دو گفتگو

دو گفتگو.

جنگ و جدل ،

یکی از عوارض شکست انقلاب و طولانی شدن دوران تبعید .

یکی از عوارض شکست انقلاب و طولانی شدن دوران تبعید جنگ خانوادگی و فرسایشی مبارزین در خارج کشور است . نتیجۀ این جنگ و جدل ها غیر نفی و اتهام به همدیگر چیز دیگری نیست .

در این صفحه بار ها کاک صابر شیخ الاسلامی

 Saber Shek

به شیوه ای مرا به این نوع جدل ها دعوت کرده است . به حرمت دوستی مان در گذشته و عدم تمایلم سکوت کرده ام . بالاخره از او خواستم اگر نظری دارد بنویسد . این نوشته حاصل گفتگو و رد و بدل کردن کامنت هایی با اوست . بهروز

بهروز شادیمقدم

کارمند روشنفکری که نظرا” خود را سیاسی و مخالف نظام میداند ، از طرف دیگر با کارش عملا” جیره خوار و نگه دارندۀ نظام موجود است .

Saber Shekh

عجب انقلابی جسور و بی باکی هستید.

بهروز شادیمقدم

خیلی ناراحتی . حرف داری . اما جرئت نداری بیان کنی .

Saber Shekh

خیلی خنده دار است. شما به خودتان هم میگوئید مرتجع. شما طبق کدام دلیل و مدرک در صف سرمایه داری نیستید. چرا بخودتان درجه میدهید آغه؟

بهروز شادیمقدم

من کارمند نبوده ام . چه درجه ای ؟ کدام صف ؟ تناقضی در نوشتن ها هست نشان بده .

Saber Shekh

شما اصلا و اساسا مارکس هستید. مرگ بر کارمندان جهان. راضی شدی بهروز جان. کارمند نبودم یعنی اینکه من کارگر بوده ام و پاک و منزه و قرص آرام بخش برای جامعه. یعنی کارمند بودن حال آدم را بهم میزند. خدا قوت

بهروز شادیمقدم

شما که بچه خوبی هستی و دیالوک بلد نیستی نوشتی که منهم جزو آن صف هستم و من نوشتم نبوده ام . دیگر لازم نیست پای مارکس و کارگر و … پیش بکشی . من که ابتدا نوشتم ناراحتی و حرف داری . حالا اگر حرف حسابی داری بنویس .

Saber Shekh

کاکه بهروز شما خود را مرکز تشخیص طبقات و اقشار و جزئیات دیگر جامعه قرار داده اید. فکر نمی کنید خویشاوندی خاصی با مارکس اصلی و مارکس زمونه ی فرعی ایرانی دارید؟ شوخی میکنم. بعضی چیزها به عقل و منطق و درایت انسانها بستگی دارد نه به داربست های خشک مکتبی. سپاس و دیگر حوصله ام سر رفت.

بهروز شادیمقدم

منهم از اینکه بعد عمری که تو و امثال تو وا داده اید و متنفر از مسائلی و دنبال نبش قبر قوم و قبیله ای ، متاسفم

=====

در مورد کارمندان .

بهروز شادیمقدم

کارمند روشنفکری که نظرا” خود را سیاسی و مخالف نظام میداند ، از طرف دیگر با کارش عملا” جیره خوار و نگه دارندۀ نظام موجود است .

