهات و میان روستایان محل تدریس خود متمرکز کرده باشند …

قبول دارم که روشنفکران تحت تاثیر قرار گرفته باشند …اما همچنانکه من در اولین سطر هم نوشته ام …در مورد معروف کیلانه … سیاست نادرست سازماندهی را مقصر میدانم تا تاثیرات فرهنگ دهقانی.

بهروز شادیمقدم

قطعا” این نظر شما درست است که : “سیاست نادرست سازماندهی را مقصر میدانم تا تاثیرات فرهنگ دهقانی .”

ساختار دهقانی به این معنا که کومه له آن زمان را میشود در کل یک جریان ناردونیکی دانست . مجذوب و دنباله رو توده های دهقان .

Faridun Golama Weisi

سلام بهروز جان،در رابطه با کارهای که برای رژیم کرد هر چه بگویم من هم مثل توبا معروف رابطه داشتم ولی به قول خودت نمیدانست چکار میکنم،من یک سوال از کمیته مرکزی وقت کومله کردم،که روی چه روابطی بود که معروف از کل تشکیلات مخفی کومله،از سنندج،سقز،بانه،تبریز،تهران و…. خبر داشت و تا جائی که من اطلاع دارم معروف بود که تشکیلات،تهران … را لو داد،یعنی تمام ان انسانهای مبارز و نازنین قربانی محفل بازی های کومله شدند.

Mansour Chaginy

من خط سه نبودم ولی اگه کومه له وکاک فواد وشیخ وونبودند وتبلیغ ایدههای سوسیالیستی نمیکردند

جاده برای داعش هموار تاریخ کومه له وبخشا قاسملو

برگ زرینی ازجنبش های منطقه است کومه له بود که امروز زنان کرد خیلی پیشرو وسیاسی واجتماعی درسطح بالاهستند یادی ازشیخ عزالدین حسینی یادشان بخیر

Abdol Golparian

بهروز گرامی ممنون برای طرح این موضوع. با اجازه ات نکته مورد نظرم را در رابطه اشاره میکنم.

بافت و ترکیب عناصر تشکیل دهنده در ساختار یک سازمان سیاسی و بطور مشخص کومه له، بخودی خود افق، سیاست و استراتژی و حتی آینده آنرا نمیتواند توضیح دهد.

مشکل در سازمان مورد اشاره در این نبود که ترکیب آن دهقانی، روستایی یا روشنفکران طبقات متوسط و غیره بوده اند. یک سازمان و یک تشکل ممکن است ترکیب ناهمگونی داشته باشد و بخودی خود از سر ترکیب ناهمگون طبقات نمیتوان به ضعف و اشکالات آن رسید.

آنچه تعیین کننده است همانا خط، جهت گیری، استراتژی، سبک کار و سیاست حاکم بر آن تشکل، سازمان یا حزب است که پراتیک و آینده آن جریان را رقم میزند.

حزب بلشویک نمونه ای تاریخی در این رابطه است. بافت و ترکیب بدنه حزب بلشویک در پایین را اکثر دهقانان، سربازان و دیگر اقشار میانی جامعه روسیه شکل میداد. در همان تاریخ معین اوایل قرن بیست طبقه کارگر متشکل در حزب بلشویک درصد بسیار کمی را شامل میشد چیزی حدود سی درصد باضافه شرایط اقتصادی، عدم رشد صنعت و بسیاری فاکتورهای دیگر، اما خط سیاسی، افق و استراتژی حزب بلشویک برهبری لنین بود که قادر شد یک تحول تاریخی و یک انقلاب سوسیالیستی که دنیا را تحت تاثیر قرار داد خلق کند. بنابراین قضیه کاملا برعکس است. بافت، ترکیب و طبقات اجتماعی یک سازمان نیستند که توضیح دهنده شکت یا پیروزی یک حزب سیاسی و یا یک انقلاب باشد بلکه خط سیاسی روشن آن حزب یا سازمان سیاسی است که با و یا بدون ترکیب اجتماعی میتواند پروسه شکست یا پیروزی را رقم بزند. اگر بافت و تمامی بدنه یک سازمان عمدتا کارگری بمعنای امروز آن هم باشد و هیچ ترکیبی از طبقات اجتماعی دیگر هم در آن وجود نداشته باشد باز هم اینجا خط سیاسی و افق آن سازمان است که نقش تعیین کننده را دارد و میتواند حتی آن بدنه تماما طبقاتی را به مسلخ بورژوازی ببرد. شاد و تندرست باشی

Ako Hedayti

دقیقا

بهروز شادیمقدم

۲۱٫۶٫۲۰۲۰