حکایت همچنان باقی است !

چند روز پیش حکومت اسلامی در سایتی داخلی به نام رهیافته ، اسامی تعدادی از نفرات سابق مجاهدین را منتشر کرد و از وزیر اطلاعات تشکر کرد که این اعضای سابق را به رویارویی روانی با منافقین کشانده است … ولی کافی ندانست !
من هم فکر کردم چه چیزی برای حکومت اسلامی ایران کافی است ؟
در میان اعضای سابق مورد اشاره وزارت اطلاعات ۲ مورد وجود دارد ، اسماعیل وفا یغمایی و ایرج مصداقی … بقیه سینه زن و مرید و مقلد و پیرو هستند…
اسماعیل وفا یغمایی وزن و سابقه اش از همه بیشتر است ، ولی اساسا سیاسی نیست ، از تشخیص لایه های ظریف بازیهای سیاسی همیشه غافل است والا دوان دوان نمیرفت لندن تا سیاهی لشگر جمع کند برای ساختن آلترناتیو که بعدشم لیز بخورد … بیشتر در لج و لجبازی و عصبانییت مقابل مجاهدین است… یغمایی خودش را بدون هیچ ارده ایی خرج مصداقی کرد .
ایرج مصداقی هم سیاسی نیست ولی حساب گر است .ازهمان قدم اول با حساب و کتاب وارد شد ! البته در محاسباتش همیشه خطای حداکثری وجود دارد. مصداقی خودش نه وزنی دارد و نه جدیتی . ولی تلاش میکند با به خط کردن بقیه پشت سر خودش موجی ایجاد کند و خودش سوار شود . در گزارش ۲۰۰ صفحه ایی هم دنبال سایت دیدگاهها بود و شکار بقیه … شعری هم برای خواهران اقبال سرود که عفت را تارج کردند و عاطفه را یغما کردند … برای محاسبات پیچیده ریاضی از چرتکه استفاده میکند !
چرا ناگهان حکومت اسلامی ایران بدون هیچ مقدمه ایی این مجموعه را سربُرید ؟
به نظر من حکومت اسلامی ایران از دست این جماعت سابق مجاهدین و کارهای کودکانه شان خسته شد . بعد خلع سلاح مجاهین و تا مدتها فحش و ناسزا و افشاگری و ضد دموکراتیک بودن و و تروریست بودن مجاهدین و فرقه و سکت … باب شده بود و انجام میشد خیلی از نفرات سابق مجاهدین را خودش صیدکرد و به همین کار مشغولند . ولی بعد از مدتی بالاخره که چی ؟
حکومت اسلامی دنبال عملکرد جدی با نتیجه مشخص است . شقه کردن مجاهدین بعد از چیدن بال نظامی در دستور کار مشترک و نانوشته غرب و حکومت اسلامی ایران بود . سابقه اش هم برمیگردد به زمانی که در فراخوان دوم پاریس خواستند آلترناتیو بزنند …
البته نگاه غرب با حکومت اسلامی در هرزمینه ایی از جمله در زمینه مولفه های سیاسی داخلی تفاوتهای بنیادین دارد . خلع سلاح مجاهدین ، بازی در خاک عراق ، جواز کشتار اشرف ، خروج از عراق ، دادن مقر در آلبانی … آمریکا فقط منافع خودش را دوست دارد. مجموعه اقدامات غرب درمورد مجاهدین خلق ساکن عراق ،خودش دریک کانتکس جهانی معنی سیاسی دارد . شاید شروعش با دستگیری اوج آلان بود ، سرکوب خونین ببرهای تامیل در سریلانکا ، توافق با چریکهای فارک در کلمبیا…تعیین تکلیف مجاهدین خلق در عراق شاید آخرین حلقه از همین جنس است . این اشاره را کردم تا یادمان نرود اقدامات غرب درمورد مجاهدین فقط در منافع کلان کاخ سفید ریشه دارد.
حکومت اسلامی نگاهش متفاوت است . البته ملای حاکم هم منافع خودش را دوست دارد . ولی از قدیم این منافع را به ایدئولوژی ارتجاعی گره زد . در داخل ایران بعد از نیم قرن هنوز منافقین بیشترین کاربرد را درهر زمینه ایی از جمله سرکوب و ترساندن دارند. و حالا باز کردن این گره کار ساده ایی نیست . مسیر استحاله جدی یعنی همین …
حکومت اسلامی به نتیجه میرسد که این جماعت فعلی با منبرهای یغمایی و مصداقی تحت عنوان منتقد اندازه این حرفها و شقه کردن نیستند و خودشان تبدیل به مانعی شده اند برای خلق آن پدیده رویایی خودش … پس بی مهابا و یهویی دفنشان میکند .