Bz Za

 دقیقا، ،،،،بعد مسئله اعتصاب عمومی و بستن مغازه های شهر، اداره اماکن نیروی انتظامی برای به ظاهر زهر چشم گرفتن از مردم تعدادی از مغازه ها رو پلمپ کرد،،،،به یکیشون گفتم اگه قراره پلمپ بشه باید همه رو پلمپ کنین، ،،،گفت ما ماموریم و معذور، ،،! راضی هم نیستیم این کارو میکنیم. گفتم دروغ میگین چون اگه قلبا ناراحت باشین و این کارو غیر انسانی بدونین انجامش نمیدین در حالیکه بخاطر ازدست ندادن شغلتون حاضرین حتی به مردمتون پشت کنین. اما اون کارگر بیچاره که چیزی برای ازدست دادن هم نداره باز اعتراضش رو میکنه در حالیکه اونم زن و بچه داره زندگی داره و باید چرخ زندگیش رو بچرخونه. شماها دروغ‌گویی بیش نیستین و جاییکه پای منافع شخصی و دولتی پیش بیاد پا روی گردن مردم میذارین که خدای ناکرده گرسنه نمونین .مرگ برشما .

Dana Danesh

استاد تمام کارمندان لزوما جیره خور نظام نیستن این نظریه خیلی رادیکاله خیلی

Koosha Shayan

منظورت چی هست بهروز جان!؟ یعنی کارمندانى که به نوعى روشنفکر و حال فعال سیاسى باشند و یا نباشند ، که مثل همه برای نظام حاکم و سرمایه دارى ، و معیشت و زندگی ، کار می کنند ، بایستى از کار در نظام حاکم و رژیم حاکم استعفاء بدهند از کارشان!؟

بهروز شادیمقدم

نه رفیق کوشا منظورم این نیست . منظور بیان واقعیت های طبقاتی و اجتماعی است . کارمندی که در استخدام نظام است ، پیش برنده اوامر نظام و نگه دارندۀ آن است .

Koosha Shayan

مرسى از پاسخ رفیق بهروز عزیز

شما با توجه به کامنتى که گذاشته اى ، ادبیات آن بدون هیچ ابهامى خواه ناخواه چنین استنباطى را به ذهن خواننده متبادر مى نماید که منظور شما (از جیره خوار بودن کارمندان روشنفکر و نگه دارندگان نظام حاکم!) ، چیزى به جز مزدور بودن و یا همکارى با رژیم نیست!

رفیق عزیز : من با این نوع نگرش و برخورد شما نسبت به شاغلین در نظام طبقاتى و یکدست نمودن و چسباندن آنها بعنوان حیره خوار رژیم(تو بخوان مزدور!) موافق نیستم و کاملا مخالف این نظر و استدلال و حکم صادره از سوى شما هستم

شما دقیقا این موضوع رو واقف هستید که در یک جامعه ى طبقاتى و در کار براى سیستم سود و کار و بردگى مزدى براىسرمایه دارى ، همه ى موضوع ربط به معیشت و غم نان و بقاء براى زنده ماندن و در ازاى فروش نیروى کار به بورژوازى و سرمایه دارى است.

همه انسانهای فاقد سرمایه و از جمله کارمندان چه روشنفکر و چه غیر روشنفکر(غیر از رتبه هاى کلان مدیریتى و وابسته به رژیم!) ، شکى نیست که طبعا در هر کشور و جامعه اى با تولید سود و یا کار براى آن سیستم ، در خدمت آن سیستم هستند ، منتها این کارمندان ادارى و یا کلا شاغل مقصر و خودفروش نیستند و یا اکثرا همین جماعت تحصیل کرده و متخصص ، بده بستانى با رژیم و مناسبات آن ندارند ، که مورد مورد ملامت و یا بعنوان فرصت طلب و بلحاظ منافع طبقاتى مورد این اتهام قرار بگیرند که چون براى نظام کار مى کنند و روشنفکر هستند ، عملا آنها را جیره خوار و نگهدارنده ى رژیم حاکم بدانیم!

بنا بر این بهروز جان این نوع استنباط و یا برخورد ، بنظر من غیر اصولى و با چسباندن انسانهاى زحمتکش و با این ادبیات به نظام حاکم ، هیچ مناسبت و سنخینى با آنان ندارد!

