تأثیر پاندمی ویروس کرونا بر زندگی زنان

تأثیر پاندمی ویروس کرونا بر زندگی زنان

مرضیه نظری

کووید-۱۹ با پاندمیک (جهان‌گیر) شدن آن،‌ تاثیر جهانی بی سابقه‌ای  بر کار و زندگی میلیاردها انسان داشته و به هرگونه، مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی همه‌ی ما، تاثیرات عمیقی گذارده  است. ولی تاثیر و پی‌آمد‌های ناشی از این ویروس بیشتر بر روی کارگران و زحمتکشان به طور کلی و به ویژه زنان کارگر، کارکن، خانه‌‌دار و زخمتکش و تهی دست که پیشتر آسیب ‌پذیرتر و در معرض انواع تبعیضات طبقاتی و جنسیتی و به حاشیه رانده شده بود‌ه‌اند، ‌شدیدتر است. در بسیاری از نقاط  جهان، زنان در زمان جنگ، فاجعه‌های طبیعی، بحران‌های اقتصادی و بیماری های همه گیر، بیشتر از دیگران رنج می‌برند. در شرایط کنونی نیز، از ‌آنجا که زنان در مراکز بهداشتی و آموزشی و خدماتی بیشترین شمار شاغلین را تشکیل می‌دهند، در برابر این بیماری جهانگیر، بسیار آسیب‌پذیرتر و در خطر کشنده‌‌تری قرار دارند.‌

پرستاران به‌مانند بخشی از طبقه کارگر،‌ در شرایط کنونی در صف اول مبارزه با این بیماری مرگ‌آور دست به گریبان و برای نجات جان دیگران،‌ با فداکاری و آگاهانه، در حال مبارزه هستند. در جهان سرمایه‌داری، نخستین قربانیان صف اول این مبارزه، با تشدید استثمار و خطر مرگ،‌ پس از کاهش همه‌گیری و یا تعطیلی مراکز ویژه‌ی کرونا، قربانیان اخراج و بیکاری و کاهش دستمزد بازهم در شرایط ستم بارتری در ردیف نخست اخراجی‌ها و بیکار سازی‌ها و ستم‌ها قرار می‌گیرند.

در منطقه جنگی و جنگ زده خاورمیانه که به دلیل بی‌ثباتی‌ها و بحران‌های اقتصادی-اجتماعی- سیاسی و جنگ های نیابتی و پی در پی، بیشتر مردم، حتی قبل از این همه گیری کرونا، زندگی سخت و غیر انسانی را می گذراندند، با بروز بیماری و وضع محدودیت‌های اجتماعی و تعطیلی مراکز کار، بسیاری از شغل ها از دست رفت و  در نتیجه با بیکاری کارگران و نان آوران خانواده، ده ها میلیون نفر از تامین نیازمندی‌های روزانه خود درماندند و به شدت نیازمند یاری ‌و کمک هستند. در این میان بیشترین آسیب‌ها بر زنان و دخترانی وارد می‌شود که در بخش‌های درمانی، ‌بهداشتی، کار و تولید،‌خدمات، آموزشی و غیره در شرایط حاکمیت استثماری ناچار به فروش نیروی کار خود هستند و به شدت قربانی می‌شوند.

بیکاری، خشونت خانگی، کمبود خدمات پزشکی، ساعات کار و شدت استثمار و بهره‌کشی چند برابر، مراقبت ۲۴ ساعته از فرزندان، مردان و سالمندان و تحمل سختی‌های کار در خانه و سنگینی ستم دوگانه‌ی مناسبات کالایی، در شرایط هجوم مرگ‌آور کرونا بر زندگی زنان، آنان را با مشقات بیشتر و شرایط غیر انسانی تری روبرو کرده است. بسیاری از زنان و دختران که نان‌آوران مرد خانه، ‌همسر،‌ پدر،‌ یا برادران خود را از دست داده‌‌اند و تنها نان آور خانه هستند، در شرایط مرگبار کنونی، با بیکارسازی‌ها و یا شدت استثمار مافوق، برای نگهداری از اعضای ‌خانواده یا فرزندان خود در پی بسته شدن مدارس و بیکاری به شدت در معرض تنگدستی، فلاکت، گرسنگی و مرگ قرار گرفته اند.

به آمار کشتار زنان،‌ خودکشی‌های زنان که تنها گوشه‌ای از آنها در رسانه‌ها بازتاب می‌یابند، بنگریم، همگی ریشه در مناسبات طبقاتی حاکم و تشدید بحران و خشونت خانگی دارند. اگر چه برای بسیاری از زنان خاورمیانه و شمال آفریقا، خشونت خانگی همیشه بخشی از زندگی روزانه‌شان بوده، اما در شرایط شیوع بیماری کرونا و حبس شدن بسیاری در قرنطینه و در خانه ها، تنش‌ها افزایش یافته و شرایط روانی و فاکتورهای تاثیر‌گذار در بروز و تشدید درگیری‌ها،‌ خشونت‌ها اوج می‌یابند و در نتیجه زنان و دختران نخستین قربانیان هستند.

