کاش هر شعله این اخگر شاعر تب بیتابم بود‎

کاش هر شعله این اخگر شاعر تب بیتابم بود‎

کاش میشد تب تو یکسره در جانم بود
بوسه هایم به لبت آن نفست حالم بود
کاش میشد تن پیچک بتنت بودم من
سینه هایت غزل روز پر آوازم بود
گرم و داغ و هوس و آتش در پیمانه…
مستی بودن تو مستی هر شامم بود
غرق در عشق تو دریا چو یکی ماهی و آب
موجهایت همه روی تن این ماسهء تن خوابم بود
کاش دستم تن یک باد بروی بدنت میسائید
چشمه در چشمهء جوشش همه جریانم بود
روی خواب تن هر بوسه گرانسنگ چنین
سنگ سنگین دل کوه تو پیغامم بود
رقص جادو به کنار تن آتش شده ای
کاش هر شعلهء این اخگر شاعر تب بیتابم بود
نوید اخگر
سیزدهم ماه جون سال ۲۰۲۰ میلادی سوئد استکهلم