بهروز شادیمقدم

رفیق کوشای عزیز ، منظور از جیره خوار بودن یعنی مواجب بگیر بودن است نه مزدوری . هر سیستمی را عده ای میگردانند . کارمندان قشری از جامعه اند که سیستم سرمایه داری را میگردانند . گرداندن یعنی نگه داشتن . این توضیح جامعه شناسی و واقعی این قشر است و هیچ اتهامی مورد نظر نبوده است .

از نظر اجتماعی و سیاسی جایگاه این قشر در جامعۀ طبقاتی و مبارزه مشخص است . در صف سرمایه داریست و سمت و سویش ارتجاعی است . مگر خلاف جایگاهش عمل کند .

Koosha Shayan

ممنونم از توضیحت رفیق بهروز عزیز.

منظور من از اتهام اطلاق کلى این واژه بلحاظ سیاسى و اجتماعى به طبقه است و نه اینکه از جانب شما اتهامى بطور مشخص به کسى زده شده باشد.

به هر حال عذر

مى خواهم که نوشته کلى من ، باعث چنین برداشتى شد.

و در رابطه با توضیح مناسب شما رفیق عزیز و اینکه معتقد نیستید که جیره خوار مساوى با مزدورى است ، همین براى من قابل قبول است ، اما بنظر من بطور کل واژه ىجیره خوار در قبال دریافت مزد و یا مزد بگیر و حقوق بگیر ، منسوخ شده و کاربرد آن غیر متداول است.

اما رفیق بهروز گرامى ، در رابطه با پاراگراف آخر متوجه موضوع مورد اشاره شما نشدم که نوشته اید جایگاه سیاسى این قشر در صفبندى طبقاتى و سرمایه دارى سمت و سویس ارتجاعى است!؟ ممنونم

بهروز شادیمقدم

کل سیستم سرمایه داری ارتجاعی است و طبعا” قشر کارمند آن هم .

Koosha Shayan

من موافق این نظر شما نیستم!

این یک حکم است که شما صادر

مى کنید! اینکه کل سیستم سرمایه دارى ارتجاعى است ، در نتیجه به این استنتاج و توجیه غیر اصولى برسیم که کل ى کارمندان ارتجاعى هستند ، بیشتر یک کلى گویى است تا آنالایز طبقاتى!

که براى انگ زدن ارتجاعى به کارمندان ، طبعا طبقه ى کارگر نیز در خدمت نظام سرمایه دارى و تولید سود براى آن است و به این طبقه بر اساس مرتجع بودن نظام سرمایه دارى بایستى انگ ارتجاعى زد! متاسفانه گاه به بیراهه مى زنید رفیق بهروز عزیز!

بنا بر این اکنون براى من توضیح حیره خوار بودن کارمندان را که قبلا توضیح داده اید بیشتر به همانچه از بیان شما دریافت نمودم نزدیکتر است تا آنچه شما عنوان نمودید که قصدتان این نبوده است!

تحلیل و آنالایز شما اکنون این را براى من بیشتر عینى نمود که منظور شما اساسا از

جیره خوار بودن کارمندان که براى نگه داشتن نظام طبقاتى حاکم کار مى کنند ، اتفاقا هیچ کمى از مزدور بودن این کارمندان ارتجاعى شاغل در این نظام ندارد!

چرا که با توجه به تحلیل و برداشت غیر منطقى ، غیر علمى و مضافا ، غیر مارکسیستى شما ، مرز جیره خوار بودن و مزدور بودن یک نیروى ارتجاعى تمایز وسیع و قابل فهمى از یکدیگر ندارد!

در نتیجه این نیروى طبقاتى ارتجاعى و جیره خوار ،

می تواند همان ارتجاعى مزدور باشد که جیره خوار رژیم شده است! و در تقابل با انقلاب و تحولات هستند و نه یک نیروى خنثى صرفا ارتجاعى و جیره خوار!

و هر آن این نیرو آماده حضور در صفوف جیره خوار و ارتجاعى آماده مزدورى است!