از سوی دیگر،‌ به سبب حضور قربانی و متجاوز برای مدت زمان زیاد در خانه و در کنار هم و فشار ها و محدودیت های ناشی از حبس در خانه، در بسیاری از کشورها مانند ایران و ترکیه و عراق و دیگر کشورهای خاورمیانه، بنا به گزارش‌های دولتی و جهانی، آمار خشونت چند برابر شده است. در کشور تونس، فقط تا نیمه ماه مارس ۲۰۲۰ آمار خشونت پنج برابر شده و در لبنان در همین ماه افزایش بیست در صدی و در غزه افزایش ۳۰ درصدی داشته است. در اردن، کلیپ ویدئوی زنی که در آن، هنگام قرنطینه اذیت و آزار خود گزارش می‌دهد، به یکی از پربیننده‌ترین ویدئو‌ها در مدیاهای همگانی شد و در عراق ویدئوی زنی که توسط همسرش به آتش کشیده شده و دارد از درد می‌نالد، باعث وحشت همگان شد. در ایران، ‌روزی نیست که جنازه زنی شکنجه شده و یا  حلق آویز و به قتل رسیده  در این گوشه و  آن گوشه، دیده نشود.

براساس اعلام سازمان ملل، خشونت علیه زنان در بسیاری از نقاط جهان بیش از ۲۵ درصد افزایش یافته است و این سازمان هشدار داد که زنان هم اکنون با تهدیدات نسبت به امنیت و آزادی های خود رویاروی هستند. همچنین بنا به آمار بسیاری از دولت‌ها، آمار خشونت خانگی در دوران قرنطینه افزایش یافته است. در فنلاند آمار خشونت خانگی در ماه مارس ۲۰۲۰ نسبت به مارس سال گذشته ۱۴ درصد افزایش یافته است. در فرانسه در هفته اول اعمال محدودیت ها، آمار خشونت خانگی تا یک سوم افزایش داشته است. در هند این آمار دو برابر شده است. این آمار و مشاهدات تنها نوک کوه یخ را نشان می دهند.

در ایران، با توجه به اقتصاد به شدت آلوده و فساد نهادینه‌شده در تمامی بافت‌ و تار و پود حکومت و سرایت به جامعه، و مهارناپذیری بحران‌ها و بلعیدن هستی جامعه و سوداندوزی باندهای سپاه و خامنه‌ای و دیگر سردمداران حکومتی، این بحران، با محدودیت های زمان کرونا وحشتناک‌تر نیز شده است. فساد حکومتی و سنگینی تحریم های اقتصادی بر گرده‌ی زنان زیر ستم و کارگران و زحمتکشان، فشار مرگ‌آور اقتصادی و تمامی کمبودهای اجتماعی که بیشترین افراد جامعه از آن رنج می‌برند، برای زنان به ‌عنوان بی‌حقوق‌ترین و ستمدیده‌ترین لایه‌ی جامعه و در سایه بیماری کرونا، پی‌آمدها و محدودیت‌های آن کمرشکن شده است. با بیکاری و اخراج سازی کارگران در ایران، که بنا به آمار رسمی، در پی شیوع کووید ـ ۱۹ میلیون ها کارگر بیکار و از کار اخراج شده اند، زنان بیشترین سهم را در این بیکار سازی دارند، امری که خانواده‌های آسیب پذیر و تنگدست و از جمله زنان را در تنگنای مالی قرار داده و زندگی آنها را در معرض فلاکت شدید و گرسنگی قرار داده است. دولت، وعده داده که به شاغلانی که به علت کرونا کارشان را از دست داده‌اند، وام و بیمه بیکاری پرداخت می‌کند، هرچند این وعده‌های دروغین را کسی باور نمی‌‌‌کند، ‌اما به فرض محال باور به این وعده‌های حکومتی، این بیمه شامل میلیون‌ها تن از زنان دست‌فروش، زنان رانده و پرتاب شده به گرداب خیابان‌های مرگ، زنان کارمند و کارگر بدون قراردادهای رسمی،‌ زنان کولبر، ‌زنان کشاورز و زنانی که در کارهای بدون برخورداری از بیمه، حمایت‌های اجتماعی و بدون داشتن قراردادِ مشمول قانون کار فعالیت می‌کنند، نمی‌شود. بنا به آمار دولتی، از زبان یکی از کارگزاران دولتی به نام «فریبا درخشان نیا» در معاونت زنان ریاست جمهوری، شمار «زنان سرپرست خانوار (در سال ۹۸) بیش از سه میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در کشور برآورد شده است.» و بیش این تنها گوشه‌ای از واقعیت است، بیش از ۹۰درصد از این زنان هیچ منبع درآمدی برای نان شب ندارند. آمار کودکان کار در ایران که به اعتراف حکومتیان بیش از ۲ میلیون و در واقع افزون بر ۷ میلیون می‌باشند، بیان شرایط فلاکتبار و غم بار زنان در ایران است. مهاجرین کار به ویژه از افغانستان در این میان، بی پشتوانه و ناامید،‌ فاجعه بارتر از همه زیر ستم بارترین شرایط به سر می‌برند.