من هم با شقه شدن سیاسی مجاهدین از ابتدا مخالف بودم و هستم . چه آن زمان که آلترناتیوهای دیگر مثل قارچ سبز میشدند و چه هر زمانی دیگر…
مخالفت من به خاطر نبودن ظرفییت مکفی جهت شقه این پدیده نیست . حتی اگر جریانی فردا سبز شود که توان شقه مجاهدین را داشته باشد و واقعا بتواند … باز هم مخالفم …
هر گونه شقه ایی در همین مجاهدین موجود ، به هر شکلی دودش به چشم همه میرود !
در عالم فرضی اگر حکومت اسلامی بالاخره برسد به ابتدای جاده استحاله جدی…
با مولفه های غیر ایرانی در سطح جهانی و منطقه ای که به هر صورت نمیتواند بازی در آورد ، اما بقیه مولفه های سیاسی داخلی را به راحتی روی انگشتش میچرخاند ، به جز همین مجاهدین … که با تمام اشکالاتشان ، به اندازه کافی تجربه و قدرت دارند تا حکومت اسلامی سرشان شیره نمالد و دورشان نزند !
مجاهدین از نظر من یک شاخص جدی استحاله واقعی حکومت اسلامی هستند اگر با همین فرقه و سکت…در جاده استحاله جدی به توافقی برسند این تضمینی برای بقیه هم خواهد بود . موفقییت حکومت اسلامی ایران یا غرب در شقه سیاسی مجاهدین و یا خلق هرتعداد آلترناتیو بیشتر ، فقط قدرت مانور سیاسی حکومت اسلامی ایران را افزایش میدهد . تضعیف و شقه مجاهدین ابتدائی ترین نتیجه اش اسکول کردن سیاسی بقیه نیروهای سیاسی بیرون از نظام توسط خود نظام است .
در زندان تیف عراق که بودیم افسرآمریکایی در جایی گفته بود مجاهدین در مقابل حکومت اسلامی ایران اندازه پونز هم نیستند …
حتی اگرهمین جمله مبنا باشد، همان پونز را نیاز دارید تا نقشه ایران را روی دیوار نگه دارید ! والا با تُف سلطنتی و آروق بقیه های موجود که نمیشود کاری جدی کرد …
به نظر من چشم اندازی از تحولات اجتماعی و داخلی یا مردمی نیست ، قرار است از بالا تحولات سیاسی دوخت و دوز شود و پیش رود . در این صحنه اندازه و جنسیت و سابقه و ایسم … کسی مهم نیست ، فقط مهم است که زیر چتر این مجموعه ، هر فرد یا جریانی چه نقشی ایفا میکند و یا کجا ایستاده است ؟
البته همه جریانات موجود از پایگاه اجتماعی ونقش اجتماعی حرف میزنند . ولی در عمل نیروهایی که یک کُسست اجباری نیم قرنی را پشت سر دارند اساسا نمیتوانند مدعی پایگاه اجتماعی باشند و یا درک درستی از روحیه و خواستهای نسلهای جدید داشته باشند … و الا مدعی یک فراخوان میداد نیمی از جامعه اعتصاب میکرد و دستگاه فلج میشد …
من اسمش را میگذارم “آتش عقبه” …
چهاردهه کشتار و قتل عام نیروهای مخالف توسط سیستم ولایت فقیه ، آتش عقبه اش را فقط مجاهدین تجربه و قدرت کنترلش را دارند !
حکومت اسلامی ایران در مسیر استحاله واقعی ، با مجاهدین خلق ایران که توانست به توافق برسد یعنی استحاله جدی است . و اگر استحاله جدی شد بقیه اتوماتیک سهمشان محفوظ میماند !
سازمان مجاهدین خلق ایران با انبوهی ایراد و اشکالات و خطاهای دیگر قطعا ایده آل نیستند ، ولی در شهر کوران مرسوم است که افراد یک چشم پادشاه میشوند !

۰۵٫۰۶٫۲۰۲۰