Koosha Shayan

و حال اینکه بخش مهمى از جنبش اجتماعى و سیاسى و طبقاتى در جامعه ى ایران و مزد بگیر ، از همین طیف کارمندان موجود هستند!

حال چگونه ارتجاعى معتقد به آزادى ، برابرى و مبارزه براى انقلاب و سرنگونى است ، بماند که نه انها اینها نیرویى ارتحاعى و آماده ى حضور و بر علیه انقلاب و در تقابل با تحولات جارى و بعنوان ارتجاع در تقابل با آزادى و برابرى و انقلاب خواهند بود که در نزد رفیق بهروز اساسا در انقلاب پیش رو محلى از اعراب ندارند و مفهوم سیاسى و اجتماعى و طبقاتى اینکه این کارمندان که عمدتا کارگرانى مزد بگیر هستند ، در کمپ انقلاب فردا اساس بی معنى و حتى فکر نمودن به آن ارتجاعى است!

رفیق بهروز ، طبقه کارگر نیز در سیستم سرمایه دارى مشغول تولید و تولید ثروت براى همین سیستم سرمایه دارى ارتجاعى است! خب عجیب هم نیست که تحلیل بعدى شما طبقه ى کارگر نیز به این کمپ ارتجاع و ارتجاعى بودن کارمندان تنزل و ثبت نشود!

بهروز شادیمقدم

چارت طبقات و اقشار در جامعه و تشکیل دهندگان سیستم اداری و نظامی در نظام سرمایه داری روشن است . شما قشر کارمند را با اقشار میانی جامعه عوضی گرفته ای . کارمند را هم کارگر دانستن غلط است که نوشته اید : ” کارمندان که عمدتا کارگرانى مزد بگیر هستند .

Koosha Shayan

نه رفیق عزیز! اتفاقا بخش عمده ى کارمندان از اقشار میانى و یا حتى صرف نظر از نام بخشى از طبقه ى کارگر هستند! هیچ عوضى در کار نیست! شما متاسفانه تحلیل من در آوردى ارائه مى دهید و نه تحلیل علمى و دیالکتیکى و اقتصادى از طبقه را!

بخش عمده ى همین کارمندان و با نام و ثبت رسمى کارمندان طیف و اقشار کارمندان هستند و نه هیچ تعریف ساخته شده و توجیه آسمانى و اتوپیایى دیگر! کارمندان عمدتا طبقات مزد بگیر و کم در آمد هستند! ما در رابطه با مدیریت کلان در ادارات که درصد بسیار کمى بلحاظ جمعیت و قشر اجتماعى هستند و عمدتا وابسته به نظام حاکم و بده بستان با آن صحبت نمى کنیم! رفیق متاسفانه و اتفاقا این شما هستید که جایگاه این دو را با یکدیگر ممزوج و مخدوش نموده اید! خوب است که سالیان سال است که سابقه ى کار با این جماعت و طبقه را داشته ام و حدود ٩ سال است که از ایران خارج شده ام.

و ناسلامتى بعنوان اکتیو جپ و کمونیست در این مکانها مشغول کار بوده ام! نیازى هم به متون و آثار کلاسیک نیست که آن را کند و کار کنم تا بفهمم مفاهیم و یا تفاوت بین کارمندان و مدیریت و کارگران چیست که عوضى نگرفته باشم! که اینها رو به اینگونه

تحلیل هاى بى مبنا و غیر علمى به بایگانى ارتجاع حواله کنیم!!

بهروز شادیمقدم

“بخش مهمى از جنبش اجتماعى و سیاسى و طبقاتى در جامعۀ ایران ” را طبقات فرو دست تشکیل میدهد نه کارمندان . در زمان جنبش ، کارمندان سر کار بودند !

بقیۀ این کامنت شما هم در مورد اقشار میانی است نه کارمندان .

با تشکر از همراهی رفیق کوشای عزیز در این گفتکو

بهروز شادیمقدم

۹٫۶٫۲۰۲۰