بنا به اعلام رسانه‌های دولتی، در زمان قرنطینه، کودک آزاری، همسر آزاری و سالمندآزاری در ایران افزایش چشمگیری داشته است. درآمد پایین، نداشتن هیچ پس اندازی و نبود یا کمبود امکان کار از خانه، همه دست به دست هم داده تا مشکلات و رفتار های خشن خانوادگی افزایش یافته و  زنان بیشتری مورد ضرب و شتم قرار گیرند. در کنار این مشکلات خانوادگی و خشونت خانگی علیه زنان، نباید خشونت دولتی علیه زنان را فراموش کرد. در حالیکه حکومت ده ها هزار زندانی را برای جلوگیری از ابتلای آنها به کووید-۱۹ آزاد کرد، فعالین زنان مقاوم و ایستاده و مبارزی همانند زینب جلالیان زن محکوم به حبس ابد، که از سال ۱۳۸۶ تا کنون  در زندان‌های اوین و خوی و اخیرا به فشافویه تهران منتقل شده، یاسمن آریایی و منیژه‌ عربشاهی که به جرم گل دادن به زنان در ۸ مارس به ۱۶ سال زندان محکوم شده‌اند و دستکم ۲۹ زن کرد به اتهام‌های امنیتی، ‌آتنا دائمی‌ها و حتی زنان اصلاح‌طلب،‌ اما مقاومی مانند نسرین ستوده و نرگس محمدی هنوز در زندان و در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند.

بیماری کرونا در کشورهای مرکزی سرمایه‌داری نیز باعث بیکاری و افزایش خشونت علیه زنان شده است. هر چند نوع و شدت این تاثیر می‌تواند با آنچه در خاورمیانه که شاهد آن هستیم متفاوت به نظر آیند، ولی در واقع می‌توان گفت که زنان بسته به آنکه در کدامین طبقه‌ و لایه آجتماعی و جایگاه طبقاتی و اجتماعی در این جوامع طبقاتی قرار گرفته باشند، بنا به استبداد ذاتی مناسبات سرمایه‌داری، نیز آسیب پذیر و زیر ستم و در معرض خطر هستند. با بروز هر بحرانی، حکومت‌های سرمایه‌داری و سرمایه‌داران، به‌ بهانه بحران، دستاوردهای محدودی را که کارگران و زنان در دهه‌های گذشته با رنج و مبارزه خونین، به دست‌آورد‌ه‌اند را یکی پس از دیگری باز پس می‌گیرند. اکنون نیز، دستاوردهای زنان بیش و پیش از همه، توسط دولت ها، ‌مورد دستبرد و در معرض خطر بازپس‌گیری هستند.

بنا به آمارهای رسمی،‌ زنان ۷۰ درصد نیروی کار در بهداشت جهانی را تشکیل می‌دهند و در خط مقدم مبارزه با کووید- ۱۹ و خطرات آن قرار دارند. آنها با دستمزدهای پایین در مراکز درمانی مشغول کار هستند. آن زنانی نیز که در مراکز آموزشی، خدمات دولتی و مهد کودک‌ها مشغول به‌کار هستند، با بسته شدن این مراکز، یا بیکار شده‌اند و یا با دورکاری و کار از خانه، هم کار خود را انجام می دهند و هم با تعطیلی مراکز آموزشی، مسئولیت مراقبت از فرزندان خود را به دوش دارند.

شاید در ظاهر چنین باشد که در کشورهای پیشرفته که ادعا می‌شود تا حدودی زنان و مردان از حقوق به نسبت «برابری» و نیز در برابر قانون و در سطح جامعه بر خوردار هستند و مردان و زنان باید به یک اندازه و برابر به کار در خانه و مراقبت از فرزندان بپردازند، اما در واقع چنین نیست. با وجود ورود گسترده زنان به بازار کار برای فروش نیروی کار خویش در قرن بیستم، پدیده “شیفت دوم” همچنان وجود دارد. در سرتاسر جهان، زنان، از جمله زنان شاغل، کارهای خانه بیشتری انجام می‌دهند و نسبت به همسران خود اوقات فراغت کمتری دارند و در حال حاضر با ستمی چندگانه، سه برابر مراقبت‌های بدون حقوق نسبت به مردان انجام می دهند.

