یادداشت ها (٩) … مادرم حق داشت ، باید بلندگو را شکست

یادداشت ها (۹)

 . مادرم حق داشت ، باید بلندگو را شکست

مذهب ، بلندگوی بزرگی که دروغ میگوید .

چه ساده و خوش باور بودیم که دنیای متفاوت انسانها را نمیشناختیم و فاصلۀ این افکار را نمیدیدیم . دنیای متفاوت ما با مذهبی ها با آخوند ها ، با افکار مردم مذهب زده . خوش نیت بودیم و شناخت کافی نداشتیم . شناخت این دنیای طبقاتی .

وقتیکه همه با هم میخواستیم دیکتاتوری را برداریم و پس کلۀ بغل دستی را نمیدیدیم . وقتیکه پس از یک روز طی کردن با رفقا و مرور نظراتمان به خانه برمیگشتیم ، ساده میانگاشتیم که در جلسۀ آخوند مسجد بغل دستمان چه چیزی را به خورد مردم داده اند . ساده لوحانه است که فکر کنی مسجد فقط جای رفع حاجت است و تو برای رفع حاجت میرفتی و دیگران برای کسب افکار !

احمقانه است که مذهبی که به مرده و زندۀ آدمها کار دارد و تو فکر کنی که این فقط مذهب است و فقط حرف . وقتی برای در و همسایه مذهب را اصل کرده اند و همه چیز فرع ، روشن است که روزی این اصل و فرع باید وضعیتش روشن شود .

مادرم حق داشت که از من التماس میکرد که کاری کنم و این بلندگوی مسجد را که شب و روز نعره میکشید و زندگی را بر ما حرام کرده بود بشکنم و من هم حق داشتم که به او میگفتم که اگر بلندگوی مسجد بغل دستی را بشکنم با بلندگوی مسجد روبرو چکار کنیم . در ضمن بلندگوی قوی تری نصب خواهند کرد . اما او فقط از من میخواست که بلندگو را بشکنم . بلندگوی بزرگی که دروغ میگفت .

و مادرم حق داشت که در هنگام درماندگی فقط کفر میکرد و به خدا دشنام میداد . و روزی که دیگر مریض و پیر شده بود و در زندگیش از زمین و هوا فقط بارش خدا و مذهب را دیده بود ، میترسید و میدانست که در آن دنیا مجازات خواهد شد و من هر چه میگفتم این طور نیست و دروغ است ، قبول نمیکرد و از فرط ناچاری چون کودکی بهانه میآورد که همه اش تقصیر من بوده که در بچگی جلو نماز خواندنش را گرفته ام و من که بچه بوده ام و نیازمند ، در حالت اقامه اش دست و پای او را گرفته بودم . همین .

مادرم حق داشت ، باید بلندگو را شکست .

۳٫۵٫۲۰۲۰

با قهر انقلابی میشود حکومت ترکیه را ساقط کرد .

جهان بی تفاوت ، ترکیه است که بخشی حکومت را میشناسند و بخشی طرفدار آنند و افکار عمومی جهان هم حکومت ترکیه را حکومتی فاشیستی میشناسند . شرایط این است . این اقدام نمیتواند به خواسته اش برسد و جنبۀ روشنگری و بیدار کردن داشته باشد . چنانچه نشد . اعتصاب غذا شکلی از مبارزه است اما تا مرگ یعنی خودکشی . روش و مبارزۀ منفی ای که یک مبارز را به زانو در میاورد و در مقابل قهر دشمن باعث مرگ او میشود درست نیست . با قهر انقلابی میشود حکومت ترکیه را ساقط کرد . خودکشی فقط ترحم و تاثر بوجود میاورد . تاثر برای مبارزی از دست رفته . یک مبارز برای ادامۀ راهش باید با حفظ پرنسیپ خود را نگه دارد . “گاهی اوقات راه دیگری” وجود ندارد . هم چون مبارزی که در محاصره است و با خوردن سیانور و کشتن خود از مرگ حتمی به دست دشمن فرار میکند و این عمل قابل توجیه است .

۵٫۴٫۲۰۲۰