بنا به  سرشماری در ایالات متحده آمریکا، در سال ۲۰۱۹، در آمریکا ۱۹ میلیون کودک با والدین مجرد زندگی می‌کنند و ۷۰ درصد از این والدین مجرد، مادران مجرد هستند. بسیاری از والدین مجرد بدون دسترسی به مرخصی با حقوق، برای مراقبت از فرزندان،‌ مجبور به ترک کار خود شده اند. بنا به آماری دیگر، ۲۱ درصد از کودکان زیر ۱۸ سال در امریکا با مادران خود زندگی می‌کنند، و اگر کلیه مدارس در ایالات متحده برای مدت طولانی بسته شوند، این مادران مجرد، نخواهند توانست کار کنند و این ۲۱ درصد از کل کودکان در زیر هجوم و خطر فقر زندگی خواهند کرد.

اینها فقط نمونه هایی از تاثیرات بیماری همه گیر کرونا بر زندگی زنان در گوشه و کنار جهان است و شکی نیست که میزان و گسترش آن به سراسر جهان و همه گیری آن به اندازه همه گیری نظام سود جو و استثمار گر سرمایه داری است. هر کجا که نظام سود و مالکیت خصوصی و منافع سرمایه داران حاکم و معیار هست، آسایش و سلامتی و رفاه انسان ها تا آن اندازه ارزش دارد که به افزایش و انباشت این سود کمک کند.

به بهانه‌ی این بیماری و کاهش فعالیت‌های اقتصادی، بسیاری از کارفرمایان و شرکت ها دست به اخراج سازی و بیکاری های موقت، کاهش دستمزد‌ها و قطع یا کاهش مزایای کارگران به بهانه پس انداز و جلوگیری از ورشکست شدن زده اند. اگر چه اکثر این کارفرمایان قول داده اند که بعد از گذر از بحران کرونا و بازگشت کسب و کار به حالت عادی، کارگران اخراجی را به سر کار بر می گردانند و همه چیز  همانند گذشته خواهد شد، ولی در واقع این به حضور گسترده  و سازمانیافته و آگاهانه طبقه کارگر و  تهی دستان و شهر روستا و زحمتکشان در میدان مبارزه بستگی دارد که تا چه اندازه می‌توانند برای حفظ  دستاوردهای مبارزاتی و اقتصادی خود بایستند؛ وگر نه زنان و کارگرانی که بیکار شده اند و دستاوردهایشان روز به روز پس گرفته‌ می‌شوند، اگر هم سر کار برگردند، با دستمزد و حقوق و مزایای کمتر از پیش خواهد بود، با وجود ارتش بیکاران و کارگران ذخیره، و با سوء استفاده از شرایط بیکاری کارگران، آنها را استثمار خواهند کرد- این پی‌‌آمد و شرایط نظام سرمایه داری پس از هر بحرانی بوده است.

دنیای پسا کرونا شاهد دگرگونی‌ها و شرایط و خیزش‌های دیگری خواهد بود. از همین روی، از هم اکنون سرمایه‌داران و حکومت هایشان را بیش از بحران ناشی از کرونا به شرایط پساکرونایی به وحشت انداخته است. اما این شرایط می‌تواند برای کارگران هم به مثابه‌ی گشایش و دروازه‌ای باشد و هم دام. میزان غلبه یکی بر دیگری بستگی به تشکل و اتحاد جنبش کارگری، جنبش زنان و دیگر خیزش‌های رادیکال و پیشرو اجتماعی و حضور رادیکال آنها در صحنه مبارزه دارد. آنچه مسلم است این است که تنها جنبش کارگری و سوسیالیستی متحد و آگاه و منسجم  و انقلابی‌ است که می‌تواند در این کارزارهای طبقاتی و شرایط اجتماعی نقش تاریخی و سرنوشت ساز خود را ایفا کند و جامعه بشری را از فقر و فلاکت و اسارت نظام سرمایه داری رهایی بخشد، و گرنه طبقه کارگر یک بار دیگر در دام سیاست ها و برنامه‌های ضدکارگری و استثمار گرانه سرمایه داران و متحدان آنها خواهد افتاد و سرمایه داران نیز به فکر تدوین برنامه‌هایی دیگر با ترکیبی از سرکوب، ‌رفرم، و…،‌ تا حاکمیت سیاسی و طبقاتی خود را نجات دهند.

۱۷٫۵٫۲۰۲۰